[Home ] [Archive]   [ فارسی ]  
:: Main :: About :: Current Issue :: Archive :: Search :: Submit :: Contact ::
Main Menu
Journal Information::
Home::
For Authors::
Articles archive::
For Reviewers::
Registration::
Contact us::
Site Facilities::
::
Search in website

Advanced Search
..
Receive site information
Enter your Email in the following box to receive the site news and information.
..
:: View This Issue in Alternative Language Export Journal XML Articles RSS Volume 8, Issue 31 (12-2016) ::
Back to browse issues page
XML The effect of nip and drought tension in reaction of salicylic acid on the indices of selection and grain yield of maize (Zea mays L.) P. 5-20
Persian Abstract
Abstract (4015 Views)   |   Full-Text (PDF) (3352 Downloads)     |   Highlights

اثر تنش سرمازدگی و خشکی در واکنش اسید سالسیلیک بر شاخص­های انتخاب و عملکرد دانه ذرت (Zea mays L.)

محسن طریق الاسلامی1، محمد کافی*2، احمد نظامی3، رضا ضرغامی4

1) دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.

2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.

3) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.

4) هیئت علمی پژوهشکده بیوتکنولوژی (ابری) کرج، ایران.

* نویسنده­ مسئول:  m.kafi@um.ac.ir

این مقاله برگرفته از رساله دکتری می­باشد.

تاریخ دریافت: 15/01/95                                                         تاریخ پذیرش: 06/04/95

چکیده                                                       

به­منظور بررسی اثر تنش سرما و خشکی بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه ذرت سینگل کراس 400 تحت سطوح مختلف اسید سالسیلیک آزمایش مزرعه­ای به­صورت کرت­های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1394 در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به اجرا در آمد. در این آزمایش عامل اصلی تنش سرما در دو سطح (عدم تنش سرمازدگی و تنش سرمازدگی)، عامل فرعی شامل سه سطح تنش خشکی (آبیاری معادل 100 درصد نیاز آبی گیاه (عدم تنش، شاهد))، آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه) و عامل فرعی فرعی محلول پاشی اسید سالسیلیک (عدم محلول پاشی (شاهد)، محلول پاشی 200 میکرو­مولار و محلول­پاشی 400 میکرو­مولار) در نظر گرفته شد. نتایج حاصل حاکی از اثر پذیری شاخص کلروفیل متر، محتوای نسبی آب و نشت الکترولیت در شرایط تنش خشکی است، به­طوری که تنش کمبود آب شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب را کاهش و نشت الکترولیت، عملکرد دانه را افزایش داد. هم­چنین محلول­پاشی اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل، محتوی نسبی آب برگ، افزایش نشت الکترولیت و عملکرد دانه شد. بر همکنش تیمار سرمازدگی بر تنش خشکی  با کاربرد محلول­پاشی 200 میکرو­مولار اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل ­شد. با توجه به نتایج، استفاده از غلظت مناسب اسید سالسیلیک در بهبود تنش­های محیطی از جمله سرمازدگی و خشکی برای دست یافتن به عملکرد مطلوب توصیه می­گردد.

واژه‌های کلیدی: کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و سینگل کراس 400.

مقدمه

ذرت از گیاهان زراعی است که بیش­ترین پتانسیل تولید را در بین غلات دارد (Muthukumar et al., 2005). به لحاظ سطح زیرکشت و میزان تولید از مهم­ترین غله دنیا محسوب می­شود. این گیاه به عنوان پادشاه گیاهان دانه­ای شناخته می­شود (Zeidan et al., 2006). دما یکی از عوامل مهم محیطی است که در گسترش و پراکنش موجودات زنده نقش مهمی ایفا می­کند. خطرات دمایی منتج از نوسانات آن، بیش­ترین خسارت را بر گیاهان وارد می­سازد (Samach and Wigge, 2005; Akram et al., 2013). خشکی یکی از مهم­ترین تنش­های محیطی محدود کننده تولیدات محصولات کشاورزی می­باشد (Lum et al., 2014). بیش از 82 درصد زمین­های کشور ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، که متوسط بارندگی آن در حدود 250 میلی­متر است که کم­تر از یک­سوم متوسط بارندگی جهان می­باشد (اکبری مقدم، 1391). به علاوه همین مقدار بارندگی از یک توزیع مناسب مکانی و زمانی نیز برخوردار نیست (Amiri and Eslamian, 2010). با توجه به نوسانات دمایی بهار و کمبود آب در فصول گرم سال در منطقه خراسان رضوی (مشهد) و اکثر مناطق کشور، با به­کار بردن روش­های به نژادی و مدیریت صحیح و اقتصادی منابع آبی و استفاده بهینه از آب میزان تولید محصولات زراعی و ثبات در تولید را افزایش داد (وفا بخش و همکاران، 1387). اسید سالیسیلیک از ترکیبات فنلی است که در تعداد زیادی از گیاهان وجود دارد، این ترکیب به عنوان ماده‌ای شبه هورمونی محسوب می‌گردد که نقش مهمی در رشد و نمو گیاهان ایفا می‌کند (Kang, 2003). اسید سالیسیلیک نقش مهمی در ایجاد تحمل به تنش­های محیطی بر عهده دارد (Raskin, 1992). کارایی اسید سالیسیلیک در القای تحمل به تنش، بسته به نوع گیاه و یا غلظت اسید سالیسیلیک دارد (Horváth et al., 2007). اسید سالیسیلیک سبب تحمل به کمبود آب می­گردد (Bezrukova et al., 2001). این ماده در گوجه فرنگی و لوبیا نیز سبب افزایش تحمل به دماهای پائین و بالا شده است (Senaratna et al., 2000). کاربرد خارجی اسیدسالیسیلیک سبب ایجاد تحمل به تنش خشکی (Dat et al., 1998) سرمازدگی (Janda et al., 1999) نیز می­شود. در ارتباط با تحمل به تنش های خشکی و سرما، صفات متفاوتی به عنوان شاخص انتخاب مطرح شده اند. اندازه­گیری برخی روش­ها که به طور مستقیم و غیرمستقیم به کمبود آب ارتباط دارند، مانند شاخص کلروفیل (SPAD)، محتوای نسبی آب، (RWC) و نشت الکترولیت(EL)  همگی به عنوان معیارهایی قابل در گیاهان محسوب می شوند (پورموسوی و همکاران، 1385). کلروفیل برگ از مهم­ترین شاخص­های نشان دهنده فشار محیطی وارد بر گیاه از جمله تنش خشکی می باشد، همچنین غلظت کلروفیل به عنوان یک شاخص برای ارزیابی قدرت منبع شناخته می شود، زیرا غلظت کلروفیل برگ­ها یکی از عوامل کلیدی در تعیین سرعت فتوسنتز و تولید ماده خشک می باشد (Ghosh et al., 2004). به طوری که کاهش آن در شرایط تنش خشکی می تواند به عنوان یک عامل محدود کننده غیر روزنه­ای در فتوسنتز به حساب آید (Hashem et al., 1998). Gregersen و Holm (2007) بیان کردند که طی تنش خشکی محتوی کلروفیل کاهش می یابد. Pessarkli (1999) بیان کرد که دوام فتوسنتز و حفظ کلروفیل برگ تحت شرایط تنش خشکی از جمله شاخص‌های فیزیولوژیک مناسب جهت تحمل به تنش خشکی هستند. سرمدنیا و کوچکی (1372) گزارش دادند که کاهش سنتز کلروفیل‌ها از مهم‌ترین اثرات تنش خشکی بر گیاهان است. نتایج تحقیقات Andrade و Ferreiro (1996) در خصوص اثر تنش خشکی بر ذرت نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی روند تخریب رنگیزه‌های کلروفیل با سرعت بیش­تری‌ صورت می­گیرد. برخی مطالعات حاکی از قابل اطمینان بودن محتوای نسبی آب (Relative water content) به عنوان شاخص تحمل به خشکی می­باشد (Sinclair and. Ludlow, 1985). Schonfeld و همکاران (1988) بیان کردند که با افزایش تنش خشکی، RWC برگ‌های گندم کاهش پیدا می کند که علت آن کاهش پتانسیل آب برگ و کاهش جذب آب از ریشه ها در شرایط خشک می­باشد (Siddique et al., 2000). غشای سلولی از نخستین اندام­هایی است که تحت شرایط تنش، آسیب می­بیند و تراوایی آن افزایش یافته ( نظری ناسی و همکاران،  1391). تحت شرایط تنش رطوبتی یکی از اولین بخش­های گیاهی که آسیب می­بیند غشای سیتوپلاسمی است (Liang et al., 2003) که رشد گیاه را نیز تحت تأثیر قرار می­دهد. این مطالعه به بررسی روند تغییرات سه ویژگی مهم فیزیولوژیک محتوای نسبی آب، میزان کلروفیل، نشت الکترولیت و عملکرد دانه در شرایط برهمکنش تنش سرما و خشکی تحت تأثیر اسید سالسیلیک پرداخته است.

مواد و روش ها

این آزمایش در سال زراعی 1394 به­صورت کرت­های دوبار خردشده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد با اقلیم سرد و خشک (جدول 1) اجرا شد. عامل اصلی تنش سرمازدگی (عدم تنش (شاهد) و تنش سرما در مرحله چهار برگی)، عامل فرعی تنش خشکی (آبیاری معادل 100 درصد نیاز آبی گیاه (عدم تنش، شاهد))، آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه) و عامل فرعی فرعی محلول­پاشی اسید سالسیلیک (عدم محلول­پاشی (شاهد)، محلول­پاشی 200 میکرو­مولار و محلول­پاشی 400 میکرو­مولار) در نظر گرفته شد. اسید سالسیلیک توسط اتانول حل گردید. در تاریخ 1/2/94 دو عدد بذر در گلدان­های کاغذی حاوی مخلوطی از ماسه، پرلیت، خاک مزرعه و خاک­برگ به نسبت مساوی و در عمق پنج سانتی­متری کشت گردید و تا زمان استقرار کامل گیاه، آبیاری به صورتی که سطح خاک گلدان­ها رطوبت مورد نیاز را حفظ کند صورت پذیرفت. تا مرحله چهار برگی گیاهچه­ها در شرایط گلخانه قرار داشتند و در این مرحله برای اعمال تنش سرمازدگی به داخل اطاقک سرد انتقال داده شدند (علی و همکاران، 1389). دمای اطاقک در شروع آزمایش 25 درجه سانتی­گراد بود و پس از قرار دادن نمونه ها با سرعت دو درجه سانتی­گراد در ساعت کاهش یافت و در دمای پنج درجه سانتی­گراد به مدت 12 ساعت باقی ماند. پس از اعمال تنش سرمازدگی گیاهچه­ها در مزرعه کشت شدند (علی و همکاران، 1389). جهت آماده­سازی زمین شخم و دیسک زده شد و پس از تسطیح آن کرت­های به طول چهار متر و عرض سه متر با فواصل ردیف ها 75 سانتی­متر و فواصل روی ردیف 18 سانتی­متر تهیه شد. تراکم برای برای هیبرید سینگل کراس 400، 75 هزار بوته در هکتار منظور شد. قبل از آماده­سازی زمین، نمونه­برداری از خاک از عمق صفر تا60 سانتی­متری جهت آزمون خاک و کود­دهی بر اساس توصیه موسسه خاک و آب کشور انجام گرفت (جدول 2). قبل از کشت کود نیتروژن، فسفر و پتاس به میزان 100 کیلو در هکتار و 150 کیلو گرم کود اوره ( 46 درصد نیتروژن) در دو مرحله پس از کشت در زمان آبیاری داده شد. علف های هرز به صورت دستی حذف شدند.

جدول 1: داده های آب و هوا در طول فصل رشد گیاه طی سال 1394

بارش

تبخیر

(میلی­متر)

دما مطلق (سانتی­گراد)

رطوبت نسبی مطلق

ماه

کمینه

بیشینه

کمینه

بیشینه

8/0

6/7

6/14

3/29

6/20

2/65

اردیبهشت

0

7/11

9/18

7/34

3/9

0/37

خرداد

0

3/14

7/22

7/36

4/10

7/34

تیر

0

3/12

1/20

1/35

4/9

3/31

مرداد

2/19

0/34

2/20

4/34

0/16

0/42

شهریور

جدول2: مشخصات آزمایش خاک طی سال 1394

عمق خاک

(سانتی­متر)

بافت

شوری

(ds/m)

pH

کربن آلی

(%)

نیتروژن

(%)

فسفر

(ppm)

پتاسیم

(ppm)

30-0

لومی

3/1

40/8

30/1

12/0

5/20

133

60-30

سیلتی لومی

2/1

03/8

17/1

08/0

6/17

170

تا زمان استقرار گیاه (دو هفته پس از کاشت)، آبیاری مزرعه به طور یک­نواخت انجام و پس از آن اعمال تیمار­های آبیاری آغاز شد. میزان آبیاری به­وسیله کنتور با دقت (یک دهم لیتر) اندازه­گیری و با کنترل شیرهای ورودی برای هر تیمار آبیاری جداگانه اعمال گردید. برای تعیین میزان آب آبیاری، ابتدا نیاز آبی گیاه در فاصله هر دو آبیاری مطابق معادله یک برآورد گردید (Allen et al, 1998; Villalobos et al., 2002).

رابطه 1:                                    WR=(Etc+Ro-Pe-CR)/(Ei/100)                                                            

در این معادله WR: نیاز آبی گیاه (میلی­متر)، Etc: تبخیر و تعرق گیاه زراعی (میلی­متر)، Ro: رواناب (میلی­متر)، Pe: بارندگی مؤثر (میلی­متر)، CR: صعود کاپیلاری (میلی­متر) و Ei: راندمان آبیاری (90 درصد) می­باشند. با توجه به پایین بودن سطح ایستابی در منطقه آزمایش مقدار صعود کاپیلاری و با توجه به بسته بودن کرت­­های آزمایشی مقدار رواناب صفر در نظر گرفته شد. میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع (ETo) بر پایه مدل پنمن مونتیث فائو (بر اساس داده­­های روزانه هواشناسی مربوط به فاصله زمانی تاریخ آبیاری قبلی تا تاریخ آبیاری مورد نظر و با استفاده از داده­های دستگاه هواشناسی خودکار) و میزان تبخیر و تعرق گیاه ذرت بر اساس معادله دو محاسبه گردید (Allen et al, 1998).

رابطه 2:                                                                                                                     Etc = Eto × Kc    

با توجه به بسته بودن کرت­های آزمایشی و انتقال آب تا ابتدای کلیه خطوط کشت به­وسیله لوله، میزان راندمان آبیاری (Ei) نیز90 درصد در نظر گرفته شد. آبیاری هر هفت­روز یک­بار برای کلیه تیمارها صورت پذیرفت، کل حجم آب آبیاری برای تیمارهای 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه به­ترتیب برابر با (33/10133، 66/8066 و 66/5866 مترمکعب در هکتار) بود.

شاخص قرائت کلروفیل متر: اندازه­گیری شاخص کلروفیل برگ با استفاده از دستگاه اسپد در مراحل ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن انجام شد. به­این منظور از هر کرت دو بوته انتخاب و از کلیه برگ­های گیاه از ابتدا، انتها و وسط تمامی برگ­های هر بوته عدد اسپد به طور مجزا اندازه­گیری و سپس میانگین گرفته شد. 

محتوای آب نسبی برگ: نمونه برداری از برگ متصل به بلال صورت گرفت. به­این ترتیب که از وسط برگ در سه مرحله ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن، قطعه ای به طول هشت سانتی­متر جدا شده و به اندازه های دو سانتی­متری برش خوردند. سپس قطعات برش خورده درون پلاستیک و در فلاسک یخ قرار داده و به آزمایشگاه منتقل شدند. چهار قطعه برگ پس از توزین وزن تر در پتری دیش حاوی آب مقطر به مدت 12 ساعت قرار گرفته و پس از آن وزن اشباع آن­ها توزین شد. در روز بعد نمونه ها در آون70 درجه سانتی گراد به مدت 24 ساعت قرار گرفته و وزن خشک آن­ها ثبت گردید. در نهایت محتوای آب نسبی برگ براساس معادله سه تعیین شد (نظامی و همکاران، 1389):

رابطه 3:                             محتوای نسبی آب= (وزن خشک برگ-وزن تر برگ/ وزن خشک برگ- وزن تر اشباع برگ)

درصد نشت الکترولیت: نمونه برداری از برگ متصل به بلال صورت گرفت. به این ترتیب که از وسط برگ در سه مرحله ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن، تعداد چهار قطعه برگ (مشابه با روش محاسبه محتوای آب نسبی برگ از برگ متصل به بلال جدا شد و در آزمایشگاه به ویال های حاوی 100 میلی لیتر آب دو بار تقطیر شده منتقل می­شود. ویال ها به مدت 24 ساعت در دمای آزمایشگاه نگه داشته شده و سپس هدایت الکتریکی هر نمونه با استفاده از دستگاه EC متر اندازه گیری شد (EC1). به­منظور اندازه­گیری میزان کل نشت الکترولیت در اثر مرگ سلول، ویال ها در اتوکلاو با دمای 110 درجه سانتی گراد و فشار 2/1 بار به مدت 20 دقیقه قرار گرفته و پس از 24 ساعت هدایت الکتریکی نمونه ها اندازه­گیری خواهد شد (EC2). درصد نشت الکترولیت با استفاده از معادله زیر محاسبه شد (نظامی و همکاران، 1389):

رابطه 4:                                                                                                    EL%= (EC1/ EC2)*100  به‌منظور تعیین عملکرد ابتدا از سطحی معادل یک متر­مربع، بوته‌ها از سطح خاک بریده شده و سپس ابتدا زیست توده آن­ها اندازه­گیری شد و سپس بلال‌ها از بوته جدا شده و پس از جدا کردن دانه‌ها، عملکرد ثبت شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار MSTAT-C (Version 1.4)  و  برای رسم نمودارها نیز از برنامهExcel  استفاده شد. میانگین ها نیز با استفاده از آزمون LSD (در سطح احتمال پنج درصد) مقایسه شد.

نتایج و بحث

شاخص کلروفیل (SPAD)

 برهمکنش سه­گانه سرمازدگی، خشکی و محلول­پاشی اسید سالسیلیک در هر سه مرحله اندازه­گیری بر شاخص کلروفیل معنی­دار بود (جدول 3).  در شرایط عدم تنش سرمازدگی، تیمار آبی 50 درصد نسبت به تیمار آبی 100 درصد به ترتیب در هر سه مرحله اندازه­گیری باعث کاهش 5/23، 4/17 و 5/28 درصدی شد. اما در شرایط تنش سرمازدگی در نمونه­برداری اول این کاهش مشاهده نشد و در نمونه برداری دوم و سوم باعث کاهش 1/13 و 26 درصدی گردید. همچنین با توجه به کاهش کلروفیل در وقوع تنش خشکی اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل در شرایط عدم تنش سرمازدگی و تنش سرمازدگی شد. به­طوری که در هر سه مرحله نمونه­برداری محلول­پاشی 400 میکرو­مولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی نسبت به عدم محلول­پاشی افزایش 5/1، 3/1 و 2/10 درصدی داشت. با بررسی تیمار آبی 75 درصد در دو مرحله اول افزایشی مشاهده نشد، اما در مرحله سوم افزایش 9 درصدی مشاهده شد. این افزایش در تیمار آبی 50 درصد به­ترتیب مراحل افزایش 9/10، 9/7 و 1/3 درصدی داشت. همچنین در مرحله اول و سوم نمونه­برداری پس از محلول­پاشی 400 میکرو مولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط تنش سرمازدگی نسبت به عدم محلول­پاشی افزایش 1/6 و 9 درصدی را نشان داد، در صورتی­که در مرحله دوم و در تیمار آبی 75 درصد در هر سه مرحله افزایشی مشاهده نشد. این افزایش در تیمار آبی 50 درصد به ترتیب مراحل افزایش 8/5، 3/8 و 8/5 درصدی بود (جدول 4). در کلیه مراحل تیمار محلول­پاشی 400 میکرو­مولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی بالاترین و تیمار عدم محلول پاشی با تیمار آبی 50 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی پایین­ترین شاخص کلروفیل را به خود اختصاص داد (جدول 6).

جدول3: جدول تجزیه واریانس اثر تنش سرما و خشکی روی سه هیبرید ذرت بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه

منابع تغییر

df

SPAD 1

SPAD 2

SPAD 3

RWC 1

RWC 2

RWC 3

EL 1

El 2

EL 3

عملکرد دانه

تکرار

2

ns899/6

ns069/11

ns351/1

ns019/1

ns724/3

ns345/5

ns311/10

ns770/2

ns040/5

ns3850424

سرما

1

ns279/4

ns327/12

ns054/10

ns876/83

ns2/67

ns934/162

ns 736/5

ns 009/0

ns392/0

ns9316757

خطای  a

2

681/7

712/3

596/4

755/3

742/2

695/27

616/5

309/0

450/5

313035

خشکی

2

**26/187

**31/257

**50/558

**60/405

**8/289

**9/561

**459/409

**65/201

**372/119

**32626412

سرما*خشکی

2

ns76/10

ns371/5

ns 926/38

ns 39/24

ns931/1

ns005/7

ns 815/6

ns 866/5

ns195/2

ns526568

خطای  b

8

760/3

62/2

592/3

510/1

562/1

149/15

319/5

519/8

997/3

325174

سالسیلیک

2

*69/15

*94/7

**92/67

**95/44

**328/18

**667/31

**540/38

*601/13

**545/42

*2380718

سرما*سالسیلیک

2

ns 884/1

ns 66/14

ns600/2

ns896/0

ns069/2

ns254/6

ns 790/1

ns 470/1

ns390/0

ns142096

خشکی*سالسیلیک

4

**90/20

ns 084/2

**42/20

ns 887/2

**599/8

ns 947/2

**317/13

ns 784/7

ns 003/7

*1217737

سرما*خشکی* سالسیلیک

4

**74/14

**33/13

**57/6

ns049/1

ns851/3

ns869/0

ns 339/3

ns 535/8

ns162/2

ns729065

خطای  c

24

212/3

065/2

885/0

243/1

058/1

793/11

962/1

458/3

226/3

63481

ضریب تغییرات

-

89/3

93/2

45/2

44/4

40/4

63/5

29/11

34/8

93/11

96/12

ns ، * ، **  به­ترتیب غیر معنی دار و معنی دار در سطح احتمال پنج و یک درصد.

میزان کلروفیل (SPAD)، محتوای  محتوای نسبی آب (RWC) و نشت الکترولیت (EL) در زمان 50 درصد تاسلینگ، 14 و 28 روز پس از آن.

جدول 4: مقایسه میانگین اثر تنش سرمازدگی، خشکی و محلول­پاشی اسید سالسیلیک بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه روی ذرت

عملکرد دانه  (کیلوگرم بر هکتار)

EL3

El2

EL1

RWC 3(%)

RWC 2(%)

RWC 1(%)

SPAD 3

SPAD 2

SPAD 1

تیمار

تنش سرما

6409 a

0/15 a

3/22 a

7/13 a

7/62 a

6/74 a

8/78 a

7/38 a

5/49 a

4/46 a

عدم تنش سرما (شاهد)

5578 a

2/16 a

3/22 a

7/16 a

2/59 a

4/72 a

3/76 a

9/37 a

5/48 a

8/45 a

تنش سرما

تنش خشکی

7353 a

1/12 c

9/18 c

5/12 c

6/66 a

4/77 a

8/81 a

9/43 a

5/45 a

3/44 a

100درصد نیاز آبی

5966 b

1/16 b

2/22 b

2/15 b

7/60 b

6/73 b

5/78 a

3/38 b

3/45 a

6/43 ab

75درصد نیاز آبی

4661 c

6/18 a

6/25 a

7/20 a

5/55 c

4/69 c

4/72 c

8/32 c

9/38 b

2/41 b

50درصد نیاز آبی

اسید سالسیلیک

5588 b

6/16 a

0/23 a

7/19 a

1/62 a

0/74 a

9/78 a

0/38 b

5/49 a

7/45 b

عدم محلول­پاشی (شاهد)

6101 ab

6/15

XML Investigation of drought tension tolerance in two wheat cultivars inoculated with plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) under greenhouse conditions P. 21-39
Persian Abstract
Abstract (3592 Views)   |   Full-Text (PDF) (3504 Downloads)     |   Highlights

بررسی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتری‌های محرک رشد گیاه (PGPR) تحت شرایط گلخانه

افشین مظفری*1، داود حبیبی2، احمد اصغر­زاده3 و مسعود مشهدی اکبر بوجار4

1) استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران.

2) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.

3) عضو هیات علمی موسسه تحقیقات خاک و آب، کرج، ایران.

4) دانشیار گروه علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.

* نویسنده­ مسئول: : afshin.mozafari@ilam-iau.ac.ir

تاریخ دریافت: 05/10/94                                                         تاریخ پذیرش: 31/01/95

چکیده                                                       

این پژوهش به­منظور بررسی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتری‌های محرک رشد گیاه (PGPR) در سال زراعی 93-1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج اجرا شد. آزمایش به­صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار بود. کرت اصلی شامل دو سطح آبیاری مطلوب و تنش خشکی (کم آبیاری در مرحله گرده افشانی تا پایان رسیدگی کامل) و کرت‌های فرعی شامل باکتری‌های PGPR در چهار سطج  1) تلقیح بذر با Azotobacter chroococcum ، 2) تلقیح بذر با Azospirillum lipoferum، 3) مصرف همزمان هر­دو باکتریAzotobacter + Azospirillum و 4) عدم کاربرد باکتری (شاهد) و دو رقم گندم شامل سیروان و مرودشت بود. صفات آزمایش شامل فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالون دی آلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b بودند. نتایج آزمایش نشان داد، اثر ساده تیمارهای آبیاری، رقم و باکتری بر کلیه صفات مطالعه شده معنی دار (01/0P) بود. میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در تیمار تنش خشکی بالاتر از تیمار آبیاری کامل (نرمال) بود. رقم سیروان و مرودشت به­ترتیب با 6/3 و 7/2 واحد بر گرم پروتئین میزان فعالیت آنزیم SOD بیش­تر و کم­تری را نشان دادند. رقم سیروان در مقایسه با رقم مرودشت از میزان فعالیت بیومارکر MDA  (424/27میلی­گرم بر گرم وزن تازه بافت) کم­تر و محتوی کلروفیل a، b و a+b به­ترتیب با 255/3، 578/1 و 811/4 (میلی­گرم بر گرم وزن تازه بافت) بیش­تری برخوردار بود. در مقابل، رقم مروردشت در مقایسه با رقم سیروان از میزان بیومارکر  MDA (752/31 میلی­گرم بر گرم وزن تازه بافت) بیش­تر و محتوی کلروفیل a، b و a+b به­ترتیب با 747/2، 330/1 و 032/4 (میلی­گرم بر گرم وزن تازه بافت) کم­تری برخوردار بود.

واژه‌های کلیدی: آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، بیومارکر مالون­دی­آلدهید و کلروفیل.

مقدمه

گندم یکی از محصولات استراتژیک در دنیا است که بالغ بر 45 درصد پروتئین و 55 درصد از کالری مورد نیاز انسان را تأمین می‌کند (نورمحمدی و همکاران، 1378). خشکی و تنش ناشی از آن از جمله عوامل مهمی است که تولیدات کشاورزی را در ایران با محدودیت روبرو ساخته و بازده استفاده از مناطق خشک را کاهش می‌دهد. کشور ایران با متوسط بارندگی سالانه حدود 220 میلی­متر به استثنای برخی استان‌های واقع در شمال کشور که در مجاورت دریای خزر قرار گرفته‌اند، جزء مناطق خشک دنیا محسوب شده و در اغلب استان‌‌‌ها گیاه زراعی گندم با خطر جدی تنش خشکی به­ویژه پس از مرحله گل­دهی مواجه می باشد (Ehdaie, 1995). ریزوباکتری‌های بهبود دهنده رشد گیاه (PGPR)، گروهی از باکتری­ها هستند که قادرند به­طور فعال ریشه­های گیاه را آلوده کرده و رشد گیاه را افزایش دهند (Kloepper and Schroth, 1978). در این بین باکتری‌های جنس‌های ازوتوباکتر، آزوسپیریلوم و سودوموناس به­عنوان باکتری‌های PGPR از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. اخیرا به نقش ریزجانداران در سازگاری گیاهان نسبت به تنش خشکی توجه بیش­تری شده است (East, 2013). این راهبرد یعنی استفاده از باکتری‌های آزاد‌زی محرک رشد گیاه (PGPR) جهت افزایش تحمل گیاه زراعی در برابر تنش‌های غیرزنده از جمله تنش خشکی نه تنها آسان، بلکه کم هزینه و اقتصادی نیز است (Kim et al., 2013،and Wagner, 1999  ;Timmusk Yang et al., 2009). برهمکنش گیاه با ریزجانداران خاک شرایط خوبی را برای گیاه در برابر تنش کم آبی فراهم می‌سازد (Verma et al., 2016). توانایی باکتری‌های PGPR در بالابردن و بهبود رشد گیاه و نقش آن­ها در افزایش تحمل گیاه به تنش خشکی اولین بار توسط Timmusk و Wagner (1999) گزارش شده است. باکتری‌های PGPR علاوه بر افزایش قدرت محصول­دهی و ایمنی گیاه باعث فعال شدن سامانه القای تحمل (ISR)[1] در برابر تنش‌های غیرزنده نظیر تنش خشکی و شوری در گیاه می شود (Yang et al., 2009). Timmusk  وWagner  (1999) بیان داشتند که در سطوح نسخه­برداری[2]، باکتریوم PGPR باعث القای ژن‌های مسئول در تنش خشکی[3] و به دنبال آن افزایش تحمل گیاهان نسبت به تنش خشکی می‌شود. باکتری‌های حل کننده فسفر علاوه بر افزایش جذب فسفر در گیاه زراعی ذرت توانستند رشد گیاه را بهبود بخشیده و باعث افزایش تحمل ذرت در برابر تنش خشکی شوند (Ehteshami et al., 2009). Vardharajula و همکاران (2011) نیز نشان دادند باکتری‌های PGPR باعث القای تحمل به تنش خشکی در گیاه ذرت می‌شوند. Kasim و همکاران (2013) در تحقیقی به­منظور کنترل تنش خشکی در گندم با استفاده از باکتری‌های محرک رشد دریافتند که تلقیح باکتریایی به­طور قابل ملاحظه‌ای میزان آسیب حاصل از تنش خشکی را در گیاه گندم کاهش داد. آن­ها نیز اشاره داشتند که باکتری‌های محرک رشد از طریق سازوکار‌های متعددی چه به­صورت مستقیم و غیر مستقیم باعث افزایش تحمل گیاه گندم در برابر تنش خشکی می‌شوند. آن­ها نیز بیان داشتند که مکانیزم‌های القاء بیان ژن‌های مسئول تنش خشکی نظیر (APX1، SAMS1و HSP17.8) در برگ‌های گندم باعث افزایش فعالیت آنزیم‌های چرخه آسکوربیت-گلوتاتیون ریداکس[4] می شود (Kasim et al., 2013).

باکتری‌های PGPR و قارچ‌های مایکوریزا پتانسیل بالا و خوبی جهت تعدیل و تنظیم پاسخ‌های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه در برابر تنش خشکی داشته و به همین خاطر باعث افزایش بقای گیاه تحت شرایط سخت و متنوع محیطی می‌شوند (Redman et al., 2011; Marasco et al., 2012). باکتری‌های PGPR با تولید بیوفیلم[5] و ترشح اگزوپلی ساکارید‌ها[6] و نیز تحریک گیاه به تولید حفاظت کننده‌های‌ اسمزی[7] و پروتئین‌های شوک گرمایی[8]  اثر مثبتی بر سازگاری و تحمل گیاه به تنش خشکی دارند (Grover et al., 2010). اگزوپلی ساکارید‌ها (EPS) تولید شده توسط ریزجانداران، جزء فعال ماده آلی خاک را تشکیل داده (Verma et al., 2016) و بخش عمده‌ای از فضای خارج سلولی جرم باکتری (دامنه ای بین 40 تا 95 درصد) را در بر می‌گیرند (Flemming, 2001 and Wingender). EPS ها وظایف حیاتی در حفاظت نظیر جذب سطحی[9]، تشکیل بیوفیلم، تشکیل اجتماع میکروبی، افزایش تعامل بین گیاه و ریزجاندارن و زیست پالایی[10] ایفاء می‌کنند (Verma et al., 2016). اگزوپلی ساکارید‌ها تولید شده توسط باکتری‌های محرک رشد گیاه نظیر آزوسپریلوم (Azospirillum) با بهبود ساختمان و ذرات خاک، باعث تحمل بهتر گیاه به تنش خشکی می شود (Verma et al., 2016). برخی از نژادهای باکتری‌های PGPR با رها‌سازی ترکیبات آلی فرار (VOCs) [11] به­صورت مستقیم یا غیر مستقیم باعث افزایش زیست توده، بالا رفتن تحمل گیاه در برابر تنش‌های غیر­زیستی و مقاومت در برابر بیماری‌ها می‌شوند (Liu and Zhang, 2015). برخی نژادهای PGPR نظیرPseudomonas aeruginosa  سویه Pa2 با تولید اگزوپلی ساکریدها، توانایی باکتری‌ها را جهت حفظ محتوی رطوبت خاک و افزایش تحمل گیاه در برابر تنش خشکی، افزایش می‌دهند (Naseem and Bano, 2014). بعضی ترکیبات آلی فرار باکتریایی[12] نظیر استیک اسید که جزء اصلی اگزوپلی ساکریدها می‌باشد قادر به القاء تشکیل بیوفیلم در خاک هستند (Chen et al., 2015). بنابراین این امکان وجود دارد که برخی باکتری‌های PGPR حاوی VOCs با تولید اگزوپلی ساکریدها، تحمل گیاه را در برابر تنش خشکی افزایش دهند (Liu and Zhang, 2015). تنش خشکی اثر فیزیولوژیکی و بیولوژیکی متنوعی را در گیاه ایجاد کرده و می‌تواند منجر به ممانعت از فرآیند‌های بیوشیمیایی مهمی نظیر فتوسنتز، تنفس و اسیمیلاسیون عناصر غذایی گیاهی شود. برخی گیاهان بر اثر آسیب‌های ناشی از تنش‌های محیطی نظیر خشکی، شوری و غیره، تنش اکسیداتیو[13] را تحریک می‌کنند که این منجر به تولید و انباشته شدن گونه‏های اکسیژن واکنش­گر[14] (ROS) نظیر رادیکال­های سوپر­اکسید (˙2)، رادیکال‌های هیدروکسیل (˙OH)، اکسیژن یکتایی (˙O) و پراکسید هیدروژن (H2O2)، می­شود (Price and Henry, ;1989 Smirnoff, 1993). گونه‏های فعال اکسیژن[15] (AOS) که در طی تنش تولید می­شوند قادرند ترکیبات آلی سلولی نظیر کربوهیدرات‌ها، لیپید­ها، پروتین‌ها و اسید‌های نوکلئیک (نظیر DNA) را تخریب کنند. بیومارکرهای بیوشیمیایی مالون­دی­اآلدهید[16] (MDA)، دی­تیروزین[17] (D-T) و دی­هیدروکسی­دی­اکسی­گوآنوزین[18] (8-2-OH-dG) به­ترتیب حاصل تجزیه لیپید­، پروتئین‌ و اسید‌های نوکلئیک ناشی از تنش اکسیداتیو در گیاه هستند. هرچه میزان این نشانگرهای زیستی[19] در گیاه افزایش یابد نشان دهنده بالا بودن اثر تخریبی ناشی از تنش است (Chen et al., 2000). گیاهان برای مقابله با هجوم این گونه‌های فعال اکسیژن (AOS)، دارای سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی از نوع آنزیمی هستند (Larson, 1988،Price and Henry, 1989 ، Smirnoff, 1993). آنزیم‌های آنتی اکسیدانتی نظیر آنزیم سوپراکسید دیسموتاز[20] (SOD)، کاتالاز[21] (CAT)، گلوتاتیون پراکسیداز[22] (GPX)، پروکسیداز[23] (POX)، گلوتاتیون ردکتاز[24] (GR)، آسکوربیک پروکسیداز (APX) و گلوتاتیون S-ترانسفراز (GST) قادرند سلول‌های گیاهی را در برابر دامنه وسیعی از تنش‌های زنده و غیر زنده محافظت کرده و رادیکال‌های اکسیژن فعال (AOS) حاصل از این تنش را در گیاه طی واکنش‏های اکسیداسیون و احیاء از بین برده یا به اصطلاح جاروب[25] کرده و آنها را به مولکول های آب (H2O) و اکسیژن (O2) احیاء کنند (Gill and Tuteja, 2010; Agarwal and Pandey, 2004 ). در شرایط تنش خشکی میزان فعالیت آنزیم‌های آنتی اکسیدانتی SOD، POD،  CATو APX جهت مقابله با گونه‌های اکسیژن فعال (AOS) افزایش می‌یابد (Cakmakci et al., 2009 ;Patel and Hemantaranjan, 2012 )  مقدار بیومارکر مالون­دی­آلدهید (MDA) و پرواکسید هیدروژن (H2O2) به­عنوان نشان­گرهای فیزیولوژیکی گیاه در برابر تنش به­کار رفته و سطوح بالای هردوی آن­ها در شرایط تنش خشکی شدید، نشان دهنده ایجاد تنش اکسیداتیو می­باشد (Erdogan et al., 2016). میزان فعالیت آنزیم‌های اکسیدانتی نظیر SOD،  PODو  CATو مقدار بیومارکر MDA نشانگرهای گیاهی مفید جهت ارزیابی درجه تحمل گیاهان زراعی در برابر تنش خشکی می‌باشد (Zhang et al., 2011). PGPR های القاء کننده تحمل به تنش خشکی نیز می توانند از طریق بالابردن پاسخ­های آنتی­اکسیدانی در سطح فعالیت آنزیمی و افزایش تجمع متابولیت‌ها باعث افزایش تحمل گیاه گندم به تنش خشکی شوند (Chakraborty et al., 2013). Erdogan و همکاران (2016) نتیجه گرفتند که بوته های تلقیح شده با باکتری‌های محرک رشد گیاه از فعالیت آنزیم آنتی­اکسیدانتی (SOD، CAT، GR، POD و APX) بالاتری برخوردار بودند و در مقابل میزان بیومارکر مالون­دی­آلدهید (MDA) و پراکسید هیدروژن (H2O2) آنها پایین بود. Islam و همکاران (2016) با بررسی اثر باکتری‌های محرک رشد گیاه بر تحمل گیاه ماش به تنش شوری از طریق تنظیم دفاع آنتی اکسیدانتی نتیجه گرفتند که تحت شرایط تنش، بوته‌های تلقیح شده با باکتری‌های  PGPRدر مقایسه با بوته‌های تلقیح نشده از میزان کلروفیل، مقدار فعالیت آنزیم‌های آنتی­اکسیدانتی SOD، POD و  CATبالاتر و مقدار بیومارکر MDA و پرواکسید هیدروژن (H2O2) کم­تری برخوردار بود. Islam و همکاران (2015) نیز نتایج مشابهی در ارتباط با اثر گونه Pseudomonas aeruginosa روی تحمل گیاه گندم در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از تنش فلز روی را گزارش کردند. مشاهده شده است که بالا بودن میزان تجمع پرولین و بیان ژن آنزیم‌های جاروب کننده گونه‌های اکسیژن واکنش­گر[26] در بوته‌های تیمارشده با باکتری‌های PGPR نقش مهمی در بالابردن تحمل آن­ها نسبت به تنش‌های مختلف از جمله خشکی، شوری و سمیت فلزات سنگین ایفاء می‌کند (Gururani et al., 2013). با توجه به مباحث بالا در این پژوهش سعی شد اثر باکتری‌های محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالون­دی­آلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b در دو رقم گندم نان تحت شرایط تنش خشکی و نرمال مورد بررسی قرار گیرد.

مواد و روش ها

این تحقیق به­منظور بررسی بیومولکولی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتری‌های محرک رشد گیاه (PGPR) در سال زراعی 93-1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل (جهت مدیریت بهتر و دقیق­تر آبیاری از این طرح آماری استفاده شد) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. کرت اصلی شامل دو سطح آبیاری کامل و تنش خشکی (کم آبیاری در مرحله گل­دهی تا پایان رشد گیاه) بودند و در کرت‌های فرعی، چهار سطح باکتری PGPR (عدم مصرف باکتری (شاهد)، مصرف تکی ازتوباکتر کروکوکوم (سویه 12)[27]، مصرف تکی باکتری آزوسپریلوم لیپوفروم (سویه of)[28]، مصرف هر­دوی این باکتری‌ها به عنوان فاکتور اول و دو رقم گندم نان مرودشت (به­عنوان رقم حساس) و رقم سیروان (به­عنوان رقم متحمل) به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. در این پژوهش صفات مورد مطالعه شامل فعالیت آنزیم آنتی­اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالون­دی­آلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b بودند. خاک مورد مطالعه را از الک دو میلی­متری عبور داده و یک نمونه از آن­ را برای تجزیه به آزمایشگاه خاک فرستاده شد. بستر کاشت شامل گلدان‌های پلاستیکی با ارتفاع 40 و قطر 20 سانتی‌متر که حاوی هشت کیلوگرم خاک خشک لومی رسی، کود حیوانی پوسیده و شن به ترتیب با نسبت 1:1:2 بودند. کودهای شیمیایی فسفره و پتاسه و3/1 کود نیتروژن پیش کاشتی مورد نیاز را براساس آزمون خاک (جدول 1) قبل ازکاشت با خاک گلدان‌ها مخلوط کرده و سپس بذرها براساس نوع تیمار به تعداد 30 بذر در هر گلدان کشت شدند.

اسیدیته

(pH)

شوری

(EC)

(Ds/m)

بافت

خاک

شن

(%)

رس

(%)

لای

(%)

مواد آلی

(%)

فسفر

قابل جدب

(ppm)

پتاس

قابل جدب

(ppm)

نیتروژن کل

(%)

04/7

2/1

لوم رسی شنی

56

24

20

6/0

11

23/320

08/0

جدول 1: مشخصات شیمیایی و فیزیکی خاک محل آزمایش (عمق نمونه برداری 30-0 سانتی متری خاک)

پس از اطمینان از سبز شدن بوته‌های موجود در هر گلدان، عملیات تنک کردن صورت گرفت و تراکم نهایی به 10 عدد بوته در هر گلدان رسید. کود سرک ازته در دو مرحله پنجه زنی و ساقه رفتن به خاک گلدان‌ها اضافه شد. عملیات آبیاری در هر دو تیمار آبیاری کامل و تنش خشکی تا مرحله گرده­افشانی و باروری (مقیاس زادوکس GS69) با توجه به مراحل رشد، وضعیت ظاهری گیاه و رطوبت موجود در خاک شبیه هم بود. اما در تیمار تنش خشکی، آبیاری پس از مرحله GS69 تا پایان دوره رشد گیاه و رسیدگی کامل دانه به­صورت کم­آبیاری (حجم آب آبیاری در این تیمار بر اساس 30 درصد از کل آب مورد نیاز جهت آبیاری کامل معین شد) اعمال شد. مبارزه با علف‌های هرز نیز به­صورت مکانیکی (وجین دستی) به­صورت هم­زمان و یک­نواخت انجام گرفت. سویه‌های باکتری‌ها به­صورت خالص (فرموله شده در موسسه تحقیقات خاک و آب کرج) قبل از کاشت با بذور گندم تلقیح شد و بلافاصله پس از کاشت، آبیاری صورت گرفت. جهت سنجش صفات آزمایشی، در مرحله شیری-خمیری دانه از هر گلدان چند نمونه برگ سبز (ترجیحا برگ پرجم) انتخاب و پس از قرار گرفتن در مخازن ازت مایع و فریز شدن جهت اندازه­گیری صفات بیومولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند. سنجش فعالیت SOD براساس روش Minami و Yoshikawa (1979) انجام گردید. محلول واکنش شامل بافر تریس با غلظت 50 میلی­مول (mM) با 2/8pH=   به همراه 1/0 میلی­مول (mM) از EDTA، مقدار 42/1 درصد از Triton X-100 و 05/0 میلی­مول (mM) از نیترو بلو تترازولیم و پیرگالول با غلظت 16 میلی­مول (mM) بود که به دو میلی­لیتر (mL) از آین محلول برای انجام واکنش 100 میکرولیتر  (µL) عصاره بافت گیاه اضافه شد و در دمای آزمایشگاه بعد از یک دقیقه تغییر جذب نوری ان در 520 نانومتر (nm) با اسپکتروفتومتر اندازه‌گیری شد. بر اساس منحنی استاندارد، مقدار فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) مشخص گردید. بیومارکر مالون­دی­آلدئید (MDA) با روش Ohkawa و همکاران (1979) ارزیابی شد. جهت اندازه­گیری مالون­دی­آلدئید دو برگ از گیاه استخراج و با آب مقطر شستشو داده شد، سپس 2/0 گرم بافت گیاهی (برگ یا ریشه)، به قطعات کوچک تقسیم و با هموژنایزر در دو میلی­لیتر محلول تری کلرو استیک اسید پنج درصد در مجاورت یخ هموژن گردید. سپس در 12000 دور در دقیقه به­مدت 15 دقیقه سانتریفوژ و محلول روئی برداشت شد. 5/0 میلی­لیتر از این محلول با 5/0 میلی­لیتر از محلول تیو­باربیتوریک اسید و تری­کلرو­استیک 20 درصد مخلوط و در 96 درجه سانتی گراد به­مدت 25 دقیقه خوابانده (انکوبه) شد. سپس در شرایط سرد در 10000 دور بر دقیقه به­مدت پنج دقیقه سانتریفوژ گردید. جذب محلول روئی در 532 نانو­متر اندازه­گیری شد. از محلول تیو­باربیتوریک اسید و تری­کلرو­استیک 20 درصد به­عنوان شاهد استفاده شد. مقدار بیومارکر مالون دی آلدئید (MDA) با استفاده از منحنی استاندارد تعیین گردید.

جهت اندازه­گیری کلروفیل a و  bابتدا 2/0 گرم برگ (ترجیحا برگ پرچم) از هر گلدان انتخاب و درون یک هاون چینی ریخته و به آن یک گرم سولفات منیزیم و 10 میلی لیتر استون 100 درصد اضافه گردید و آنقدر در هاون سایئده شد تا خمیری شل حاصل گردید. هاون مربوطه را در داخل ظرف آب و یخ قرار گرفت. ضمنا آزمایشگاه حتی­الامکان باید تاریک باشد تا فعل و انفعالات شیمیایی به حداقل برسد. سپس خمیر شل حاصله را برداشته و در داخل سانتریفوژ با 2500 دور در دقیقه و به مدت پنج دقیقه قرار داده و سانتریفیوژ گردید، سپس مقدار یک سی­سی از این عصاره­ هموژن (سوپرناتانت) را با نه میلی­لیتر استن داخل سل­های دستگاه اسپکتروفتومتر ریخته و در طول موج‌های 647 نانومتر (nm) برای کلروفیل a و 663 نانومتر (nm) برای کلروفیل b میزان جذب نور قرائت شد و از فرمول‌های زیر مقدار کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل a+b به­دست آمد، ضمنا دستگاه قبل از آزمایش با استون خالص کالیبره گردید (Porra et al., ;1989 Zhang, 1990).

Chl a (mg/L)= (12.25 × A663) – (2.79 × A647) رابطه 1:                                                                       

Chl b (mg/L)= (21.5 × A647) – (5.1 × A663) رابطه 2:                                                                           

Chl a+b (mg/L)= (7.15 × A663) – (18.71 × A647) رابطه 3:                                                                    

کلیه محاسبه‌های آماری و تجزیه واریانس با استفاده از نرم افزار SAS نسخه 16، و همچنین مقایسه میانگین‌ها به روش آزمون چند دامنه­ای دانکن در سطح احتمال پنج درصد انجام گرفت. تمامی نمودارها و جداول به­ترتیب از طریق نرم افزارهای Excel و Word نسخه 2010 ترسیم شدند.

نتایج و بحث

با توجه به نتایج جدول 2، اثر ساده تیمارهای آبیاری، رقم، و باکتری‌های PGPR بر فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز معنی دار (01/0≥P) شد. بر اساس جدول 3، فعالیت آنزیم SOD در تیمار تنش خشکی (239/4 واحد بر گرم پروتئین) بیش­تر از تیمار آبیاری کامل (086/2 واحد بر گرم پروتئین) بود (شکل 1). این مسئله نشان دهنده افزایش میزان گونه‌های فعال اکسیژن (AOS) تحت شرایط تنش خشکی و فعال شدن سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی جهت از بین بردن آن­ها است (مشهدی اکبر بوجار، 1390).

 بر اساس جدول 3، رقم سیروان با 595/3 واحد بر گرم پروتئین نسبت به رقم مرودشت با 73/2 واحد بر گرم پروتئین از نظر مقدار فعالیت آنزیم SOD برتر بود (شکل 2). بالاتر بودن فعالیت آنزیم SOD رقم سیروان نسبت به رقم مرودشت نشان­گر توان دفاع آنتی اکسیدانتی آنزیمی بالای این رقم در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی می­باشد. بر اساس نتایج جدول 3، تیمار مصرف توام و عدم مصرف باکتری‌های  PGPRبه­ ترتیب با 11/4 و 3/2 واحد بر گرم پروتئین بالاترین و پایین­ترین میزان فعالیت آنزیم SOD را به خود اختصاص دادند و تیمارهای مصرف تکی ازوتوباکتر و آزوسپیریلوم هر­دو در یک گروه آماری مشترک (b) قرار گرفتند (شکل 5). به­طورکلی نتایج آزمایش نشان داد که مصرف باکتری‌های PGPR به­ویژه مصرف توام آن­ها در مقایسه با تیمار عدم مصرف باکتری‌های PGPR باعث شد تا میزان فعالیت آنزیم SOD گیاه گندم افزایش یابد که این بیان­گر اثرات مثبت باکتری‌های PGPR در افزایش میزان تحمل گیاهان زراعی در برابر تنش‌های محیطی به­ویژه تنش خشکی است. با توجه به نتایج جدول 2، برهمکنش دوگانه باکتری و آبیاری بر میزان فعالیت آنزیم  SODمعنی دار (01/0≥P) تشخیص داده شد. در شرایط تنش خشکی مصرف توام باکتری‌های  PGPRو عدم مصرف باکتری (شاهد) به­ترتیب با 737/5 و 807/2 (واحد بر گرم پروتئین) بالاترین و پایین‌ترین میزان فعالیت آنزیم SOD را به خود اختصاص دادند (جدول 3). به­طور کلی هم در شرایط نرمال و هم تنش خشکی مصرف باکتری‌های PGPR باعث ارتقای میزان فعالیت آنزیم  SODشد. بالا بودن میزان فعالیت آنزیم SOD در تیمار مصرف توام باکتری بیان­گر اثر سینرژیستی (هم­افزایی) بین آن­ها است. این باکتری‌ها از سازوکار‌های مختلف جهت بهبود رشد و افزایش تحمل گیاه نسبت به شرایط تنش خشکی استفاده می کنند.  

جدول 2: نتایج تجزیه واریانس صفات آزمایش در تیمارهای مورد مطالعه

میانگین مربعات

منابع تغییرات

(SOV)

درجه آزادی

(df)

سوپراکسید دیسموتاز (SOD)

مالون دی آلدهید

(MDA)

کلروفیل

(a)

کلروفیل

(b)

کلروفیل

(a+b)

تکرار

2

268/0 ns

071/36  ns

463/0  ns

018/0  ns

776/0  ns

آبیاری

1

**625/55

**287/646

**317/19

**786/3

**808/38

اشتباه (a)

2

050/0

736/60

694/0

154/0

598/1

رقم

1

**984/8

*770/224

**096/3

*735/0

**285/7

آبیاری× رقم

1

106/0  ns

140/36  ns

039/0  ns

016/0  ns

168/0  ns

باکتری

3

**794/6

**709/309

**316/4

**799/0

**437/9

آبیاری× باکتری

3

**562/2

*653/119

063/0  ns

069/0  ns

336/0  ns

رقم× باکتری

3

331/0  ns

320/23  ns

135/0  ns

033/0  ns

235/0  ns

آبیاری× رقم× باکتری

3

045/0  ns

457/2  ns

024/0  ns

029/0  ns

059/0  ns

اشتباه

24

343/0

787/35

357/0

093/0

668/0

ضریب تغییرات (درصد)

-

7

22/20

90/19

70/8

48/18

ns    ، * و**: به­ترتیب بیان­گر عدم اختلاف  معنی­دار و اختلاف معنی­دار در سطح پنج  و یک درصد هستند.

تیمارهای آزمایشی

سوپراکسید دیسموتاز (SOD)

(U/g.protein)

مالون دی آلدهید

(MDA)

(µg/g.Fw)

کلروفیل a

 (mg/g.Fw)

کلروفیل  b

 (mg/g.Fw)

کلروفیل  a+b

 (mg/g.Fw)

آبیاری

نرمال

086/2 b

919/25 b

635/3 a

735/1 a

320/5 a

تنش

239/4 a

257/33 a

367/2 b

173/1 b

522/3 b

رقم

مرودشت

730/2 b

752/31 a

747/2 b

330/1 b

032/4 b

سیروان

595/3 a

424/27 b

255/3 a

578/1 a

811/4 a

عدم مصرف

300/2 c

945/35 a

383/2 c

164/1 c

480/3 c

باکتری

مصرف ازوتوباکتر

295/3 b

581/29 b

941/2 b

470/1 b

419/4 b

مصرف آزوسپیریلوم

947/2 b

317/29 b

858/2 bc

3

XML Effect of cycocle and bio fertilizers on quantitative and qualitative yield, rate and grain filling period of wheat under water limitation conditions P. 41-60
Persian Abstract
Abstract (3355 Views)   |   Full-Text (PDF) (2643 Downloads)     |   Highlights

اثر سایکوسل و کودهای زیستی بر عملکرد کمی و کیفی، سرعت و طول دوره پر شدن دانه گندم در شرایط محدودیت ‌آب

راضیه خلیل­زاده1، رئوف سید­شریفی*2و جلال جلیلیان3

1) دانشجوی دکتری زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

3) دانشیار گروه زراعت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

* نویسنده­ مسئول: raouf_ssharifi@yahoo.com

این مقاله برگرفته از رساله دکتری می باشد.

تاریخ دریافت: 15/01/95                                                         تاریخ پذیرش: 06/04/95

چکیده                                                       

به­منظور بررسی اثر سایکوسل و تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس بر عملکرد کمی و کیفی، سرعت و طول دوره پر شدن دانه گندم تحت شرایط محدودیت ‌آب، این آزمایش به­صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی 94-1393 اجرا شد. فاکتور اول شامل سطوح آبیاری در سه سطح (آبیاری کامل، آبیاری تا 50% مرحله سنبله دهی و آبیاری تا 50% مرحله چکمه‌زنی به ترتیب معادل کد 45 و 59 زادوکس)، و فاکتور دوم شامل تلقیح بذر با کودهای زیستی در چهار سطح (عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح با ازتوباکتر کروکوکوم استرین 5، سودوموناس پوتیدا استرین 186 و کاربرد همزمان ازتوباکتر و سودوموناس) و فاکتور سوم شامل محلول‌پاشی با سایکوسل در چهار سطح (عدم مصرف، 400، 800 و1200 میلی‌گرم در لیتر سایکوسل) بود. نتایج نشان داد که اثر محدودیت ‌آبی، کودهای زیستی و سایکوسل بر طول دوره پر شدن دانه (در سطح احتمال یک درصد) و عملکرد کمی (در سطح احتمال پنج درصد) و محتوای پروتئین (در سطح احتمال یک درصد) دانه معنی‌دار گردید. بیش­ترین عملکرد دانه (3822 کیلوگرم در هکتار) از ترکیب تیماری محلول‌پاشی 1200 میلی‌گرم در لیتر سایکوسل، تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس در شرایط آبیاری کامل و کم­ترین آن (7/1409 کیلوگرم بر هکتار) در شرایط قطع آبیاری در مرحله چکمه‌زنی مربوط به عدم محلول­‌پاشی سایکوسل و عدم تلقیح بذر بود. اعمال قطع آبیاری در مرحله چکمه‌زنی موجب بیش­ترین کاهش در اکثر صفات مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد و حداکثر کارایی فتوشیمیایی II در گندم شد.

واژه‌های کلیدی: تنظیم کننده‌ رشد، محدودیت آبی و عملکرد.

مقدمه

تنش‌های زیستی و غیر­زیستی از عوامل اصلی کاهش عملکرد محسوب می‌شوند. در میان تنش‌های غیر­زنده، تنش خشکی عامل اصلی محدود کننده رشد گیاه در مناطق خشک و نیمه خشک است. بخش عمده‌ای از مناطق تحت کشت گندم در چنین شرایط آب و هوایی قرار دارد. در همچون مناطقی کاهش نزولات و توزیع نامناسب آن موجب محدودیت عملکرد دانه گندم می‌شود (Garcia Del Moral et al., 2003). پر شدن دانه معمولاً 15 روز بعد از گرده‌افشانی شروع می‌شود که اندازه و وزن نهایی دانه، در نهایت عملکرد دانه را در مرحله رسیدگی کامل تعیین می‌کند (Sangtarash, 2010). وزن نهایی دانه به­عنوان یکی از اجزای تعیین کننده‌ عملکرد گندم است که به وسیله سرعت و دوره پر شدن دانه مشخص می‌شود. طولانی بودن این دوره امکان انتقال مواد فتوسنتزی بیش­تر از مبداء به مقصد و در نتیجه افزایش عملکرد دانه را فراهم می‌سازد. نظر بر این است که تعداد و وزن دانه در طول گرده‌افشانی یا مدت کوتاهی بعد از مرحله گرده‌افشانی تنظیم می‌شوند و تغییر در توانایی جذب آب در در این دوره رشدی، می‌تواند تأثیر عمده در عملکرد گندم داشته باشد (Hammer et al., 2009; Shakiba et al., 1996). امروزه روش‌های مختلفی برای مقابله با اثر ناشی از تنش در نظر گرفته شده است. در میان روش‌های مدیریتی، برخی هورمون‌ها و ریزوباکترهای محرک رشد گیاه، تحمل گیاه را در برابر شرایط تنش‌زای محیط افزایش می‌دهند (Hoque and Haque, 2002). برخی از سازوکار‌های مرتبط با اثر مفید این باکتری‌ها به توانایی ‌آن‌ها در تولید ترکیبات مختلف (مثل فیتوهورمون‌ها، ویتامین‌ها و سیدروفورها)، تثبیت نیتروژن اتمسفری و انحلال فسفات معدنی و آلی را شامل می‌شود (Kader et al., 2002; Rudresha et al., 2002). با این حال برخی از سازوکار‌های ناشناخته نیز ممکن است وجود داشته باشند، و یکی از محتمل‌ترین سازوکار‌های عمل در بهبود رشد گیاه می‌تواند تغییرات در سطوح درونی مواد تنظیم کننده رشد گیاه ناشی از [1]PGPR ‌باشد (Dommelen et al., 2009; Singh et al., 2004). در سال‌های اخیر، یک روش جدید برای کاهش و یا تعدیل اثر تنش خشکی در گیاهان، تیمار بذر با ریزوباکترهای محرک رشد گیاه  حاوی (ACC)- دی آمیناز می‌باشد که ACC (پیش ساز سنتز اتیلن) را به آمونیوم و کتوبوتیرات هیدرولیز می‌کند (Yang et al., 2003). گیاهانی که با PGPR های حاوی ACC- دی آمیناز تلقیح می‌شوند به طور چشم­گیری متحمل به اثرات اتیلن تنشی هستند که در نتیجه شرایط محدودیت آبی ساخته می‌شوند (Zahir et al., 2007; Vessey, 2003). از این رو تلقیح بذر با باکتری‌های تلقیح کننده می‌تواند ساخت اتیلن داخلی را کاهش داده و تحمل گیاه به تنش به دلیل کاهش تولید اتیلن ممکن است افزایش یابد. این باکتری‌ها به طور طبیعی در خاک‌ها وجود دارند ولی تعداد و تراکم آن‌ها در خاک پایین است، بنابراین تلقیح بذر با این باکتری‌ها می‌تواند جمعیت آن‌ها را به حد مطلوب رسانده و در نتیجه منجر به بروز اثر مفید آن‌ها در خاک گردند (Cakmakci et al., 2007). سایکوسل از مهم­ترین کاهش دهنده‌های رشد گیاهی بوده و مانع از تبدیل چرخه‌ای ژرانیل پیرو فسفات به کوپالیل پیرو فسفات شده و به تدریج بازدارنده سنتز جیبرلین می‌شود (Wang et al., 2009). این ماده موجب بهبود توازن آب و جلوگیری از پژمردگی شده و ظرفیت فتوسنتزی و تخصیص مواد فتوسنتزی را به دانه‌ها افزایش می‌دهد (Wang et al., 2009; Saini et al., 1987). سایکوسل احتمالاً با بستن روزنه‌ها بر میزان فتوسنتز اثر می‌گذارد، طوری‌که پس از مصرف این مواد سرعت فتوسنتز تاحدودی کاهش می‌یابد (کوچکی و سرمدنیا، 13941). به بیانی دیگر این ماده اگر چه موجب کاهش تعرق و فتوسنتز می‌شود. ولی می‌تواند نقش مهمی را در بهبود رشد گیاه از طریق به حداکثر رسیدن پتانسیل آبی ایفا کند. بررسیها نشان میدهد محلولپاشی سایکوسل انتقال سیتوکینین را از ریشه به ساقه افزایش میدهد که منجر به افزایش طول دوره رشد، فتوسنتز و افزایش عملکرد میگردد (Omidi et al., 2005). Singh و همکاران (2002) نشان دادند که استفاده از سایکوسل ارتفاع گیاه را تا 23 درصد کاهش و عملکرد دانه را به طور معنی­داری افزایش داد. نتایج مشابهی نیز در مورد کاربرد خارجی سایکوسل بر افزایش عملکرد دانه در جو (Ma and Smith, 1991) و برنج (Akinrinde,2006) گزارش شده است. گزارش شده که کاربرد سایکوسل تا حدی کاهش رشد، عملکرد و برخی صفات بیوشیمیایی را تعدیل می‌کند. اثرات تعدیلی سایکوسل می‌تواند به دلایل مختلفی مانند بسته شدن روزنه، افزایش محتوای کلروفیل، افزایش غلظت CO2 و تغییرات تحریک کنندگی در سایر ویژگی‌های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی باشد (Pirasteh-Anosheh et al., 2012). سایکوسل همچنین می‌تواند موجب تحریک رشد ریشه، کاهش تعرق، افزایش کارایی مصرف آب، جلوگیری از تخریب کلروفیل و در نتیجه موجب بهبود تحمل گیاه به تنش گردد (Wang et al., 2010). به دلیل اهمیت تلقیح بذر با باکتری‌های محرک رشدی و نقش سایکوسل در بهبود عملکرد گندم تحت شرایط محدودیت آبی، این بررسی به منظور ارزیابی اثر توام این دو عامل بر عملکرد کمی و کیفی رشد دانه گندم تحت محدودیت آبی انجام گرفت.

مواد و روش ها

این تحقیق در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی با مختصات جغرافیایی 38 درجه و 15 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 20 دقیقه طول شرقی با ارتفاع 1350 متر از سطح دریا به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل محدودیت آبی در سه سطح (آبیاری کامل به عنوان شاهد، آبیاری تا 50% مرحله سنبله دهی[2] و آبیاری تا 50% مرحله چکمه‌زنی[3] به­ترتیب معادل کد 45 و 59 زادوکس)، فاکتور دوم شامل تلقیح بذر با کودهای زیستی در چهار سطح (عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح با ازتوباکتر­کروکوکوم­ استرین 5، سودوموناس پوتیدا استرین  186و کاربر توأم این دو باکتری) و فاکتور سوم شامل محلول‌پاشی با سایکوسل در چهار سطح (عدم مصرف، 400، 800 و1200 میلی‌گرم در لیتر سایکوسل) بود. متوسط دما و بارندگی ماهانه منطقه مورد آزمایش در طول فصل رشد در جدول 1 آورده شده است. عملیات تهیه زمین شامل شخم، دیسک و تسطیح بود. خاک مزرعه دارای بافت لومی رسی با pH برابر 2/8، شوری 59/1 دسی زیمنس بر ‌متر و با درصد نیتروژن 12/0 و میزان فسفر 3/8 میلی‌گرم در کیلوگرم بود.

جدول 1: متوسط دما و بارندگی ماهانه منطقه مورد آزمایش طی فصل رشد در سال 1393

ماه‌های سال

میانگین حداکثر دما

(C ه)

میانگین حداقل دما

(C ه)

میانگین ماهانه

دما (C ه)

میانگین بارندگی ماهانه (میلی­متر)

اردیبهشت

4/22

4/22

3/15

4/35

خرداد

0/25

0/25

8/17

5/24

تیر

5/25

5/25

4/19

2/12

مرداد

4/26

4/26

8/19

4/0

رقم مورد استفاده رقم بهاره آتیلا 4 بود که از شرکت کشت و صنعت مغان تهیه شد و در کرت‌هایی به مساحت دو متر مربع (شامل پنج خط کاشت به طول 2 متر و با فاصله بین ردیفی 20 سانتی‌متر) و تراکم 400 بذر در متر مربع کاشته شد. زمان کاشت 20 شهریور ماه بود. کاشت بذر در عمق 3 تا 4 سانتی­متری و به صورت هیرم­کاری و با دست انجام شد. برای تلقیح بذر میزان هفت گرم مایه تلقیح که هر گرم آن حاوی107عدد باکتری زنده و فعال در هر گرم بود، استفاده گردید. همچنین از محلول صمغ عربی برای چسبندگی بهتر مایه تلقیح به بذرها استفاده شد (Seyed Sharifi and Khavazi, 2011). تمامی عملیات در محیط سایه و دور از نور آفتاب انجام شد. باکتری­ها از موسسه تحقیقات آب و خاک تهیه شد. محلول‌پاشی سایکوسل در دو مرحله از دوره رشد رویشی (مرحله 4 تا 6 برگی و مرحله ساقه دهی) انجام شد (Mosali et al., 2006). کنترل علف‌های هرز در طول دوره رشد به روش دستی انجام گرفت. زمان برداشت 20 شهریور ماه بود. به­منظور بررسی ویژگی‌های مربوط به پر شدن دانه نظیر سرعت، طول دوره و دوره موثر پر شدن دانه، از 14 روز بعد از گلدهی در فواصل زمانی هر چهار روز یک­‌بار از خطوط اصلی هر کرت سه بوته به تصادف انتخاب و دانه­ها از خوشه جدا شدند. در مرحله بعدی وزن خشک تک بذر از محاسبه وزن خشک کل به تعداد بذر برآورد گردید (Ronanini et al., 2004). به­منظور برآورد، تجزیه و تحلیل و تفسیر ویژگی‌های مربوط به پر شدن دانه از یک مدل رگرسیون خطی (دو تکه­ای) با استفاده از رویه DUD و دستور العمل Proc NLIN استفاده گردید. رویه DUD تنها روش ارائه شده در نرم افزار SAS است که امکان برآورد مدل دو تکه­ای پر شدن دانه را در تمامی گیاهان زراعی فراهم می سازد (سلطانی 1377). در AWT IMAGE این روش دوره پر شدن دانه با استفاده از رابطه زیر قابل براورد می باشد.  

GW =  رابطه 1:                                                                                     

در این رابطه GW وزن دانه، t زمان، b شیب خط تا مرحله رسیدگی وزنی که بیان­گر سرعت پر شدن دانه است، t0 پایان دوره پر شدن دانه و a عرض از مبدا است. این مدل تغییرات وزن دانه نسبت به زمان را به دو مرحله تفکیک می کند: مرحله اول که در حقیقت مرحله خطی پر شدن دانه است، وزن دانه تا رسیدن به حداکثر مقادیر خود در زمان t0 که در حقیقت زمان رسیدگی وزنی است، به صورت خطی افزایش پیدا می کند. شیب خط رگرسیون در این مرحله (t ‹ t0) سرعت پر شدن دانه را نشان می‌دهد (Ellis and Pieta-Filho, 1992). با برازش این مدل بر تمامی داده‌ها ابتدا دو پارامتر مهم پر شدن دانه یعنی سرعت پر شدن دانه (b) و زمان رسیدگی وزنی (t0) به­دست آمده و سپس مقدار عددی t0 در قسمت دوم رابطه قرار داده شد و GW که وزن دانه است محاسبه گردید.

برای تعیین دوره موثر پرشدن دانه از رابطه EFP=MGW/GFR استفاده شد (Ellis and Pieta-Filho, 1992). در این رابطهEFP  دوره موثر پرشدن دانه،MGW حداکثر وزن دانه و GFR سرعت پر شدن دانه یا شیب خط برازش شده است. میزان فلورسانس کلروفیل برگ پرچم در تیمارهای مختلف از 46 روز بعد کاشت هر چهار روز یک بار توسط دستگاه فلورومتر (OS-30p) اندازه گیری شد. در هر مرحله از هر تیمار به­طور تصادفی شش برگ پرچم توسعه یافته (در فاصله زمانی ساعت 10-8 صبح) انتخاب و بعد از 15 دقیقه تاریکی توسط کلیپس‌های مخصوص، شاخص‌های F0 (حداقل فلورسانس از برگ سازگار شده با تاریکی)، Fm (حداکثر فلورسانس در برگ سازگار شده با تاریکی) و Fv/Fm (حداکثر عملکرد کوآنتومی فتوسیستم دو در شرایط سازگار شده با تاریکی) اندازه‌گیری شدند.

در این بررسی اجزای عملکرد و برخی صفات مرتبط با آن نظیر ارتفاع بوته و تعداد دانه در سنبله از 12 بوته انتخابی که به تصادف و از خطوط اصلی هرکرت برداشت شده بود، اندازه‌گیری شد و میانگین داده‌های حاصل به­عنوان ارزش آن صفت در تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شد. عملکرد دانه از خطوط اصلی هر کرت و از بین بوته‌های رقابت کننده از سطحی معادل 4/0 متر­مربع به­دست آمد. برای تجزیه داده‌ها و رسم نمودارها از نرم افزارهای SAS و EXCEL استفاده شد.

نتایج و بحث

تعداد دانه در سنبله

نتایج نشان داد که تعداد دانه در سنبله تحت تأثیر باکتری محرک رشد در سطح احتمال یک درصد و بر همکنش سایکوسل و باکتری محرک رشد در سطح احتمال پنج درصد قرار گرفت (جدول 2). بالاترین تعداد دانه در سنبله به محلول‌پاشی 1200 میلی‌گرم در لیتر سایکوسل و تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس حاصل شد (جدول 6) و کم­ترین آن از عدم محلول­پاشی سایکوسل و عدم تلقیح بذر به‌دست آمد (جدول 6) که از اختلاف 44 درصدی با یکدیگر برخوردار بودند. Wang و همکاران (2009) اظهار داشتند که محلول‌پاشی با غلظت بالای سایکوسل گرچه موجب رشد آهسته گیاه می‌گردد، ولی میزان گلچه‌های بارور و عملکرد دانه را افزایش داده است. ضمن آنکه تیمار سایکوسل ظرفیت فتوسنتزی و تخصیص مواد فتوسنتزی را به مخازن افزایش می‌دهد. با توجه به اینکه سنبله‌های بلندتر دارای تعداد دانه بیش­تری هستند، لذا تعداد دانه در سنبله به‌طور غیر مستقیم در عملکرد دانه نقش مهمی دارد. بنابراین محلول‌پاشی سایکوسل ممکن است یک عمل امیدبخش برای بهبود عملکرد محصول تحت شرایط رشد نا‌مطلوب باشد (Saini et al., 1987). برخی معتقدند تلقیح بذر با باکتری‌های محرک رشد موجب تثبیت بیولوژیکی نیتروژن می‌گردد که به نوبه خود در افزایش تعداد دانه در سنبله موثر است (Dommelen et al., 2009). Kader و همکاران (2002) و خیری زاده و همکاران (1394) در بررسی اثر تلقیح ازتوباکتر بر صفاتی مانند ارتفاع نهایی بوته، تعداد و طول سنبله‌ها، وزن خشک ریشه، عملکرد دانه گندم گزارش نمودند که هر یک از این صفات مورد بررسی به­واسطه تلقیح بذر افزایش یافت. تلقیح بذر با باکتری‌های محرک رشد، به دلیل اثر مثبتی که طی فرآیندهای مختلفی از قبیل تثبیت نیتروژن، تولید هورمون‌های محرک رشد و ترشح آنزیم‌های فسفاتاز و اسیدهای آلی دارند موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد در گیاهان می‌شوند (Vessey, 2003؛ Yang et al., 2003). Rai و Caur (1998) در بررسی اثر تلقیح منفرد و دوگانه ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم در گندم گزارش کردند که تلقیح دوگانه سویه‌های کارامد ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم در ژنوتیپ‌های گندم در شرایط تنش اثرات مثبتی بر ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی در گونه‌های گندم دارد. هورمون‌هایی مثل اکسین، جیبرلین و سیتوکینین توسط بسیاری از گونه‌های ازتوباکتر سنتز می‌شوند (Singh et al., 2004)، و احتمال دارد کودهای زیستی به­دلیل فراهمی مواد غذایی و بهبود کارایی فتوسنتز (شکل 2) موجب افزایش تعداد دانه در سنبله شده است. تانوار و همکاران (Tanwar et al., 2002) اظهار داشتند ازتوباکتر و سودوموناس با اثر مثبت بر جذب عناصر ماکرو و ضروری نظیر N، P و K، بهبود توزیع آب در گیاه و افزایش فعالیت نیترات ردوکتاز و تولید برخی هورمونها، موجب افزایش اجزای عملکرد میشود.

جدول2: تجزیه واریانس (میانگین مربعات) اجزای عملکرد و برخی از صفات گندم در واکنش از محلول‌پاشی سایکوسل، باکتری‌های محرک رشد و محدودیت آبی

میانگین مربعات

درجه آزادی

منابع تغییرات

درصد

پروتئین

عملکرد

 دانه

حداکثر وزن

 دانه

دوره موثر پرشدن دانه

طول دوره پرشدن دانه

سرعت پرشدن دانه

وزن صد دانه

دانه در سنبله

**19/75

88/20610

**00219/0

**08197/3

**88/87

**00001152/0

**08/0

**04/1129

2

R

**95/26

**89/12434941

**000569/0

**71150/2

**35/16

**00000068/0

**73/26

04/198

2

I

**12/2

**74/2426185

**000839/0

**58498/4

**38/26

**00000137/0

**69/0

**84/626

3

P

**60/3

**13/3574330

**001784/0

**03752/2

**97/45

**00000336/0

**93/3

52/29

3

C

ns38/0

ns72/138896

**00052/0

**4630/4

**71/15

**000000086/0

**29/0

03/89

6

P ×  I

ns23/0

ns24/69557

**000020/0

**82123/1

**95/1

00000003/0

**59/0

02/40

6

 C × I

*30/0

*16/224923

**000024/0

**8326/2

**77/1

00000002/0

ns17/0

*02/152

9

C × P

**34/0

*20/170728

**0000098/0

ns951581/5

**75/2

00000002/0

**30/0

49/118

18

C ×P  × I

13/0

89/95164

0000042/0

00000001/0

22/0

00000001/0

098/0

31/69

E

57/3

08/13

70/3

147/4

34/1

92/4

74/7

3/16

CV (%)

ns، * و ** به ترتیب غیر معنی‌دار، معنی‌دار در سطح احتمال یک و پنج درصد.

(I) محدودیت آبی، (P) باکتری‌های محرک رشد،  (P × I)  محدودیت آبی×  باکتری محرک رشد، (C × I)  محدودیت آبی × سایکوسل،  (C×P × I)  محدودیت آبی ×  باکتری محرک رشد ×  سایکوسل،  (E) خطای آزمایشی،

 ( CV) ضریب تغییرات.

جدول3: مقایسه میانگین اثر متقابل سایکوسل، باکتری‌های محرک رشد و  محدودیت آبی بر برخی صفات گندم

ترکیب تیماری

وزن صد دانه (گرم)

عملکرد دانه (کیلوگرم در هکتار)

درصد پروتئین (%)

طول دوره پرشدن دانه (روز)

حداکثر وزن دانه (گرم)

معادله برازش شده

C0×  P0× I1

43/4 g-k

7/2423 i-n

73/10 e-j

bc12/37

r 050/0

y= 0.0019x-0.0262

C1×  P0× I1

66/4 d-j

4/2636 g-k

99/10 c-i

f-g79/35

o 056/0

y= 0.002x-0.0226

C2×  P0×  I1

58/4 e-j

3/2799 d-i

99/10 c-i

e-i 92/35

j 061/0

y= 0.0023x-0.0287

C3×  P0× I1

71/4 c-i

4/2942 c-h

04/11 c-i

j-n 06/35

f 066/0

y= 0.0024x-0.0256

C0×  P1×   I1

50/4 f-k

4/2485 h-m

11/11 c-g

p-t 91/33

b 071/0

y= 0.0021x-0.0107

C1×  P1×   I1

30/4 h-l

2/2079 l-q

64/11 f-l

bc 03/37

j 061/0

y= 0.0023x-0.0283

C2×  P1×   I1

20/5 ab

4/2776 e-j

50/11 bc

b 37/37

m 058/0

y= 0.0022x-0.0297

C3×  P1×   I1

16/5 a-d

4/3167 c-f

12/11 b-g

efd 19/36

a 076/0

y= 0.0026x-0.0332

C0×  P0×I2

27/3 pqr

2/1813 o-u

29/9 st

a 05/39

p053/0

y= 0.0019x-0.0241

C1×  P0×   I2

55/3 m-q

4/1833 o-u

48/9 q-t

f-l 52/35

m 058/0

y= 0.0021x-0.0229

C2×  P0×   I2

02/4 klm

3/2345 i-n

06/10 l-q

d-g 16/36

h 063/0

y= 0.0024x-0.0295

C3×  P0×   I2

51/4 f-k

1/2477 h-m

44/10 i-n

 f-k62/35

d 069/0

y= 0.0025x-0.0266

C0×  P1×   I2

52/3 m-r

3/1574 r-u

52/9 q-t

i-l 22/35

k 060/0

y= 0.0022x-0.0234

C1×  P1×   I2

61/3 m-p

8/2071 l-r

03/10 m-q

xy 10/32

g 064/0

y= 0.0021x-0.0145

C2×  P1×   I2

40/3 o-r

9/1756 p-u

53/9 q-t

o-r 17/34

c 070/0

y= 0.0024x-0.0227

C3×  P1×   I2

54/4 e-j

2519 h-m

87/10 d-i

g-l 42/35

e 067/0

y= 0.0028x-0.031

C0×  P0×   I3

01/3 r

7/1409 u

20/9 t

d-h 08/36

v043/0

y= 0.0015x-0.0153

C1×  P0×   I3

38/3 pqr

5/1468 ut

46/9 q-t

xy 23/32

t 048/0

XML Investigate the effect of different levels of irrigation, nitrogen and weeds competition on growth indices and grain yield of maize (SC. 704 Hybrid) P. 61-75
Persian Abstract
Abstract (3609 Views)   |   Full-Text (PDF) (3433 Downloads)     |   Highlights

بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری، نیتروژن و رقابت علف­های هرز بر شاخص­های رشد و عملکرد دانه ذرت (هیبرید SC. 704)

سید کیوان مرعشی*1، پژمان بهداروند2، مانی مجدم3 و طیب ساکی نژاد4

 1و 2و 3و 4) گروه زراعت، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.

* نویسنده­ مسئول: marashi_47@yahoo.com

تاریخ دریافت: 05/10/94                                                         تاریخ پذیرش: 31/01/95

چکیده                                                       

این آزمایش در سال 1393 به­صورت کرت­های دوبار خرد شده در قالب بلوک­های کامل تصادفی در مزرعه شهید سالمی اهواز در سه تکرار انجام گردید. در این آزمایش اثر سه سطح آبیاری بعد از 60 ( مطلوب)، 100 و 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر و سه سطح نیتروژن خالص 120، 180 و 240 کیلوگرم در هکتار و دو سطح وجود و عدم وجود علف­های هرز مورد مقایسه قرار گرفت. سطوح مختلف آبیاری و نیتروژن به­ترتیب در کرت های اصلی و کرت­های فرعی و تیمار علف­های هرز در کرت­های فرعی فرعی قرار داشتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف آبیاری بر شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص و عملکرد دانه ذرت معنی­دار بود. با افزایش مدت آبیاری شاخص­های رشد و عملکرد دانه کاهش یافت. تیمار 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر منجر به کاهش شاخص سطح برگ و عملکرد دانه به­ترتیب به­میزان 7/37 و 6/35 درصد در مقایسه با تیمار 60 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر شد. افزایش سطح نیتروژن از 120 به 240 کیلوگرم در هکتار منجر به افزایش معنی­دار شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه ذرت به­ترتیب به­میزان 6/9، 7/9، 4/14 و 6/13 درصد شد. همچنین شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه در شرایط حضور علف هرز در مقایسه با عدم حضور علف هرز به­طور معنی­دار کاهش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که سطوح آبیاری در مقایسه با نیتروژن و رقابت علف هرز عامل موثرتری بر شاخص های رشد و عملکرد دانه ذرت می باشد. بنابراین، در مناطق با محدودیت منابع آب افزایش مصرف نیتروژن ضروری نمی­باشد. به نظر می­رسد سطوح آبیاری از طریق اثر بر شاخص سطح برگ، سایر شاخص­های فیزیولوژیکی رشد را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت منجر به کاهش عملکرد ذرت می شود.

واژه‌های کلیدی: آبیاری، ذرت، عملکرد دانه و شاخص­های رشد.

مقدمه

مدیریت نهاده­های مصرفی مانند آب و عناصر غذایی در حضور علف­های هرز از اهمیت بسیاری برخوردار است و ارزیابی پاسخ گیاهان زراعی و علف­های هرز در شرایط فراهمی آن­ها، در شناخت بهتر اثرات متقابل بین آن­ها و انتخاب روش مدیریتی مناسب برای کنترل علف­های هرز مفید خواهد بود (Blackshaw et al., 2004). در مزارعی که با کمبود آب مواجه هستند، علف­های هرز می­توانند رطوبت در دسترس گیاهان زراعی را کاهش دهند و منجر به تنش خشکی برای گیاهان زراعی شوند (Patterson, 1995). مدیریت نامناسب آبیاری، نیتروژن (Ruf, 2005) و رقابت علف­های هرز از اصلی­ترین عوامل کاهش­دهنده عملکرد ذرت محسوب می شوند (Ephrath et al. 1996). ذرت به­دلیل ارتفاع زیاد، در مقایسه با علف­های هرز، قدرت رقابتی بالایی برای جذب نور دارد. بنابراین به­نظر می­رسد علف­های هرز عمدتاً از طریق رقابت زیرزمینی، یعنی جذب آب و عناصر غذایی موجب تلفات عملکرد ذرت می شوند. اگرچه در ارتباط با تنش رطوبتی و اثر آن بر رقابت گیاه زراعی و علف­هرز اطلاعات اندکی در دسترس است، اما نتایج Stuart  و همکاران (1984) در ارزیابی اثر تنش خشکی بر رقابت پنبه و تاج خروس نشان داد که پتانسیل آب پنبه در اثر رقابت تاج خروس در شرایط تنش رطوبتی به شدت کاهش یافت و متعاقب آن تمام شاخص­های رشد پنبه از جمله ارتفاع، سطح برگ و ماده خشک پنبه کاهش نشان داد. این محققان، تعرق کم­تر و گسترش عمقی ریشه تاج خروس را از دلایل برتری این علف­هرز در شرایط تنش خشکی دانستند. در پژوهشی دیگر Nesmith and Ritchie (1992) گزارش دادند که در زمان تنش رطوبتی، نه تنها سطح هر برگ کاهش می یابد، بلکه سرعت رشد ذرت نیز تحت تاثیر قرار گرفته و ظهور هر برگ به تاخیر می افتد. امام و رنجبر (1379) در آزمایش روی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 اعلام داشتند که کاهش 50 درصدی مقدار آب مورد نیاز در طول دوره رشد، موجب کاهش معنی­دار شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول گردید. کمبود آب از طریق اثر بر توسعه سطح برگ، وزن خشک گیاه و تغییر شاخص­های رشد، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت را تحت تاثیر قرار داد. نتایج حاصل از پژوهش ساجدی و اردکانی (1387) نشان داد که شاخص­های فیزیولوژیکی ذرت مانند شاخص سطح برگ، سرعت رشد گیاه، سرعت رشد نسبی و جذب خالص تحت تاثیر کود نیتروژن قرار گرفتند. در بین شاخص­های فیزیولوژیکی، سرعت جذب خالص کمتر تحت کود نیتروژن قرار گرفت. فتوحی (1379) گزارش داد که افزایش مصرف نیتروژن موجب افزایش سرعت رشد نسبی گردید و روند کاهشی سرعت رشد نسبی را به­دلیل افزایش بیشتر در بیوماس تولیدی در هر مرحله از رشد تقلیل داد. نتایج نشان داده است که استفاده از کودهای معدنی به­ویژه نیتروژن درارقام نیمه پا کوتاه بیش­تر است (Callaway, 1995). این در حالی است که با افزایش مصرف نیتروژن توانایی رقابت علف­های هرز با گیاه زراعی کاهش می­یابد و منجر به کاهش عملکرد در این ارقام خواهد شد (Barker et al., 2006; Behdarvand, 2013 b;). نتایج تحقیقات Delaney و Van Aker (2005) و Behdarvand و همکاران (2012) نشان­دهنده افزایش قدرت رقابت علف­هرز نسبت به گیاه زراعی با افزایش مصرف نیتروژن است. این محققان علت این امر را به کارایی بالاتر علف­های هرز در استفاده بیشتر از منابع نسبت دادند. از آنجایی که اثر همزمان سطوح آبیاری و نیتروژن بر فرایند رقابت ذرت با علف­های هرز کمتر مورد توجه قرار گرفته است، لذا این آزمایش به­منظور بررسی اثر آبیاری و مقدار نیتروژن بر روی رقابت ذرت با علف­های هرز انجام شد.

مواد و روش ها

این تحقیق در تابستان سال 1393 در اهواز در مزرعه شهید سالمی با عرض جغرافیای 31 درجه و 29 درجه شمالی و طول جغرافیای 48 درجه و 54 دقیقه شرقی به مرحله اجرا گذاشته شد. این آزمایش به روش کرت­های دوبار خرد شده در قالب طرح آماری بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. کرت­های اصلی شامل سه سطح آبیاری بعد از 60 (مطلوب)، 100 و 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر بود. در همه تیمار­ها تا مرحله چهار برگی (مرحله استقرار گیاهچه­ها) آبیاری­ها بر اساس60 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر (شاهد) انجام شد و از این مرحله به بعد تیمارهای آبیاری اعمال شدند. تیمارهای آبیاری تا 10 روز پیش از رسیدگی فیزیولوژیکی ادامه یافت. در کرت­های فرعی سه سطح شامل 120، 180 و 240 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار (شاهد) و در کرت­های فرعی فرعی کنترل و عدم کنترل علف­های هرز مقایسه گردید. کنترل علف­های هرز به روش دستی و بدون مصرف هرگونه علف کش انجام شد. هر کرت دارای شش خط کاشت به طول شش متر و به فاصله 75 سانتی­متر از هم بود. فاصله بذرها روی پشته با در نظر گرفتن تراکم مطلوب منطقه 18 سانتی­متر بود. فاصله بین دو کرت اصلی از هم سه خط نکاشت و فاصله دو کرت فرعی از هم دو خط نکاشت بود. بر اساس نتایج آزمون خاک (جدول 1)، کود فسفره به­میزان 90 کیلوگرم P2O5 در هکتار از منبع سوپر فسفات تریپل و کود پتاس به میزان 75 کیلوگرم K2O در هکتار از منبع سولفات پتاسیم به­صورت پایه مصرف شد. یک سوم کود نیتروژن به­صورت پایه در مزرعه توزیع و با خاک مخلوط شد. بقیه کود نیتروژن به­طور مساوی در دو مرحله 6-4 برگی و 12-10 برگی ذرت به صورت سرک مصرف شد. کود نیتروژن از منبع اوره (46 درصد نیتروژن خالص) استفاده گردید.

جدول 1:  نتایج آزمون خاک قبل از کاشت

بافت خاک

ذرات تشکیل دهنده خاک(درصد)

پتاسیم قابل جذب

(ppm)

فسفر قابل جذب

) (ppm

کربن آلی

( % )

واکنش گل اشباع

(pH)

هدایت الکتریکی

درصد اشباع

عمق نمونه برداری(cm)

لای

رس

شن

سیلتی کلی لوم

32

49

19

152

4/5

63/0

01/7

6/6

7/46

30-0

هیبرید مورد بررسی در این تحقیق سینگل کراس 704 بود.  بذرها پیش از کاشت با قارچ کش ویتاواکس به نسبت دو در هزار ضدعفونی شدند. کشت بذور ذرت در تاریخ 1/ 5/ 93 با قرار دادن سه بذر در هر کپه در عمق 6-5 سانتی­متری با دست انجام شد و پس از سبز شدن بوته­های اضافه تنک گردید. علف­های هرز غالب مزرعه شامل اویار سلام (L. Cyperus rotundus) ، سوروف (Echinochloa crus-galli L. Beauv.)، مرغ (L. Cynodon dactylon)، تاج­خروس (Amaranthus retroflexus)، پیچک صحرایی (L.  Convolvulus arvensis) و طحله (.Corchorus olitorius L) بودند. به­منظور مقابله با علف­های هرز در کرت­های عاری از علف­هرز از مصرف هر گونه علف کش اجتناب شد و مبارزه با آنها به­صورت دستی انجام گرفت. ﺑه­طوری­که ﻫﻴﭻ­ﮔﻮﻧﻪ ﻋﻠﻒ ﻫﺮز دﻳﮕﺮی در ﺣـﺪ ﻗﺎﺑﻞ رﻗﺎﺑﺖ در ﻣﺰرﻋﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﺸﺪ. برای اندازه­گیری شاخص­های فیزیولوژیکی رشد، نمونه­برداری از هر کرت فرعی با انتخاب سه بوته از سطحی معادل 4/0 مترمربع به­طور تصادفی با رعایت حاشیه در دو مرحله آبستنی و پر شدن دانه انجام گرفت. با اندازه­گیری سطح برگ و وزن خشک، شاخص­های فیزیولوژیکی رشد مانند شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت جذب خالص با استفاده از معادلات زیر به­دست آمدند (کوچکی و سرمدنیا، 1391).

CGR = (W2 - W1)/GA(T2 - T1) رابطه 1:                                                                                           

NAR= (W2-W1)/(T2-T1)×(lnLA2–lnLA1)/(LA2–LA1) رابطه 2:                                                  

در معادلات بالا، GA سطح زمینی که توسط گیاه اشغال می شود بر حسب متر­مربع، W1 وزن خشک اولیه و W2 وزن خشک ثانویه بر حسب گرم در متر­مربع، T1 زمان نمونه­برداری اولیه، T2 زمان نمونه­برداری ثانویه بر حسب روز و ln لگاریتم طبیعی می­باشد. جهت اندازه‌گیری عملکرد دانه، در هر کرت آزمایشی پس از حذف 5/0 متر از دو انتهای خطوط، تمامی بلال­های موجود در سطح 2 خط میانی به­طول 3 متر به­صورت دستی برداشت و پس از خرمن کوبی و بوجاری عملکرد دانه تعیین گردید. همچنین ارتفـاع بوته ذرت در زمان رسیدگی کامل از سطح زمین تا اولین انشعاب گل تاجی بر حسب سانتی­متر اندازه­گیری شد. تجزیه و تحلیل داده­های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار MSTAT-C و مقایسه میانگین داده ها نیز توسط آزمون چند دامنه­ای دانکن در سطح 5 درصد انجام شد.

نتایج و بحث

شاخص سطح برگ ( LAI)

نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمار آبیاری، مقادیر نیتروژن و رقابت علف­هرز بر شاخص سطح برگ ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه معنی دار بود، اما برهمکنش بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی­دار نداشت (جدول 2).

بررسی مقایسه میانگین­ها نشان داد که شاخص سطح برگ ذرت با افزایش مدت آبیاری کاهش یافت، به­طوری­که بیش­ترین شاخص سطح برگ در تیمار آبیاری مطلوب و کم­ترین در تیمار آبیاری بعد از 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر به­دست آمد. تیمار 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر منجر به کاهش شاخص سطح برگ در مرحله آبستنی و پر شدن دانه به­ترتیب به­میزان 3/36 و 7/37 درصد در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب گردید (جدول 3). به­نظر می­رسد که در این تحقیق افزایش مدت آبیاری با تسریع در پیر شدن برگ­ها، کاهش توسعه برگ­ها و افزایش ریزش برگ­های پایینی باعث کاهش شاخص سطح برگ ذرت شده است. تحقیقات نشان می­دهد تنش آب در طول دوره رشد رویشی منجر به کوچک شدن برگ­ها، کاهش شاخص سطح برگ و کاهش جذب نور در گیاه می گردد (Chapmane and Westgate, 1993;  Ariy, 1987). همچنین Calir (2004) و Wolfe و همکاران (1988) گزارش کردند تنش کمبود آب از طریق کاهش رشد، افزایش پیری در برگ­ها و کاهش شاخص سطح برگ عملکرد گیاه ذرت را کاهش می دهد. نتایج مقایسه میانگین­ها مقادیر مختلف کود نیتروژن نشان داد که با افزایش نیتروژن از 120 به 180 و 240 کیلوگرم در هکتار شاخص سطح برگ افزایش یافت، هرچند که از لحاظ آماری تفاوت معنی­داری بین 180 و 240 کیلوگرم در هکتار وجود نداشت. به­طوری­که شاخص سطح برگ ذرت در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار در مراحل آبستنی و پر شدن دانه به­ترتیب به­میزان 3/11 و 6/9 درصد بیش­تر از تیمار 120 گیلوگرم در هکتار بود (جدول 3). نیتروژن به­دلیل اثر مثبتی که در روند رشد رویشی و برگ­ها می­گذارد، سبب افزایش شاخص سطح برگ می شود که در نتیجه گیاه میزان مواد فتوسنتزی بیش­تری را به سبب استفاده بیش­تر از نور خورشید تولید می­کند. به عبارت دیگر، با افزایش سطح برگ­ها که خود مهم­ترین اندام فتوسنتز کننده می­باشند، میزان مواد ساخته شده در گیاه بیش­تر می شود. این نتیجه با یافته­های Chikoye و همکاران (2008) مبنی بر افزایش شاخص سطح برگ ذرت با افزایش مقدار مصرف نیتروژن مطابقت داشت. Connor و همکاران (1993) گزارش دادند که شاخص سطح برگ، دوام آن و نهایتا سرعت فتوسنتز گیاه توسط مصرف نیتروژن افزایش می یابد. رقابت بین گونه­ای علف­های هرز باعث کاهش معنی­دار شاخص سطح برگ ذرت گردید، به­طوری­که رقابت علف­های هرز در دو مرحله آبستنی و پر شدن دانه باعث کاهش شاخص سطح برگ ذرت به­ترتیب به­میزان 7/5 و 1/4 درصد در مقایسه با تیمار عدم وجود رقابت بین­گونه ای شد (جدول 3). این نتایج با یافته­هایBehdarvand  و همکاران (a2013) مبنی بر کاهش شاخص سطح برگ گندم در حضور علف­ هرز مطابقت داشت. آن­ها گزارش کردند که رقابت علف­های هرز با گیاه زراعی بر سر منابع غذایی و فضای رشد و همچنین اثر آللوپاتیک علف­های هرز منجر به کاهش معنی­دار شاخص سطح برگ گندم گردید. در جوامع گیاهی، محدودیت در هر یک از منابع نور، آب، موادغذایی، دی اکسیدکربن و اکسیژن می­تواند موجب ایجاد رقابت بین گیاهانی شود که در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند. علف­های هرز علاوه بر آب، مواد غذایی و نور بر سر اکسیژن با ذرت رقابت دارند و تراکم علف­های هرز موجب کاهش اکسیژن خاک شده و از رشد بوته­ها می کاهد. بنابراین حتی اگر علف­های هرز نتوانند بر سر بوته­های ذرت پیشی گیرند باز هم خسارت قابل توجهی خواهند داشت (موسوی، 1380).  امام (1386) نیز بیان داشت علف­های هرز نه تنها از راه رقابت بر سر نور، جذب آب و عناصر غذایی باعث کاهش عملکرد می شوند، بلکه برخی از آن­ها از راه ترشح مواد آللوپاتیک در کار جوانه زنی بذرها یا رشد طولی ریشه­های ذرت اختلال ایجاد می کنند.

ماده خشک کل (TDW)

نتایج نشان داد که سطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژن اثر معنی­داری بر ماده خشک کل ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه داشتند و اثر علف­هرز فقط در مرحله پر شدن دانه معنی­دار شد. همچنین برهمکنش بین تیمارهای مختلف در تمام موارد معنی­دار نشد (جدول 2). نتایج مقایسه میانگین ماده خشک نشان داد که با افزایش مدت آبیاری، تجمع ماده خشک کل ذرت به­صورت معنی­داری کاهش یافت. در بین تیمارهای مختلف آبیاری، بیش­ترین و کم­ترین میزان ماده خشک کل به­ترتیب در تیمار آبیاری 60 و 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر به­دست آمد. به­طوری­که میزان ماده خشک کل در تیمار آبیاری مطلوب در مراحل آبستنی و پر شدن دانه به­ترتیب به­میزان 8/21 و 24 درصد بیش­تر از تیمار 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر بود (جدول 3). روند تجمع ماده خشک کاملا وابسته به گسترش شاخص سطح برگ می­باشد. به عبارت دیگر هر پدیده یا تیماری که اثر مثبت یا منفی بر روی مولفه شاخص سطح برگ بگذارد، وزن خشک کل را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد.  Yazarو همکاران (1999) گزارش کردند که تنش کمبود آب از طریق کاهش سطح برگ و فتوسنتز جاری برگ در نهایت منجر به کاهش ماده خشک گیاه می­شود. Pandey و همکاران (2000) گزارش کردند که کم­آبیاری در اوایل رشد رویشی تولید ماده خشک را به­میزان کمی کاهش می دهد، اما در اواخر رشد و در مرحله رشد زایشی، این شاخص رشد را به شدت کاهش می دهد. نتایج (جدول 3) نشان داد که بیش­ترین ماده خشک ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار و کم­ترین در تیمار 120 کیلوگرم در هکتار به­دست آمد. افزایش مصرف نیتروژن از 120 به 240 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش ماده خشک ذرت در مراحل آبستنی و پر شدن دانه به­ترتیب به میزان 1/8 و 7/9 شد. به­نظر می رسد کاهش شاخص سطح برگ در تیمار 120 کیلوگرم در هکتار به موازات آن کاهش فعالیت فتوسنتزی، دلیلی بر کاهش تجمع ماده خشک در این تیمار می­باشد. مصرف کود نیتروژن باعث سرمایه گذاری بیش­تر مواد فتوسنتزی در بخش­های برگ و ساقه می شود که در نهایت منجر به افزایش وزن خشک کل گردید. نتایج تحقیقات Cathcart and Swanton (2004) اثر مثبت نیتروژن بر تجمع ماده خشک در ذرت و سایر گیاهان زراعی را تایید می کند. نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول 3) نشان داد که رقابت بین گونه­ای علف­های هرز در مرحله پر شدن دانه منجر به کاهش معنی­دار ماده خشک ذرت گردید، به­طوری­که حضور علف­های هرز باعث کاهش ماده خشک ذرت در مرحله پر شدن دانه به­میزان 1/53 گرم در متر­مربع در مقایسه با شرایط بدون رقابت شد. این نتایج، با یافته­هایSheibany و همکاران (2009) مبنی بر کاهش ماده خشک ذرت در حضور علف­هرز تاج خروس مطابقت داشت. همچنین Cathcart and Swanton در سال (2004) گزارش کردند که رقابت علف­هرز دم روباهی منجر به کاهش معنی­دار وزن خشک اندام­های هوایی ذرت شد.

جدول 2: نتایج تجزیه واریانس میانگین مربعات تغییرات شاخص سطح برگ و ماده خشک کل

منابع تغییر

درجه آزادی

شاخص سطح برگ

ماده خشک کل

مرحله آبستنی

مرحله پر شدن دانه

مرحله آبستنی

مرحله پر شدن دانه

تکرار (R)

2

ns 014/0

ns 092/0

ns40/1

 ns79/319

آبیاری (I)

2

** 80/24

 **233/9

 **29/311390

*7/661074

خطا (Ea)

4

10/0

10/0

29/2944

7/3884

نیتروژن (N)

2

** 53/1

 **14/0

*63/37941

 *63/85277

N *I

4

   ns 73/1

ns 03/0

 ns35/3882

 ns49/11835

خطا (Eb)

12

65/0

 03/0

66/6334

12/112581

علف­هرز (W)

1

 *66/0

 *23/0

 ns66/11792

 *24/38774

 W*I

2

   ns  001/0

 ns003/0

 ns66/40

 ns35/26

 W*N

2

   ns 007/0

  ns02/0

 ns88/80

 ns29/64

 W* N*I

4

 ns015/0

 ns03/0

 ns55/5125

 ns15/360

خطا (Eab)

18

61/1

02/0

66/3435

40/5993

 %CV

93/7

55/5

45/5

51/5

ns  : عدم وجود اختلاف معنی­دار ، ** و * : وجود اختلاف معنی­دار به ترتیب در سطح احتمال یک و پنج درصد.

تیمار

شاخص سطح برگ

ماده خشک کل

(گرم در متر­مربع )

مرحله آبستنی

مرحله پرشدن دانه

مرحله آبستنی

مرحله پر شدن دانه

آبیاری

(میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر)

60

a57/4

a79/3

2/1200 a

a3/1590

100

b84/3

b13/3

2 /1087 b

b3/1418

140

c91/2

c36/2

938 c

c5/1208

نیتروژن (کیلوگرم در هکتار)

120

b54/3

b92/2

2/1022 b

b1/1327

180

a93/3

a15/3

3/1095 a

a4/1434

240

a94/3

a20/3

1107 a

a8/1455

علف­هرز

عدم وجود علف­ هرز

a88/3

a 16/3

5/108 a

a2/1432

وجود علف ­هرز

b66/3

b03/3

3/1060 a

b1/1379

جدول 3: مقایسه میانگین های اثر رژیم آبیاری، مقادیر مختلف کود نیتروژن و رقابت  علف­هرز بر شاخص سطح برگ و تغییرات ماده خشک کل

حروف مشابه در هر سطوح بیان­گر عدم اختلاف معنی­دار می باشد.

سرعت رشد محصول (CGR)

اثرات سطوح آبیاری، نیتروژن و رقابت علف­هرز بر سرعت رشد محصول معنی­دار بودند (جدول 4). نتایج نشان داد که با افزایش مدت آبیاری، سرعت رشد محصول کاهش یافت. به­طوری­که تیمار­های 100 و 140 میلی­متر تبخیر از تشتک تبخیر باعث کاهش سرعت رشد محصول به ترتیب به­میزان 1/15 و 9/30 درصد در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب شدند (جدول 5).

به­نظر می­رسد که در این آزمایش افزایش مدت آبیاری از طریق کاهش فتوسنتز جاری برگ منجر به کاهش سرعت رشد محصول شده است. زیرا یکی از اثرات مهم تنش خشکی در گیاه بسته شدن روزنه­ها و جلوگیری در جذب CO2 است که این امر می تواند فتوسنتز را دچار اختلال کند. این نتایج مطابق مشاهدات ساجدی و اردکانی (1387) می­باشد.

Sharifi و همکاران (2011) گزارش کردند که تسریع در پیر شدن و ریزش برگ­های پایینی و کاهش شاخص سطح برگ منجر به کاهش سرعت رشد محصول می شود. نتایج مقایسه میانگین­های اثرات نیتروژن نشان داد که بالاترین سرعت رشد محصول در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار به­میزان 43/17 گرم در متر­مربع در روز به­دست آمد که با تیمار 180 کیلوگرم در هکتار در یک سطح آماری قرار داشت. همچنین، کم­ترین مقدار سرعت رشد محصول در تیمار 120 کیلوگرم نیتروژن در هکنار به­میزان 24/15 گرم در متر­مربع در روز مشاهده گردید (جدول 5).

 Ulger و همکاران (1997) بیان نمودند، قسمت زیادی از تفاوت­های سرعت رشد محصول در تیمارهای مختلف کود نیتروژن مربوط به تفاوت­های شاخص سطح برگ می­باشد. نتایج همچنین نشان داد که رقابت علف­هرز باعث کاهش معنی­دار سرعت رشد محصول ذرت گردید (جدول 5). Karimmojeni و همکاران (2010) گزارش کردند که رقابت 16 بوته علف­هرز داتوره با ذرت باعث کاهش سرعت رشد محصول ذرت به­مقدار 38 درصد در مقایسه با کشت خالص ذرت شد. همچنین این نتایج با یافته­های Baghestani و همکاران (2006) و Behdarvand  و همکاران (a2013) مطابقت داشت.

سرعت جذب خالص (NAR)

سرعت جذب خالص معیار مناسبی از کارایی فتوسنتزی برگ­ها در جامعه گیاهی است. در ابتدای رشد گیاه که برگ­ها کوچک هستند و اغلب آنها در معرض مستقیم نور خورشید قرار دارند، سرعت جذب خالص در حداکثر است. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که اثر سطوح مختلف آبیاری بر سرعت جذب خالص معنی­دار ولی اثر مقادیر مختلف نیتروژن، اثر علف­های هرز و برهمکنش بین تیمارهای مختلف معنی­دار نبود (جدول 4).

مقایسه میانگین­ها نشان داد که سرعت جذب خالص با افزایش مدت آبیاری کاهش یافت، به­طوری­که بیش­ترین سرعت جذب خالص (47/4 گرم در متر­مربع در روز) در تیمار آبیاری مطلوب و کم­ترین (99/3 گرم در متر­مربع در روز) در بالاترین مدت آبیاری (140 میلی­متر) به­دست آمد (جدول 5). هر چه شرایط محیطی برای گیاه نامطلوب­تر باشد، تسریع در کاهش سرعت جذب خالص بیش­تر است (ابراهیم زاده، 1376).

از آنجا که تنش خشکی باعث بسته شدن روزنه­ها می شود، لذا میزان فتوسنتز نسبت به سطح برگ گیاه کم می شود و میزان فتوسنتز خالص نیز کاهش می یابد (Sowder et al., 1997).

نتایج همچنین نشان داد که تغییرات سرعت جذب خالص با افزایش مقادیر کود نیتروژن در طول فصل رشد روند صعودی داشت، ولی اختلاف معنی­دار بین سطوح کود نیتروژن وجود نداشت (جدول 5). نتایج این تحقیق با یافته­های Lucas (1986) مبنی بر عدم اثر معنی­دار نیتروژن بر سرعت جذب خالص مطابقت داشت.

ارتفاع گیاه

نتایج تجزیه واریانس (جدول 4) نشان داد اثر تیمار آبیاری بر ارتفاع بوته در سطح یک درصد معنی­دار بود، اما تیمارهای مقادیر مختلف نیتروژن و رقابت بین گونه­ای علف­هرز اثر معنی داری بر ارتفاع ذرت نداشتند. نتایج نشان داد که با افزایش مدت آبیاری ارتفاع ذرت کاهش یافت، که این کاهش در تیمار 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر بیشتر بود. تیمارهای 100 و 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر به­ترتیب باعث کاهش ارتفاع بوته به­میزان 5/15 و 2/21 سانتی­متر در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب شدند (جدول 5).

 Pandeyو همکاران (2000) گزارش کردند که کم آبیاری مرحله رشد زایشی، باعث کاهش شدید ارتفاع ذرت می شود. همچنین Nesmith  و  Ritchie (1992) با اعمال تنش کمبود آب مشاهده نمودند که در زمان تنش، نه تنها سطح برگ کاهش می یابد، بلکه ارتفاع گیاه ذرت نیز به­طور چشم­گیری کاهش می­یابد.

نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول 5) نشان دهنده اثر مثبت کود نیتروژن بر ارتفاع ذرت است، به­طوری­که مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار منجر به افزایش ارتفاع به­میزان 3/5 سانتی­متر گردید. هرچند که از نظر آماری تفاوت معنی­داری بین سطوح مختلف کود نیتروژن مشاهده نشد.

 Lucas (1986) گزارش داد که با افزایش مصرف نیتروژن از صفر تا 150 کیلوگرم در هکتار، ارتفاع بوته ذرت تحت تاثیر افزایش کود نیتروژن قرار نگرفت. نتایج همچنین نشان داد که اگرچه اختلاف معنی­داری بین تیمارهای علف­هرز مشاهده نگردید، اما رقابت بین گونه­ای علف­های هرز منجر به کاهش ارتفاع بوته ذرت به­مقدار 2/5 سانتی­متر گردید (جدول 5).

جدول 4: نتایج تجزیه واریانس میانگین مربعات سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص، ارتفاع و عملکرد دانه ذرت


منابع تغییر

درجه آزادی

سرعت رشد محصول

سرعت جذب خالص

ارتفاع گیاه

عملکرد دانه

تکرار (R)

2

ns94/0

ns03/0

ns55/57

ns40/725

آبیاری (I)

2

**52/163

**04/1

**16/6098

**57/393522

خطا (Ea)

4

23/2

04/0

22/226

07/643

نیتروژن (N)

2

*59/23

ns23/0

ns38/130

**07/38463

N *I

4

ns97/5

ns04/50

ns13/6

ns90/5844

خطا (Eb)

12

12/4

12/0

63/125

74/2106

علف­هرز (W)

1

*56/19

ns16/0

ns16/368

*16/21480

W*I

2

ns05/0

ns00/0

ns38/18

ns38/25

W*N

2

ns09/0

XML The effect of Chlormequat chloride and Zinc sulfate on dry matter remobilization and grain yield of wheat under Nitroxin inoculation under dry land farming conditions P. 77-94
Persian Abstract
Abstract (3049 Views)   |   Full-Text (PDF) (2715 Downloads)     |   Highlights

اثر کلرمکوات‌کلراید و سولفات‌روی بر انتقال مجدد مواد و عملکرد دانه گندم تحت تلقیح با نیتروکسین در شرایط زراعت دیم

مصطفی احمدی*1، محمد­جواد زارع2 و یحیی امام3

1) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.

2) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.

3) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.

* نویسنده­ مسئول: ma_ahmadi@yahoo.com

این مقاله برگرفته از رساله دکتری می باشد.

تاریخ دریافت: 05/10/94                                                         تاریخ پذیرش: 31/01/95

چکیده                                                       

به­منظور بررسی کارآیی انتقال مجدد و عملکرد دانه گندم، این پژوهش به­صورت دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه ایلام و بوشهر در سال زراعی 93-1392 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل کاربرد دو سطح غلظت کلرمکوات­کلراید (صفر و 5/2 گرم در لیتر)، سولفات‌روی در سه میزان (صفر، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و نیتروکسین در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح با بذر) بودند. نتایج نشان داد که کاربرد کلرمکوات­کلراید بر نسبت وزن خشک سنبله به ساقه و میزان انتقال مجدد ماده خشک ساقه اثر معنی‌داری در سطح احتمال آماری یک درصد گذاشت. با مصرف 5/2 گرم در لیتر کلرمکوات­کلراید، وزن سنبله به ساقه در مقایسه با شاهد به­مقدار 4/20 درصد افزایش و میزان انتقال مجدد ماده خشک ساقه به مقدار 4/2 درصد کاهش یافت. به­علاوه، کاربرد کلرمکوات­کلراید اثرمعنی‌داری بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب در سطح احتمال آماری یک درصد داشت. محلول‌پاشی کلرمکوات­کلراید سبب افزایش تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب به­ترتیب به­میزان 6/14، 1/19 ، 5/28 و 3/29 درصد شد. بیش­ترین میزان انتقال مجدد (8/64 گرم در مترمربع)، کارآیی انتقال مجدد (1/32 درصد) و سهم انتقال مجدد (8/50 درصد) مربوط به تیمار برهمکنش بدون کاربرد کلرمکوات­کلراید، مصرف 50 کیلوگرم سولفات­روی درهکتار و به­کارگیری نیتروکسین بود. بالاترین عملکرد دانه (1710کیلوگرم درهکتار) از برهمکنش تیمارهای محلول­پاشی کلرمکوات­کلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد 50 کیلوگرم در هکتار سولفات­روی و تلقیح بذر با نیتروکسین حاصل شد. به­طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که تحت شرایط دیم، کاربرد کلرمکوات‌کلراید، سولفات‌روی و نیتروکسین در بهبود و افزایش عملکرد دانه گندم می تواند مؤثر واقع شود.

واژه‌های کلیدی: کارآیی مصرف آب، ذخایر ساقه و اجزای عملکرد.

مقدمه

کلرمکوات‌کلراید یا سایکوسل یکی از تنظیم کنندههای رشد میباشد که اثرهای گوناگونی بر ویژگیهای رشد گندم داشته و کاربرد آن با جلوگیری و یا کاهش اثر و پیامدهای منفی ناشی از تنش خشکی همراه میباشد (پیرسته انوشه و امام، 1391). کاربرد سایکوسل در غلات سبب افزایش رشد ریشه، کاهش ارتفاع ساقه، افزایش تولید پنجههای بارور، تحریک رشد گیاه و شاخص­های وابسته میشود (Pakar et al.,2015; Pirasteh-Anosheh et al., 2016). Shekoofa وEmam  (2008) دریافتند که کاربرد کلرمکوات‌کلراید سبب تغییر در تسهیم مواد پرورده به سنبلهها شده و افزایش عملکرد دانه گندم را در پی داشته است. یکی از پیامدهای تنش خشکی برهم زدن تعادل تغذیه ای در گیاه است (Olama et al.,2014). با کاربرد عناصر غذایی کم مصرف از طریق مصرف آمیخته با خاک یا محلولپاشی میتوان وضعیت رشد گیاه را در شرایط تنش بهبود بخشید (Karimian, 1995). روی از جمله عناصر ضروری برای رشد گیاه می‌باشد که در بیش­تر خاک‌های مناطق خشک کمبود آن گزارش شده است (Kheirizadeh Arough et al.,2016).گندم از غلاتی است که در آن اختلاف در پاسخ ارقام نسبت به کمبود روی زیاد است (Cakmak et al., 2010). این اختلاف ممکن است مربوط به تفاوت در رشد ریشه، افزایش رشد ریشه در مقایسه با رشد ساقه و جذب بیش­تر روی در ارقام روی کارآ1، آزادسازی فیتوسیدروفورهای متحرککننده روی از ریشهها به محیط ریزوسفر و افزایش قابلیت انتقال روی از ریشهها به اندام هوایی و مریستم ساقه در شرایط کمبود روی باشد (Dong et al.,1995; Cakmak et al.,2010; Singh, 2014). امروزه کاربرد کودهای زیستی و باکتریهای خاکزی در تغذیه خاک و گیاهان زراعی در نظامهای کشاورزی پایدار در سراسر جهان افزایش یافته است (Cakmakci et al., 2014). این باکتریها که فعالانه ریشههای گیاه را اشغال کرده و سبب افزایش رشد و عملکرد گیاهان میشوند، شامل آزوسپیریلوم، ازتوباکتر، باسیلوس و سودموناسها هستند (Wu et al., 2005; Buranova et al., 2015). باکتری­های افزاینده رشد گیاه از طریق تأمین عناصر غذایی، مهار زیستی، تولید مواد شبه هورمونی و کاهش سطح اتیلن، گیاه را در شرایط تنش­های محیطی یاری می­کنند (Cakmakci et al., 2014). 

بررسی انتقال مجدد ذخایر ساقه در شرایط تنش خشکی روزهای پایانی فصل اهمیت زیادی در تعیین عملکرد دانه گندم دارد. در طی سالهای گذشته با معرفی ارقام جدید و کاهش ارتفاع ساقه عملکرد دانه گندم افزایش معنیداری یافته است، اما مشخص نشده است که آیا با کاهش ارتفاع میزان ذخیره مواد پرورده یا کارآیی انتقال مجدد به دانه چه تغییری یافته است (Shearman et al., 2005). از سوی دیگر در کشور ما به دلیل مواجه شدن دوره پر شدن دانه با شرایط نامساعد پایان فصل به ویژه تنش خشکی، کربوهیدراتهای ذخیرهای ساقه اهمیت زیادی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تعیین صفات مؤثر در افزایش عملکرد دانه گندم تحت کاربرد کلرمکوات کلراید، سولفات­روی و نیتروکسین بود.

مواد و روش ها

به­منظور بررسی اثر ساده و برهمکنش کلرمکوات­کلراید، سولفاتروی و نیتروکسین بر روند انتقال مجدد ماده خشک و عملکرد دانه گندم رقم تیپ بهاره و زودرس کوهدشت، این آزمایش در دو شرایط اقلیمی متفاوت به­صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک­های کامل تصادفی و با سه تکرار و شامل فاکتورهای کلرمکوات‌کلراید (دو سطح صفر و 5/2 گرم در لیتر)، سولفات‌روی (Zn) (سه سطح صفر، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و نیتروکسین (دو سطح تلقیح و عدم تلقیح با بذر) در سال زراعی 93- 1392 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام (با طول جغرافیایی 46 درجه و 28 دقیقه و عرض جغرافیایی 33 درجه و37 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 1174متر) و ایستگاه تحقیقات کشاورزی کاکی بوشهر (با طول جغرافیایی 51 درجه و 31 دقیقه و عرض جغرافیایی 28 درجه و20 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 60 متر) انجام شد (جدول­های 1 و 2).

جدول 1:  برخی از ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاک مناطق محل آزمایش در عمق صفر تا 30 سانتی‌متری

محل آزمایش

بافت خاک

هدایت الکتریکی (دسی‌زیمنس‌بر متر)

اسیدیته

ماده آلی (درصد)

نیتروژن (درصد)

فسفر

پتاسیم

روی

آهن

میلی­گرم در کیلوگرم

بوشهر

لوم شنی

32/1

8/7

55/0

07/0

8

161

65/0

6/2

ایلام

لوم‌رسی

62/0

3/7

04/1

09/

8/7

220

92/0

2/4

جدول 2:  پارامترهای بارندگی و دما در سال زراعی 93-1392

پارامتر

مهر

آبان

آذر

دی

بهمن

اسفند

فروردین

اردیبهشت

خرداد

جمع

بارندگی (میلی‌متر)- بوشهر

0

3/132

3/4

171

8/12

9/10

9/3

0

0

2/335

بارندگی (میلی‌متر)- ایلام

0

7/163

3/103

9/89

3/151

1/93

4/32

1/27

4/0

2/661

میانگین دمای ماهانه (سلسیوس) – بوشهر

8/27

6/23

8/18

7/14

2/16

7/20

8/23

3/29

2/32

-

میانگین دمای ماهانه (سلسیوس) - ایلام

19

9/12

7/7

9/4

6/5

4/10

1/13

6/18

6/23

-

بذرها در عمق 3 تا 4 سانتیمتری و در کرتهایی به ابعاد 4×3 و با فواصل بین بوتهها سه سانتیمتر و فاصله بین ردیفها 20 سانتیمتر و تراکم تقریبی 170 بوته در متر مربع منطبق با تاریخ کاشت معمول زراعت دیم در مناطق محل آزمایش، در ایلام 25 آبان1392 و در بوشهر 18 آبان 1392 به­صورت دستی کشت شدند. عنصر روی از منبع سولفات­روی به­صورت پیش کاشت و آمیخته با خاک و کود زیستی نیتروکسین به میزان 5/1 لیتر در هکتار به­صورت بذرمال (تلقیح بذر به­صورت آغشتگی کامل) مورد استفاده قرارگرفت و بذرها پس از خشک شدن در سایه، کشت شدند. محلول کلرمکوات­کلراید با آب مقطر تهیه و تیمار کلرمکوات­کلراید به میزان 5/2 گرم در لیتر در مرحله‌ی پنجه­زنی (ZGS=22) (Zadoks et al., 1974) با استفاده از یک دستگاه محلول‌پاش دقیق دستی با فشار ثابت سه بار اعمال شد. در تیمار شاهد نیز همزمان با آب مقطر محلول‌پاشی انجام شد. به منظور افزایش کارآیی جذب و پیشگیری از تبخیر ماده تنظیم‌کننده رشد، عمل محلول‌پاشی در ساعات اولیه صبح که تبخیر حداقل باشد و در هوای آرام انجام شد. محلول‌پاشی به اندازه‌ای صورت گرفت که کل بوته‌ها از محلول مورد نظر خیس شده باشند. بر این اساس حجم محلول‌پاشی حدود 400 لیتر در هکتار بود. برداشت در بوشهر 18 اردیبهشت 1393 و در ایلام 16خرداد 1393انجام شد. صفات مورد اندازه­گیری گندم در هر دو منطقه آزمایشی شامل تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه، شاخص برداشت و نسبت وزن خشک سنبله به ساقه بودند. برای تعیین تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله10 بوته به­صورت تصادفی انتخاب شد و برای عملکرد دانه، شاخص برداشت و نسبت وزن خشک سنبله به ساقه از وسط هر کرت به مساحت یک متر مربع انتخاب و گیاهان از نزدیکی سطح خاک برداشت گردید. سپس نمونه‌ها را در دمای 70 درجه سلسیوس به مدت 48 ساعت قرار داده و با وزن کردن کل نمونه، عملکرد بیولوژیک تعیین شد. با جداسازی ساقه‌ها و سنبله‌ها و توزین جداگانه هریک، نسبت وزن خشک سنبله به ساقه به­دست آمد و دانه‌ها را از کاه و کلش جدا کرده و عملکرد دانه از مساحت برداشت شده محاسبه گردید. ارزیابی صفات انتقال مجدد مواد ذخیره­ای از ساقه به دانه در مراحل نموی50 درصد گرده­افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک دانه پس از نمونه­گیری و خشک کردن آن­ها در آون در دمای 70 درجه سلسیوس به­مدت 48 ساعت، با استفاده از روابط زیر برآورد گردید (Ehdaei et al., 2006; Papakosta and Gagianas, 1991; Niu et al.,1998):

رابطه 1:       وزن خشک ساقه در زمان رسیدگی - وزن خشک ساقه در گلدهی = میزان انتقال مجدد ماده خشک (گرم در­متر مربع)     

رابطه 2:           100×  میزان ماده خشک ساقه در گلدهی/ میزان انتقال مجدد ماده خشک=کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه

رابطه 3:                             100×  عملکرد دانه/ میزان انتقال مجدد ماده خشک = سهم انتقال مجدد ماده خشک ساقه به دانه

مقدار رطوبت استفاده شده در طول دوره رشد گیاه برحسب میلی‌متر توسط رابطه زیر محاسبه شد (Miranzadeh et al., 2010).

رابطه 4:    رواناب + آب زهکش شده +رطوبت موجود در خاک در زمان کشت و برداشت + مقدار کل بارندگی = مقدار تبخیر و تعرق.

 در این پژوهش مقدار رطوبت موجود در خاک در زمان کشت و برداشت و رواناب بسیار ناچیز و برابر صفر در نظر گرفته شد. برای تعیین کارآیی مصرف آب از رابطه‌ تقسیم عملکرد دانه بر حسب گرم بر متر­مربع بر مقدار تبخیر و تعرق بر حسب میلی‌متر استفاده شد. نتایج آزمایش به وسیله نرم افزار (SAS (ver. 6.1 تجزیه، رسم نمودارها با برنامه Excel 2007 و مقایسه میانگین‌ها با استفاده از روش LSD در سطح احتمال آماری یک درصد انجام شد.

نتایج و بحث

تعداد سنبله در متر مربع

    نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و برهمکنش کلرمکوات­کلراید در سولفات­روی در نیتروکسین بر تعداد سنبله در مترمربع در سطح احتمال آماری یک درصد معنی­دار بود (جدول 3). مقایسه میانگین اثر برهمکنش سه­گانه کلرمکوات­کلراید در سولفات­روی در نیتروکسین بر تعداد سنبله در مترمربع نشان داد که بالاترین تعداد سنبله در مترمربع مربوط به تیمار محلول‌پاشی کلرمکوات­کلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد50 کیلوگرم درهکتار سولفات­روی و پیش­تیمار بذر با نیتروکسین بود (شکل 1). چنین استنباط می­شود که علت افزایش تعداد سنبله در واحد سطح در اثر مصرف کلرمکوات­کلراید می­تواند نتیجه القای پنجه­زنی و ایجاد سنبله­های بارور بیش­تر در بوته باشد (جدول 4). مصرف خاکی سولفات­روی و فراهم شدن شرایط تغذیه­ای مناسب­تر برای گیاه در طول دوره پنجه­زنی می­تواند با افزایش تعداد پنجه­های بارور باعث افزایش تعداد سنبله در بوته شود (جدول 4) که با نتایج Cakmak و همکاران (2010) مطابقت داشت. عقیده بر این است که گیاهان در مراحل اولیه رشدعنصر روی مورد نیاز را جذب می­نمایند. یافته­های Rengel و Graham (1995) حاکی است که بیش از 75 درصد کل عنصر روی مورد نیاز گیاه در مراحل اولیه و حدود 20 تا 30 درصد بقیه در مراحل بعدی رشد جذب می­گردد. در این آزمایش سولفات­روی به­صورت خاکی و همزمان با کاشت بذر مصرف شد و بنابراین می­توان نتیجه گرفت که کفایت این عنصر در خاک با رشد رویشی بیش­تر گیاه و افزایش میزان تولید ماده خشک گیاه، زمینه افزایش تعداد سنبله را فراهم کرده است.در برخی پژوهش­ها مشخص شده که ایندول استیک اسید در کنار سایتوکینین که توسط ازتوباکتر (باکتری موجود درمایه تلقیح نیتروکسین) تولید می­شود با افزایش وزن برگ سبب افزایش مواد پرورده شده که به نوبه­ی خود باعث افزایش سهم اندام­های زایشی از جمله تعداد سنبله می­گردد (Singh, 2014).

شکل 1:  برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفات‌روی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر تعداد سنبله در متر مربع. حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنی­دار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.

تعداد دانه در سنبله

     نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و اثر برهمکنش کلرمکوات­کلراید در سولفات­روی در نیتروکسین بر تعداد دانه در سنبله در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول 3). بالاترین میانگین تعداد دانه در سنبله از تیمار محلول­پاشی کلرمکوات­کلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد50 کیلوگرم درهکتار سولفات­روی و پیش­تیمار بذر با کود زیستی نیتروکسین حاصل شد (شکل 2). اثر مثبت تنظیم‌کننده رشد بر تعداد دانه در شرایط انجام این آزمایش می­تواند نتیجه افزایش تعداد پنجه­های بارور در بوته و تعداد سنبلک­های بارور در هر سنبله باشد (جدول 4). تعداد دانه در واحد سطح به وسیله تعداد پنجه بارور و تعداد دانه در سنبله تعیین می‌شود (امام، 1386).

عنصر روی نیز می­تواند با بهبود باروری گلچه­ها و افزایش ظرفیت مخزن باعث افزایش تعداد دانه در سنبله شود. نتایج ارائه شده در جدول 4 مبنی بر افزایش تعداد دانه نیز این موضوع را تأیید می­کند. مصرف 25 و50 کیلوگرم در هکتار سولفات­روی در مقایسه با عدم کاربرد آن از نظر تعداد دانه درسنبله به­ترتیب 4/10درصد و 1/19درصد برتری داشتند (جدول 4). اثر عنصر روی بر افزایش تعداد دانه درسنبله و عملکرد دانه به احتمال زیاد به اثر این عنصر بر فتوسنتز و سنتز تریپتوفان به­­عنوان یک پیش نیاز برای تشکیل ایندول استیک اسید مرتبط است (Cakmak et al., 2010). نقش مثبت مایه تلقیح نیتروکسین در افزایش تعداد دانه در سنبله را می­توان به اثر تیمار بذر با باکتری‌های تشکیل دهنده آن و ترشح هورمون‌های رشد نسبت داد (Buranova et al.,2015).

شکل 2:  اثر برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفات‌روی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر تعداد دانه در سنبله. حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنی­دار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.

عملکرد دانه

نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و اثر برهمکنش کلرمکوات­کلراید در سولفات­روی در نیتروکسین بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول 3). بالاترین عملکرد دانه از (1710کیلوگرم درهکتار) از محلول­پاشی کلرمکوات­کلراید با غلظت 5/2 گرم در لیتر و کاربرد سطح سوم سولفات­روی و پیش­تیمار بذر با مایه‌ی تلقیح نیتروکسین در شرایط ایلام به­دست آمد (شکل 3). عملکرد دانه ناشی از تغییرات به­وجود آمده در تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه می‌باشد. اثر مثبت کلرمکوات­کلراید بر افزایش عملکرد دانه را می‌توان به افزایش سطح فتوسنتزکننده و در نتیجه تولید مواد پرورده بیش‌تر و تغییر در تسهیم مواد پرورده به سود دانه‌ها نسبت داد (Pirasteh-Anosheh et al.,2016). به­نظر می­رسد عنصر روی از طریق اثری‌که بر تولید آغازه­های بخش­های زایشی دارد و نیز اثری که این عنصر بر واکنش­های متابولیسمی درون گیاه و افزایش میزان فتوسنتز داشته است، موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد دانه گردیده است (Singh, 2014). در این آزمایش کاربرد سطوح دوم و سوم عنصر روی از منبع سولفات­روی عملکرد دانه را نسبت به شاهد به­ترتیب 1/18 درصد و 3/24 درصد افزایش داد (جدول 4). نیتروکسین حاوی باکتری­های تثبیت‌کننده نیتروژن و نیز القاءکننده رشد ازتوباکتر و آزوسپیریلوم است. این ریزجانداران همیار گیاهی یا از طریق تثبیت نیتروژن و یا از طریق تولید هورمون­های رشد زمینه رشد بیشتر گیاه را فراهم می­کنند (Buranova et al.,2015). بنابراین می­توان دریافت که اثر مفید باکتری­ها شاید به­دلیل مشارکت آن­ها در افزایش رشد گیاه به­واسطه‌ی تثبیت نیتروژن و تولید هورمون­های گیاهی باشد که مجموعه این عوامل می­تواند جذب بیشتر مواد غذایی به­وسیله‌ی گیاه را تحریک و باعث افزایش عملکرد دانه شود (Tarang et al., 2013).

شکل 3: اثر برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفات‌روی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر عملکرد دانه.

حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنی­دار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.

جدول 3: جدول تجزیه واریانس مرکب صفات اندازه­گیری شده گندم تحت کاربرد تنظیم کننده رشد کلرمکوات­کلراید، عنصر کم­مصرف روی و کود زیستی نیتروکسین در مناطق بوشهر و ایلام

منابع تغییر

درجه آزادی

میانگین مربعات

تعداد

سنبله

تعداد دانه در سنبله

عملکرد

دانه

شاخص برداشت

وزن خشک سنبله به ساقه

میزان انتقال

 مجدد

کارآیی

ساقه

سهم انتقال مجدد

در عملکرد دانه

کارآیی مصرف

آب

بلوک

2

ns3/148

ns51/3

ns4/184

ns5/17

ns87/0

ns6/68

ns2/26

ns55/21

ns32/42

مکان

1

**5/1012

**93/214

**46/5956

**2/252

ns002/0

**91/572

**6/222

ns64/2

*2/72

کلرمکوات کلراید

1

**5/19800

**87/125

**6/31689

**12/713

**13/1

ns 555/0

ns605/0

**5/2568

*4/75

سولفات­روی

2

**79/5017

**54/24

**88/7391

**67/191

ns454/0

**29/188

ns611/0

**31/242

**4/677

نیتروکسین

1

**2/1840

**69/20

**14/4476

**62/29

ns003/0

**2/134

**02/54

ns26/24

**2/1439

کلرمکوات کلراید× سولفات روی

2

*12/187

ns365/0

*4/393

**92/23

ns013/0

**78/206

**12/61

ns06/107

*1/66

کلرمکوات کلراید× نیتروکسین

1

ns 38/1

ns07/1

*1/193

**24/25

ns022/0

**25/701

**8/160

**8/284

ns5/7

سولفات‌روی × نیتروکسین

2

**68/891

**80/4

**2/1414

**78/23

ns056/0

ns13/11

ns21/1

ns08/34

ns8/16

مکان­× کلرمکوات کلراید

1

ns1/45

**34/7

**5/1574

ns15/12

ns0041/0

ns78/42

*44/34

*22/150

ns31/2

مکان­× سولفات روی

2

ns 54/229

ns657/0

*7/315

ns14/10

ns0046/0

ns11/0

ns342/0

ns66/11

ns9/31

مکان­× نیتروکسین

1

ns72/102

ns28/1

*6/279

ns15/3

ns004/0

ns15/16

ns38/9

ns64/26

ns3/29

کلرمکوات کلراید× سولفات روی× نیتروکسین

2

**68/667

**02/4

**8/1203

**23/27

ns33/0

**98/199

*25/32

**53/314

*2/128

مکان× کلرمکوات­کلراید× سولفات روی

2

ns54/4

ns17/0

ns9/37

ns65/1

ns0014/0

ns59/42

ns71/7

ns39/15

ns1/14

مکان× کلرمکوات­کلراید× نیتروکسین

1

ns32

ns16/0

ns6/151

ns256/0

ns0001/0

ns96/15

ns92/3

ns73/3

ns7/2

مکان× سولفات­روی­× نیتروکسین

2

ns41 /120

ns411/0

ns5/148

ns21/1

ns0019/0

ns01/4

ns512/0

ns1/11

ns01/1

مکان× کلرمکوات کلراید×  سولفات­روی× نیتروکسین

2

ns 26/36

ns353/0

ns1/164

ns11/1

ns0015/0

ns2/9

ns45/3

ns3/1

ns18/3

اشتباه آزمایشی

22

9/20

49/1

6/26

1/14

2/8

2/10

3/12

7/4

5/10

ضریب تغییرات (درصد)

3/12

8/9

3/10

3/10

4/7

4/8

3/11

8/13

5/9

نت

XML Evaluation of drought tolerance in barley genotypes (Hordeum vulgare L.) by using drought tolerance indices P. 95-110
Persian Abstract
Abstract (3043 Views)   |   Full-Text (PDF) (3332 Downloads)     |   Highlights

ارزیابی تحمل خشکی ژنوتیپ‏های جو (Hordeum vulgare L.) با استفاده از شاخص‌های مقاومت به خشکی

علی سلیمانی*

دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد خوراسگان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.

* نویسنده­ مسئول: a_Soleymani@khuisf.ac.ir

تاریخ دریافت: 05/10/94                                                         تاریخ پذیرش: 31/01/95

چکیده                                                       

به­منظور شناسایی لاین­های متحمل به خشکی و غربال کردن شاخص‌های کمی تحمل به خشکی، تعداد 10 لاین اصلاح شده جو در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی با سه تکرار در دو شرایط آبیاری کامل (آزمایش اول) و قطع آبیاری هنگام ظهور 50 درصد سنبله (آزمایش دوم) در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در سال زراعی 92-1391 مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر مبنای عملکرد در شرایط آبیاری کامل و تنش خشکی انتهایی دوره رشد، شاخص‌های کمی تحمل به خشکی از قبیل: میانگین بهره‌وری، شاخص تحمل، میانگین هندسی عملکرد، شاخص حساسیت به تنش و شاخص تحمل تنش محاسبه شد. اثر تنش خشکی بر تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنی‏دار بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگین‌ها نشان داد که بیش­ترین میانگین عملکرد در شرایط بدون تنش متعلق به لاین Arbayan و در شرایط تنش مربوط به لاین Malouh می‌باشد. بیش­ترین شاخص تحمل به تنش مربوط به ژنوتیپ‏های Malouh و Manal و بیش­ترین شاخص حساسیت به تنش مربوط به ژنوتیپ‏های chek-1، GloriaS، Rebelle و QB813 بود. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی شاخص‌ها و میانگین عملکرد در شرایط تنش آبیاری و عدم تنش نشان داد که مناسب‌ترین شاخص‌ها برای غربال کردن لاین‌ها در هر دو شرایط، شاخص‌های میانگین بهره‌وری، میانگین هندسی عملکرد و شاخص تحمل تنش است. با توجه به این شاخص‌ها و عملکرد بالا در دو محیط آبی و تنش، بهترین لاین‌های متحمل به خشکی که دارای عملکرد بالا در دو محیط آبی و تنش بودند، لاین‌های ABYTD-2 و Akrask  تشخیص داده شدند.

واژه‌های کلیدی: شاخص حساسیت به تنش، میانگین بهره‌وری و میانگین هندسی عملکرد.

مقدمه

جو (Hordeum vulgare L.) با دامنه وسیع اکولوژیکی و سطح زیر کشت حدود 55 میلیون هکتار و تولید حدود 153 میلیون تن، چهارمین محصول مهم غلات بعد از گندم، ذرت و برنج در جهان می‌باشد که به­عنوان غذا مورد استفاده انسان و دام قرار می‌گیرد. در ایران نیز جو با سطح زیر کشت حدود 7/1 میلیون هکتار و تولید حدود 5/3 میلیون تن، دومین محصول بعد از گندم محسوب می‌شود (FAO, 2012). با توجه به مقاومت جو نسبت به عوامل نامساعد محیطی از قبیل شوری، خشکی و زود­رس بودن نسبی آن نسبت به گندم، همچنین سازگاری آن به شرایط دیم، ضرورت ایجاد می‌نماید که ارقام جدید با سازگاری وسیع و دارای پایداری عملکرد کشت کرد (محلوجی و همکاران، 1387). ایران با قرار داشتن در یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان با بارندگی کم (معمولاً کمتر از 300 میلی­متر) و توزیع نامناسب بارندگی که از سالی به سال دیگر متغیر و پیش بینی میزان و توزیع آن بسیار مشکل است، با محدودیت آب و کمبود بارندگی مواجه بوده و تحت چنین شرایطی عملکرد محصول نیز در سال‌های متوالی نوسانات فراوانی نشان می‌دهد. مقدار بارش سالانه در بیش از 85 درصد از گستره استان اصفهان، از 300 میلی متر کمتر و میانگین پهنه‏ای بارش در استان حدود 170 میلی­متر است (آمار نامه، 1394). در این گونه مناطق تغییرات زمانی و مکانی بارندگی دارای پیچیدگی بیش­تری است و از یک­نواختی کم­تری برخوردار است. اغلب کشاورزان به­دلیل نداشتن آب کافی در بهار در نتیجه اختصاص آبیاری‌های آخر فصل به زراعت‌های تابستانه، نتیجه مطلوب از کشت ارقام پرتوقع نسبت به آب به­دست نیاورده و در نتیجه زراعت جو دچار تنش خشکی آخر فصل می‌شود. لذا معرفی ژنوتیپ‏هایی که بتوانند با تنش خشکی آخر فصل محصول بیش­تر و مطمئن‌تری تولید کنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است (آقاجانلو،1383; اظهری و همکاران، 1387). یک ژنوتیپ متحمل می‌تواند به­عنوان ژنوتیپی معرفی شود که عملکرد بالاتر از حد متوسط در شرایطی دارد که عوامل محیطی دسترسی به آب را برای گیاه زراعی دچار محدودیت کرده‌اند (Abou-Elwafa (a), 2016; Mirzova et al., 2016). تنش رطوبتی آخر فصل با دوره پر شدن دانه در گیاه جو برخورد می‌کند که موجب کاهش دوره پر شدن دانه و یا سرعت پر شدن دانه شده و متعاقباً عملکرد دانه را کاهش می‌دهد (Kokas et al., 2016; Ahmadi and Baker, 2001). در آزمایشی (Ozturk and Aydin, 2004) تنش خشکی آخر فصل رشد موجب کاهش عملکرد دانه و وزن هزار دانه شد. عملکرد نسبی ژنوتیپ‏ها در شرایط تنش خشکی و نیز در شرایط آبی به عنوان یک نقطه عطف برای شناسائی صفات مربوط به مقاومت به خشکی و انتخاب ژنوتیپ‏ها برای کاشت در نواحی خشک می‌باشد (Mosaddek et al., 2016; Mezer et al., 2014; Jiban, 2001.).

 Fisherو Maurer (1987) شاخص حساسیت به تنش[1](SSI) را پیشنهاد نمودند. Rosielle و Hamblin (1981) شاخص‌های تحمل[2](TOL) و میانگین بهره‌وری (حسابی)[3](MP) را معرفی نمودند. Fernandez (1992) شاخص تحمل به تنش[4] (STI)و شاخص میانگین هندسی عملکرد[5](GMP) را ارائه کردند. در این میان شاخص میانگین هندسی عملکرد حساسیت کم­تری به مقادیر مختلف عملکرد در شرایط تنش دارد. در صورتی که شاخص میانگین بهره‌وری به­دلیل اینکه بر اساس میانگین حسابی می‌باشد، هنگامی که اختلاف نسبی زیادی بین عملکرد در شرایط تنش خشکی و عملکرد در شرایط عدم تنش خشکی وجود داشته باشد، اریبی زیادی به طرف عملکرد در شرایط بدون تنش خواهد داشت (Fernandez, 1992). از اهداف به­نژادی جو در مناطق خشک و نیمه خشک دستیابی به ارقامی است که تحت شرایط محدودیت آب و کم­آبیاری تحمل بیش­تری نشان داده و کاهش عملکرد کم­تری داشته باشد. با دستیابی به چنین ارقامی می‌توان بازده عملکرد در شرایط خشک و نیمه خشک را افزایش داد و تا حد زیادی از اتلاف منابع آب جلوگیری نمود و در عین حال در شرایط محدودیت آب به عملکرد و کیفیت مناسبی نایل شد (Creissen et al., 2016; Astin, 1989). استفاده از رژیم‌های کم­آبیاری نیز علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب می‌تواند به­عنوان یک راهکار مدیریت آب در مزرعه در شرایط بحران برای افزایش سطح زیر کشت و نیز در تعیین الگوی کشت بهینه کمک نماید. لذا هدف از این تحقیق، بررسی واکنش 10 ژنوتیپ امیدبخش جو در دو آزمایش جداگانه دریک سال زراعی در اقلیم اصفهان و تعیین مناسب‌ترین ژنوتیپ‏ها در شرایط کم­آبیاری با استفاده از شاخص‌های مقاومت به خشکی و نیز معرفی بهترین شاخص‌ها در جداسازی ژنوتیپ­های متحمل به کم آبیاری بود.

مواد و روش ها

این آزمایش در سال زراعی 92-1391 در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان واقع در روستای خاتون­آباد انجام شد. محل اجرای آزمایش در 10 کیلومتری شرق اصفهان در طول جغرافیایی 51 درجه و 48 دقیقه شرقی و در عرض جغرافیایی 32 درجه و 40 دقیقه شمالی واقع است. ارتفاع از سطح دریا 1555 متر و طبق تقسیم‌بندی کوپن دارای اقلیم خشک بسیار گرم با تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های نیمه سرد می‌باشد. متوسط بارش سالیانه بلند مدت در طی دوره آماری ده ساله معادل110 میلی‌متر و متوسط تبخیر سالانه به­دست آمده 1900 میلی‏‏متر می‌باشد (آمار نامه، 1394). میانگین دما و بارندگی ماهیانه در طی فصل رشد در جدول 1 ارائه شده است. میانگین حرارت روزانه با حداکثر 8/24 درجه سانتی­گراد مربوط به خردادماه و حداقل 1/1- درجه سانتی­گراد مربوط به دی ماه بود. بر این اساس حداکثر مطلق دما در خرداد با 6/38 درجه و حداقل مطلق دما در دی ماه با 4/12- درجه سانتی­گراد بود. بیش­ترین میزان بارندگی ماهیانه در دی با 8/15 میلی­متر و در ماه های مهر، اسفند، اردیبهشت و خرداد بارندگی صورت نگرفت (جدول 1). 

جدول 1: آمار درجه حرارت و میزان بارندگی درطی فصل رشد در ایستگاه هواشناسی مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) در سال زراعی 92-1391

ماه

                               درجه حرارت 

                             (درجه سانتی گراد)

میانگین حداکثر

میانگین حداقل

میانگین روزانه

حداکثر مطلق

حداقل مطلق

میانگین بارندگی

(میلی متر)

مهر

8/26

9/6

9/16

8/29

4

0

آبان

2/22

6/2

4/12

4/24

1-

4/1

آذر

3/14

4/0-

7

4/19

7-

5/2

دی

3/4

4/6-

1/1-

8/11

4/12-

8/15

بهمن

1/11

5-

1/3

8/20

8/10-

2/0

اسفند

4/19

6/1

5/10

25

7-

0

فروردین

9/24

6/7

3/16

4/29

8/3

4/4

اردیبهشت

3/28

1/10

2/19

33

6

0

خرداد

4/34

1/15

8/24

6/38

2/11

0

خاک محل آزمایش دارای بافت رسی لومی از سری خاک‌های اصفهان می‌باشد. متوسط pH خاک تا عمق 0 تا 30 سانتی­متری حدود 7/7، میزان هدایت الکتریکی آن حدود 65/1 و وزن مخصوص ظاهری خاک 5/1 گرم بر سانتی متر مکعب بود. مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در جدول 2 آورده شده است.

جدول 2: مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در عمق 0 تا 30 سانتی متری

هدایت الکتریکی

(دسی زیمنس بر متر)

کربن آلی

(درصد)

نیتروژن کل

(درصد)

فسفر قابل جذب

(میلی­گرم یر کیلوگرم)

پتاسیم قابل جذب

(میلی­گرم یر کیلوگرم)

شن

(درصد)

رس

(درصد)

سیلیت

(درصد)

65/1

14/0

11/0

5/16

356

6/12

6/39

8/47

این بررسی به­صورت دو آزمایش جداگانه، هر یک در قالب طرح آماری بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن تعداد 10 ژنوتیپ جو در دو شرایط تنش آبی در انتهای فصل رشد (قطع آبیاری بعد از ظهور سنبله‌ها) و عدم تنش آبی مورد مقایسه قرار گرفتند. بدین صورت که ژنوتیپ‏های مورد مطالعه، در آزمایش اول به­طور معمول و بدون اعمال تنش آبی تا انتهای فصل رشد آبیاری شدند، اما در آزمایش دوم با ظهور سنبله‌ها آبیاری قطع شد و با حذف دو نوبت آبیاری آخر، گیاهان با تنش خشکی در انتهای فصل مواجه شدند. ژنوتیپ‏های مورد بررسی، پائیزه و از سری لاین‌های آزمایشات پیشرفته تنش خشکی انتهای فصل مربوط به مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر بودند که شجره ژنوتیپ‏های مورد بررسی در این آزمایش در جدول 3 آورده شده است.

جدول 3:  شجره ژنوتیپ‏های مورد بررسی در آزمایش

شماره لاین

شجره

1

chek-1. EBYTD 82-5(D-5)lignee 527/chn-01/Gustoe/4/Rhn-08/3/Deir Alla 106/D171/strain 205

2

ABYTD-2. Gloria's' /copal's'//JlB 70-63

3

Malouh//Aths/Lignee686

4

GloriaS/Saida//MtnS/EH165/3/LBIran/una80//Lignee90/9/Malouh.

5

Alanda/Hamra//Alanda-01

6

-Manal/Alanda-01

7

Rebelle//F2cc33MS/C107555.

8

Arbayan/Nk1272/4/Arar/3/Mari/Aths2//M-Att-73-337-1

9

QB813-2/3/Alanda-01//Ssn/Lignee640

10

Akrask//W12291/w12269/3/sis/Akrask-02.

زمین محل آزمایش در سال قبل به­صورت آیش بوده که در اواخر تابستان 1390 زمین تا عمق 30 سانتی­متر توسط گاو آهن برگردان دار شخم زده شد و به کمک سیکلوتیلر کلوخه‌ها کاملاً خرد و در نهایت تسطیح زمین انجام گردید. به منظور تقویت زمین و تأمین عناصر مورد نیاز گیاه و با توجه به نتیجه آزمایش کودی خاک، مقدار 100 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی سوپر فسفات  تریپل و 100 کیلوگرم در هکتار کود اوره (46 درصد نیتروژن خالص) قبل از کاشت به زمین داده شد. هر لاین در یک کرت به طول چهار متر با شش خط به فاصله 20 سانتی‏متر به­وسیله ردیف کار مخصوص آزمایشات غلات با تراکم گیاهی 400 بذر در متر مربع کشت شد. همچنین مقدار 60 کیلوگرم در هکتار کود اوره به­صورت سرک هم زمان با مرحله انتقال از رشد رویشی به زایشی و 60 کیلوگرم در هکتار اوره با طویل شدن ساقه‌ها در اوایل بهار، 30 کیلوگرم در زمان خوشه­دهی به زمین داده شد. بذرها قبل از کاشت توسط قارچ کش کاربندازیم به نسبت وزنی دو در هزار علیه سیاهک و قارچ‌های خاکزی تیمار شدند. برای مبارزه با علف‌های هرز باریک برگ نیم لیتر در هکتار از سم پاماسوپر و برای مبارزه با علف هرز پهن برگ از سم توفوردی(5/1 لیتر در هکتار) و جهت مبارزه با آفت سن از سم دسیس استفاده گردید. اولین آبیاری بلافاصله پس از کاشت به­عمل آمد. سایر آبیاری‌ها بر اساس نیاز گیاه و میزان بارندگی در طول فصل رشد انجام گرفت که عمدتاً  به فاصله هفت تا ده روز صورت گرفت.  برای انجام اندازه گیری‌ها و نمونه گیری‌های مورد نظر خطوط اول و ششم و همچنین نیم متر از ابتدا و انتهای هر کرت آزمایش به­عنوان اثر حاشیه‌ای حذف گردید و قسمت باقیمانده به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد. عملکرد دانه و اجزای آن شامل تعداد سنبله بارور در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه از سطحی معادل دو متر مربع با رعایت حاشیه در هر کرت آزمایشی اندازه گیری شد. شاخص‌های مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به تنش (Fisher and Maurer, 1987) (SSI)، شاخص تحمل(TOL) (Rosielle (and Hamblin, 1981 ، شاخص بهره‌وری (MP) (Rosielle and Hamblin, 1981)، شاخص تحمل به تنش خشکی (STI) (Fernandez,1992) و شاخص میانگین هندسی عملکرد (GMP) Fernandez,1992)) به ترتیب مطابق روابط 1 تا 5 محاسبه شدند.

رابطه 1:

رابطه 2:

 رابطه 3:

رابطه 4:

رابطه 5:

که در آن :

 = متوسط عملکرد ژنوتیپ مورد نظر در شرایط بدون تنش

 = متوسط عملکرد ژنوتیپ مورد نظر در شرایط تنش

= متوسط عملکرد تمامی ژنوتیپ‏ها در شرایط بدون تنش

SI  = شدت تنش خشکی یا سختی محیط آزمایش

خصوصیات اندازه­گیری شده برای هر کرت و میانگین خصوصیات اندازه­گیری شده مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. ابتدا برای هر یک از آزمایش‌ها (تنش و بدون تنش)، صفات مورد مطالعه مورد تجزیه واریانس ساده قرار گرفتند، پس از آن با در نظر گرفتن هر آزمایش به­عنوان یک محیط، تجزیه واریانس مرکب انجام شد. میانگین‌ها با استفاده از آزمون چند دامنه‏ای دانکن در سطح احتمال پنج درصد مقایسه شدند. ضرایب همبستگی بین صفات محاسبه شدند. شاخص‌های تحمل به تنش خشکی با استفاده از میانگین ژنوتیپ‏ها محاسبه شدند. برای محاسبات آماری از نرم افزار آماری Mstat-C استفاده شد.

نتایج و بحث

تعداد دانه در سنبله

اثر محیط آزمایش، ژنوتیپ و اثر متقابل محیط و ژنوتیپ بر تعداد دانه در سنبله معنی‏دار بود (جدول 4). بیش­ترین تعداد دانه در سنبله در محیط عدم تنش خشکی حاصل شد که اختلاف آن با محیط تنش معنی‏دار بود (جدول 5). نتایج نشان داد تنش خشکی موجب کاهش تعداد دانه در سنبله به میزان 7/14 درصد نسبت به شرایط عدم تنش خشکی شد. علت این عکس‌العمل آن است که پس از انتقال گیاه از حالت رویشی به زایشی که تعداد دانه در سنبله بر روی مریستم انتهایی تعیین می‌گردد، برخورد دوران گرده افشانی با گرما و تنش خشکی منجر به عقیم ماندن گل‌ها شده که به طبع آن تعداد دانه در سنبله را به­طور معنی‏داری کاهش می‌دهد (Ehdaie et al., 2008; Wu et al., 2015). اثر متقابل محیط و ژنوتیپ نشان داد که در شرایط عدم تنش خشکی ژنوتیپ شماره 6 بیش­ترین و ژنوتیپ شماره 10 کم­ترین تعداد دانه در سنبله را به خود اختصاص دادند. در صورتی که در شرایط عدم تنش خشکی عکس‌العمل متفاوتی از ژنوتیپ‏ها مشاهده شد به­طوری که ژنوتیپ شماره 7 بیش­ترین و ژنوتیپ شماره 10 کم­ترین تعداد دانه در سنبله را داشتند (جدول 6). بنابراین نتایج نشان داد که ژنوتیپ‏ها در برخورد با تنش خشکی عکس‌العملی متفاوت را در مقایسه با محیط عدم تنش خشکی از خود نشان می‌دهند. پتانسیل ژنتیکی متفاوت ژنوتیپ‏ها از نظر داشتن مکانیسم‌های متفاوت سازگاری نسبت به تنش خشکی موجب پایداری عملکرد متفاوت آن‌ها در برخورد با شرایط تنش خشکی می‌شود (Budakli et al., 2007; Narayan and Misra, 1989).

جدول 4: تجزیه واریانس مرکب عملکرد دانه و اجزای عملکرد در دو محیط تنش و عدم تنش خشکی

میانگین مربعات

منابع تغییر

درجه آزادی

تعداد سنبله بارور

در متر مربع

تعداد دانه

در سنبله

وزن هزار دانه

عملکرد دانه

محیط

1

26/187 ns

٭٭8/242

٭٭62/214

٭٭19/11358161

(بلوک در محیط ) خطای 1

4

31/5176

19/6

1/4

65/384670

ژنوتیپ

9

28/5220 ns

٭٭05/73

٭٭09/77

٭34/387309

ژنوتیپ×محیط

9

60/536 ns

٭94/13

٭72/16

٭63/317611

خطای 2

36

09/5824

02/3

06/5

54/117116

ضریب تغییرات

-

4/14

8/6

7/5

9/6

ns عدم وجود اختلاف معنی‏دار، * و ** به ترتیب  معنی‏دار در سطوح احتمال پنج و یک درصد می باشد.

جدول 5: مقایسه میانگین محیط های تنش و عدم تنش خشکی برای عملکرد دانه و اجزای آن

                     صفات آزمایش

محیط آزمایش

تعداد سنبله بارور در متر مربع

تعداد دانه

 در سنبله

ورن هزار دانه

(گرم)

عملکرد دانه

(کیلوگرم در هکتار)

عدم تنش خشکی

a 2/531

a41/27

a15/41

a8/5361

تنش خشکی

a 9/522

b38/23

b37/37

b7/4491

میانگین‌هایی که در هر ستون دارای حروف مشابه هستند، اختلاف معنی‏دار با یکدیگر در سطح احتمال پنج درصد بر اساس آزمون چند دامنه‏ای دانکن ندارند.

جدول 6: مقایسه میانگین اثر متقابل ژنوتیپ در دو محیط تنش و عدم تنش خشکی برای عملکرد دانه و اجزای آن

عملکرد دانه

(کیلوگرم در هکتار)

وزن هزار دانه

(گرم)

تعداد دانه در سنبله

تعداد سنبله بارور

در متر مربع

ژنوتیپ

محیط

5300abcd

39/42abcd

9/22bcdefg

33/458a

1

عدم تنش

2/4722def

69/44ab

46/24cdefg

550a

2

عدم تنش

9/5638abc

54/42abcd

83/25abcdef

8/518a

3

عدم تنش

4881def

24/35efgh

03/29abcde

55/630a

4

عدم تنش

6/5928a

58/39bcde

4/30ab

45/489a

5

عدم تنش

3/5714ab

83/43abc

23/33a

55/485a

6

عدم تنش

7/5285abcd

65/37defg

8/29abcd

55/505a

7

عدم تنش

4/5952a

21/39cdef

33/30abc

88/578a

8

عدم تنش

4/4952bcdef

03/39cdef

67/29abcd

78/512a

9

عدم تنش

1/5243abcde

34/47a

83/18fg

33/583a

10

عدم تنش

3/433f

22/34fgh

2/22defg

33/468a

XML components of different genotypes of grain of bread wheat P. 111-128
Persian Abstract
Abstract (3086 Views)   |   Full-Text (PDF) (3773 Downloads)     |   Highlights

بررسی اثر تنش خشکی بر انتقال مجدد مواد، عملکرد و اجزای عملکرد دانه ژنوتیپ­های مختلف گندم نان

سمیرا قلی پور1، علی عبادی2و قاسم پرمون*3

1) دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

3) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

* نویسنده­ مسئول: ghasem.parmoon@gmail.com

تاریخ دریافت: 15/01/95                                                         تاریخ پذیرش: 06/04/95

چکیده                                                       

تنش­های خشکی از مهم­ترین عوامل تعیین کننده تولید گیاهان زراعی می­باشد، به همین منظور این مطالعه با هدف بررسی اثر تنش خشکی بر ژنوتیپ­های گندم، به­صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه‌ای انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل تنش خشکی در سه سطح (85، 60 و 35 درصد ظرفیت زراعی) و هشت ژنوتیپ گندم (امید، زارع، میهن، FAA3P4FCCC، G13CA2242O4P، JS3l7G217، ZSZOBKAYKA و Solh) بود. نتایج نشان داد که اختلاف معنی­دار بین ژنوتیپ­های گندم از نظر میزان انتقال مجدد ماده خشک از ساقه، برگ، پدانکل، کل بوته و سنبله وجود داشت. کارایی ماده خشک انتقال یافته از ساقه، برگ و کل و سهم ماده خشک انتقال یافته از ساقه و کل نیز معنی‌دار بود. ژنوتیپ زارع بالاترین ماده خشک انتقال یافته از ساقه و برگ­ها را به خود اختصاص داد. ژنوتیپ­های امید و JS3l7G217 بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته از ساقه و ژنوتیپ­های امید و زارع بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته از پدانکل را داشتند. بالاترین سهم ماده خشک انتقالی از برگ به دانه را ژنوتیپ­های  زارع و G13CA2242O4P نشان دادند. هم­چنین ژنوتیپ­های گندم تفاوت­های معنی­دار از نظر ارتفاع بوته، طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت داشتند. ژنوتیپ­های Solh، میهن و JS3l7G217 بالاترین ارتفاع بوته را به خود اختصاص دادند و بیش‌ترین طول سنبله به ژنوتیپ­های FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA در 85 درصد ظرفیت زراعی تعلق داشت. بالاترین و پایین‌ترین وزن هزار دانه به­ترتیب از ژنوتیپ Solh و JS3l7G217 به­دست آمد. ژنوتیپ ZSZOBKAYKA با تولید 53/1 گرم دانه در بوته بالاترین عملکرد دانه را در 85 درصد ظرفیت زراعی و کم­ترین عملکرد دانه معادل 39/0 گرم در بوته در 35 درصد ظرفیت زراعی توسط ژنوتیپ JS3l7G217 تولید گردید.  

واژه‌های کلیدی: ارتفاع بوته، شاخص برداشت و وزن هزار دانه.

مقدمه

تنش­های محیطی از مهم­ترین عوامل تعیین کننده الگو­های پراکنش گیاهی در جهان می­باشد و تنش خشکی نیز به سهم خود تعیین کننده بخشی از این پراکنش می­باشد. در هر اکوسیستم، هر گونه شرایط محیطی که موجب کاهش تولید به حدی کم­تر از مقدار پتانسیل ژنتیکی گردد، می­تواند تنش در نظر گرفته شود (رازقی یدک، 1389). تنش خشکی مهم­ترین تنگنای محیطی است که تولید محصول را در نواحی مختلف دنیا از جمله ایران تحت تأثیر قرار می­دهد. تنش خشکی اغلب با دمای بالا نیز همراه است که این امر موجب افزایش تبخیر و تعرق و افزایش اثرات زیانبار تنش را به دنبال دارد (Sabaghpour et al., 2006). تنش خشکی علت اصلی کاهش رشد گیاهان و عملکرد آن­ها در مناطق خشک و نیمه­خشک محسوب می­شود، که موجب تحریک گیاه به یک سری پاسخ­های دفاعی در سطوح مختلف مولکولی، سلولی و فیزیولوژیکی می­شود (Ohe et al., 2005).  Bhattو Roa (2005)، در تحقیقی، دلیل کاهش بیوماس گیاهی و وزن خشک کل را به واسطه تنش خشکی را کاهش رشد گیاه، کاهش شدت فتوسنتز و پیری زودرس برگ­ها گزارش کردند. رضایی مراداعلی و همکاران (1393)، در آزمایشات خود نیز نشان دادند بیوماس کل گیاهی در شرایط آبیاری مناسب بیش از بیوماس آن در شرایط تنش خشکی بود و تنش خشکی، سهم انتقال مجدد مواد فتوسنتزی در پرکردن دانه را تا 23 درصد افزایش داد. تنش خشکی موجب کاهش زیست‌توده گیاهی، عملکرد دانه و دوام سطح برگ می­شود (Sankar et al., 2008). Zi- zhenli و همکاران (2004) نشان دادند که آبیاری در دوره رشد گندم به­ویژه در مرحله زایشی تأثیر مهمی بر روی رشد گیاه و عملکرد دانه دارد. انتقال مجدد مواد ذخیره­ای قبل از گل‌دهی به­وسیله­ عوامل مختلفی محیطی و واریته تغییر می‌یابد. فتوسنتز جاری در دوره­ی پر شدن دانه، به شدت به جذب نور وابسته است. تنش کمبود آب موجب کاهش در سرعت دوره­ی پر شدن دانه می­شود. دانه­های در حال رشد در بیشتر زمان پر شدن دانه، تقاضای زیادی برای دریافت مواد فتوسنتزی دارند. از این رو ذخایر بافت­های رویشی می­تواند یک منبع مهم کربوهیدرات در طول دوره­ی پر شدن دانه محسوب شود (Lo pez pereia et al., 2008). Fokar  و همکاران (2006) گزارش دادند، افزایش انتقال مجدد مواد فتوسنتزی با افزایش سرعت پیر شدن برگ­ها در شرایط تنش گرمای پس از گرده­افشانی مرتبط و در هنگام وقوع تنش گرما در مرحله­ی پر شدن دانه، سهم انتقال مجدد ذخایر فتوسنتزی ساقه در تأمین وزن خشک دانه­ها افزایش می­یابد. عبادی و همکاران (1390) عنوان داشتند، عدم آبیاری باعث افزایش میزان انتقال مجدد ماده خشک از اندام­های متعدد گیاهی به دانه در ژنوتیپ­های جو بهار شد. سهم انتقال مجدد ماده خشک در شرایط عدم آبیاری و قطع آبیاری در مرحله گل­دهی به­ترتیب 5/82 و 5/36 درصد نسبت به آبیاری معمول در تولید بود. ایشان معتقدند عدم آبیاری دارای اثر مستقیم بر کاهش عملکرد دانه است و ژنوتیپ­های جو بهاره عکس العمل­های متفاوتی نسبت به عدم آبیاری از خود نشان می­دهند. Ezzat Ahmadi و همکـاران (2009) در بررسی اثر تنش خشکی برعملکرد دانه، اجزای عملکرد و کارایی مصـرف آب در ژنوتیپ­های گندم گزارش کردند که عملکرد دانه، عملکـرد زیست توده، شـاخص برداشـت، تعـداد دانـه در سـنبله، وزن هزار دانه و کـارایی مصـرف آب در شـرایط تـنش خشـکی کاهش یافتند. آن­ها اظهار نمودند که در هر دو شرایط تنش و عدم تنش خشکی، ژنوتیپ­هـای 9103 ،9116 و C-81-10 دارای بالاترین عملکرد دانه بودند. همچنین در شرایط تنش خشکی میـزان استفاده از ذخایر بـرای پـر کردن دانـه­هـا (انتقال مجدد) از 28 درصد به 38 درصد افزایش یافت. Sarvestani-  Tahmasebiو همکاران (2003) نشان دادند که تنش رطوبتی در مرحله بعد از گل­دهی اثر نامطلوبی بر میزان جذب مواد پرورده گندم داشت. بنابراین میزان محصول وابستگی نسبتاً زیادی به میزان دسترسی به رطوبت و رفتار ژنوتیپ­ها از نظر انتقال مجدد ذخایر موجود در اندام­های هوایی در مرحله پر شدن دانه دارد. در شرایط کم­آبی، کاهش سریع در فتوسنتز بعد از گل‌دهی رخ می­دهد و محدودیتی در سهم آسیمیلات­های جاری به دانه بوجود می­آید، که در این شرایط سهم ماده خشک دانه حاصل از ذخایر ساقه افزایش می‌یابد (Yang et al., 2000). با توجه به اثر تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، این مطالعه به منظور مقایسه و تعیین ژنوتیپ گندم با کارآیی مصرف بالای آب در شرایط خشکی اجرا گردید.

مواد و روش ها

این آزمایش در سال زراعی 1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده­ی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش به­صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بود و فاکتور اول شامل تنش خشکی در سه سطح (85 درصد، 60 درصد و 35 درصد ظرفیت زراعی) و فاکتور دوم شامل هشت ژنوتیپ جدید گندم که مشخصات آن‌ها در جدول 1 آمده است. در این آزمایش، ظرفیت زراعی خاک به روش وزنی تعیین شد و جهت آبیاری، هر بار گلدان­ها توزین و با آب به حد ظرفیت زراعی مورد نظر رسانده می­شد. کاشت در گلدان­های پلاستیکی با ظرفیت 10 کیلوگرم خاک انتخاب شده و به هرکدام از آن­ها مقدار مساوی 10 کیلوگرم خاک اضافه گردید. همچنین بر اساس تجزیه خاک انجام شده، میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم به میزان 120، 80 و 55 کیلوگرم در هکتار که میزان مورد نظر بر اساس مساحت هر گلدان اضافه گردید. همچنین محلول­پاشی عناصر ریزمغذی مورد نیاز گیاه به هر گلدان انجام گرفت. با توجه به اینکه کشت در گلخانه صورت گرفت، به دلیل پاییزه بودن ارقام آزمایشی باید ورنالیزاسیون (بهاره­سازی) انجام می­گرفت که برای این منظور حدود 75 گرم بذر از هر رقم وزن شد و به پتری­دیش منتقل شد و با 75 سی­سی آب خیس شدند و به مدت 24 ساعت در محیط آزمایشگاه نگه­داری و سپس به یخچال با دمای چهار درجه سلسیوس منتقل و به مدت 14 روز نگهداری شد. برای کاشت، گلدان­های مورد نظر از خاک با خصوصات بالا پر شده و بذور در عمق دو سانتی‌متری کشت گردید.

جدول 1: مشخصات ژنوتیپ­های مورد استفاده

ژنوتیپ

ویژگی­ها

اوروم

متحمل به سرما و خشکی

زارع

متحمل به سرما و خشکی

میهن

متحمل به سرما و خشکی

Zrn/ Shiroodi/6/Zrn/5/Omid/4/Bb/Kal/Ald/3/Y50E/Kal*3/Emu

نیمه متحمل

Jagger "Sib"/3/lagos-7//Guimatli2/17

نیمه متحمل

Solh

نیمه متحمل به خشکی

Gupra-1/3/Crocl/Ae.squarrosa(224)//2*Opata/4/Pantheon

حساس

Fin/Acc/Ana/3/Pew "s" 4/F 12.71/Coc/Cno79*2/5/Catbird

حساس

جدول 2: نتایج تجزیه خاک مورد استفاده در آزمایش

بافت خاک

درصد ذرات خاک (%)

عناصر قابل جذب (ppm)

کربن آلی

pH

*شوری (دسی زیمنس بر متر)

شن

سیلت

رس

پتاسیم

فسفر

نیتروژن

لوم

84

14

2

170

5/8

06/0

620/0

88/7

625/0

تراکم بوته در هر گلدان 10 بوته بود، که نصف بوته­ها برای اندازه­گیری میزان انتقال مجدد و بقیه برای اندازه­گیری عملکرد و اجزای عملکرد مورد استفاده قرار گرفت. تنش خشکی در قبل از گل‌دهی اعمال شد و برای اندازه‌گیری صفات بعد از قرار گرفتن گیاه در تنش خشکی، نمونه­برداری­های لازم انجام گرفت. به­منظور اندازه­گیری عملکرد دانه، پس از رسیدگی کامل بوته­ها به­طور تصادفی پنج بوته تعیین و بوته­های موجود کف­بر شده و به آزمایشگاه انتقال یافت. پس از خشک کردن در هوایی آزاد، دانه­ها از کاه جدا گردید و عملکرد دانه اندازه­گیری و مشخص شد. برای اندازه­گیری شاخص برداشت وزن کل بوته و وزن هزار دانه­های مربوط به آن­ها توزین کرده و از نسبت عملکرد دانه به زیست‌توده بخش هوایی تعیین گردد. برای محاسبه­ی انتقال مجدد ماده­ی خشک، در مرحله­ی گل­دهی و رسیدگی فیزیولوژیک پنج بوته به طور تصادفی از هر کرت کف­بر و توزین شده، اندام هوایی آن­ها جدا شده و در آون در دمای 70 درجه­ی سلسیوس تا رسیدن به وزن ثابت خشکانده و وزن خشک اندازه­گیری شد. برای محاسبه میزان انتقال مجدد ماده خشک از رابطه 1 استفاده گردید (Papakosta and Gagianas, 1991 ).

DMT=DManthesis-DMmaturity رابطه 1:                                                                                                                                           

که در آن DMT مقدار ماده خشک انتقال یافته، DManthesis مقدار ماده­ی خشک اندام هوایی در مرحله­ی گل­دهی و DMmanturity مقدار ماده­ی خشک اندام هوایی در مرحله­ی رسیدگی فیزیولوژیک است.

1- میزان انتقال ماده خشک (گرم در بوته) (عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):

رابطه 2:    ماده خشک (برگ + ساقه + کاه) در مرحله رسیدگی- ماده خشک در مرحله گلدهی= میزان ماده خشک انتقال یافته

2- کارایی انتقال ماده خشک (درصد) (عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):

رابطه 3:                  100  ماده خشک در مرحله گل­دهی / ماده خشک انتقال یافته= کارایی ماده خشک انتقال یافته

3- سهم ماده خشک انتقال یافته قبل از گل­دهی به دانه (درصد)( عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):

 رابطه 4:              100  عملکرد دانه / ماده خشک انتقال یافته = سهم ماده خشک انتقال یافته قبل از گل­دهی به دانه

برای تجزیه داده‌ها از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین‌ها از آزمون LSD در سطح احتمال پنج درصد استفاده شد. برای آزمون نرمال بودن داده‌ها و نرمال کردن داده­ها از نرم افزار MINITAB استفاده گردید.

نتایج و بحث

اجزای عملکرد

نتایج تجزیه واریانس نشان داد، اثر تنش خشکی و ژنوتیپ­های بر ارتفاع بوته در سطح  احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول 3). مقایسه میانگین­ها نشان داد، بالاترین ارتفاع بوته در 85 درصد ظرفیت زراعی و کم­ترین آن در 35 درصد ظرفیت زراعی به­دست آمد (جدول 5). همچنین مشاهده شد، ژنوتیپ­های Solh، میهن، JS3l7G217، با میانگین­های 15/31، 60/30 و 17/29 سانتی­متر، بالاترین ارتفاع بوته و ژنوتیپ­های امید و G13CA2242O4P با میانگین­های 41/26 و 52/24 سانتی­متر، کم­ترین ارتفاع بوته را به خود اختصاص داد (جدول 5). بیشتر بودن ارتفاع بوته به­ویژه در شرایط دیم می­تواند در میزان انتقال مجدد ماده خشک و میزان مشارکت آن در دانه مؤثر باشد. رابطه مستقیم بین عملکرد دانه با ارتفاع بوته در گندم گزارش شده است (Subhani and Chowdhy, 2000Akram  و همکاران (2008) نیز وجود رابطه مثبت بین ارتفاع بوته با وزن هزار دانه و همبستگی منفی بین ارتفاع بوته با عملکرد دانه گندم اشاره و بیان داشتند که این موضوع ممکن است به خاطر افزایش ورس در گیاهان با ارتفاع بالاتر باشد. میری (1389) نشان داد که میزان ذخایر ساقه موجود در ارقام پابلند برای استفاده در دوره پر شدن دانه، به­ویژه در شرایط نامساعد، بیشتر از ارقام پاکوتاه است که این ویژگی می­تواند برای توسعه ارقام متحمل به خشکی و شرایط دیم در برنامه­های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.برهمکنش ژنوتیپ در تنش خشکی بر طول پدانکل در سطح احتمال یک درصد معنی­دار شد (جدول3). با توجه به مقایسه میانگین­های مربوطه مشاهده شد، تنش خشکی موجب کاهش طول پدانکل در گیاه شد، ژنوتیپ­های JS3l7G217 و G13CA2242O4P بالاترین طول پدانکل در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) را نشان دادند، این در حالی است که در تنش 35 درصد ظرفیت زراعی ژنوتیپ­های FAA3P4FCCC و امید بالاترین میانگین را داشتند (جدول 6). وجود تفاوت معنی­دار بین ژنوتیپ­های گندم از نظر طول پدانکل در مطالعه دیگر نیز بیان شده است (Naserian et al., 2007). صفات مرفولوژیک گندم از جمله طول پدانکل و سنبله بسته به میزان تحمل گیاه به تنش کم­آبی متغیر است (Plaut et al., 2004; Blum, 2005).

برهمکنش تنش خشکی و ژنوتیپ بر طول سنبله نیز از نظر آماری در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول 3). مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد، ژنوتیپ­های FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA بالاترین طول پدانکل در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش (35 درصد ظرفیت زراعی) ژنوتیپ­های FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA بالاترین میانگین را داشتند (جدول 6). Pireivatlou و همکاران (2010) نقش تنظیم کننده را برای فتوسنتز سنبله به­منظور جلوگیری از افت شدید عملکرد در شرایط تنش خشکی ذکر کرده­اند. در این آزمایش، اگرچه اختلاف بین ارقام از نظر طول سنبله جزی بود، ولی به­دلیل قرار گیری مخازن بر روی آن، طول سنبله بیش­تر از اهمیت بالایی در عملکرد دانه گندم برخوردار است. اثر برهمکنش تنش خشکی و ژنوتیپ بر تعداد دانه در سنبله نیز در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول 3).

تنش خشکی موجب کاهش تعداد دانه در سنبله شد، ژنوتیپ­های ZSZOBKAYKA و میهن بالاترین تعداد دانه در سنبله در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش 35 درصد، ژنوتیپ­های امید و JS3l7G217 بالاترین میانگین را نشان دادند (جدول 6). Naserian  و همکاران (2007) و محمدی و همکاران (1388) به وجود تفاوت معنی­دار در بین ژوتیپ­های گندم از نظر تعداد دانه در سنبله اشاره داشته­اند. اهمیت ویژه تعداد دانه در سنبله در افزایش عملکرد دانه گندم توسط دیگر محققین نیز بیان شده است (Mohsin et al., 2009; Dogan, 2009). تنش خشکی و ژنوتیپ­های گندم از نظر وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی­دار داشتند (جدول 3). در تنش خشکی بیش­ترین وزن هزار دانه در شرایط مطلوب (85 درصد ظرفیت زراعی) با میانگین 45 گرم و کم­ترین آن در تنش شدید (35 درصد ظرفیت زراعی) با میانگین 35 گرم نشان داده است. ژنوتیپ­های Solh و JS3l7G217 با میانگین­های 71و 54 گرم بیش­ترین وزن هزار دانه و ژنوتیپ G13CA2242O4P با میانگین 29 کم­ترین مقدار بود.

به نظر می­رسد کاهش وزن هزار دانه در نتیجه کاهش فتوسنتز و عدم توزیع مناسب مواد ذخیره­ای عوامل کاهش­دهنده وزن هزار دانه در شرایط تنش شدید ­باشد.  Guttierو همکاران (2006) گزارش نمودند که تنش رطوبتی بر اجزای عملکرد بیش‌ترین اثر را در وزن دانه گندم داشته است. آن‌ها اظهار داشتند که وزن هزار دانه در تنش متوسط کاهش چندانی نداشت، اما در تنش شدید 18 درصد افت نشان داد. لذا تنش خشکی از طریق کاهش وزن هزار دانه موجب کاهش عملکرد دانه می­گردد. کاهش محدودیت منبع و افزایش وزن هزار دانه را می­توان به­عنوان یکی از راه­کارهای مهم به­نژادی در راستای افزایش عملکرد دانه در گندم به موازات افزایش تعداد دانه در واحد سطح مطرح نمود (Modhej and Behdarvandi, 2006).

عملکرد دانه

 برهمکنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد دانه در بوته در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود (جدول3). مقایسه میانگین مربوطه نشان داد، ژنوتیپ­های ZSZOBKAYKA و JS3l7G217 به­ترتیب با میانگین­های 53/1 و 27/1 گرم بر بوته بالاترین عملکرد دانه را در شرایط بدون تنش به­ خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش شدید ژنوتیپ­های JS3l7G217 و FAA3P4FCCC با میانگین­های 39/0 و 36/0 بالاترین میانگین­ها را نشان دادند (جدول 6). به­نظر می­رسد وقوع تنش بر اجزای عملکرد اثر می­گذارد، به­طوری­که در مرحله برجستگی دوگانه سبب کاهش سنبلچه، در مرحله قبل گل­دهی کاهش تعداد گلچه، و در مرحله گل­دهی باعث افزایش سقط گل­ها، در نهایت کاهش تعداد مخزن و وزن دانه در مرحله رسیدگی می­شود. تنش ناشی از افزایش فواصل آبیاری، به­خصوص در مرحله­ی زایشی، منجر به کاهش ظرفیت مخزن در گیاه شده و در نتیجه افت شدید عملکرد دانه را سبب می­گردد (اردکانی و همکاران، 1386). در شرایط نامساعد محیطی به علت ممانعت از فتوسنتز و یا کاهش سطح برگ، میزان کربن فراهم شده برای دانه کاهش یافته و منجر به افت عملکرد می­گردد (Ruuska et al., 2006). Xu و همکاران (2006) بیان داشتند که عملکرد غلات نه­ تنها به تجمع ماده خشک بلکه به اختصاص مؤثر ماده خشک به بخش­هایی از گیاه که از لحاظ اقتصادی اهمیت زیادی دارند وابسته است و این مورد کلید پایداری عملکرد تحت شرایط تنش کمبود رطوبت می­باشد.

عملکرد زیست توده

 عملکرد زیست توده در سطح احتمال یک درصد در اثر تنش خشکی تغییر پیدا نمود (جدول 3). تنش خشکی موجب کاهش عملکرد زیست توده در گیاه شد، به­طوری­که بالاترین عملکرد زیست توده در 85% (ظرفیت زراعی) با میانگین 40/2 گرم بر بوته و کم­ترین آن در تنش شدید 35% (ظرفیت زراعی) با میانگین 09/1 گرم بر بوته به­دست آمد. عملکرد زیست توده در ژنوتیپ­های مختلف دارای تفاوت آماری معنی­دار بود. ژنوتیپ­های زراع و امید به­ترتیب با میانگین 95/2 و 73/1 گرم در بوته، بالاترین عملکرد زیست توده و ژنوتیپ Solh با میانگین 26/1 کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند (جدول 5). Pireivatlou و همکاران (2010) نیز نتایج مشابهی مبنی بر کاهش عملکرد در اثر تنش خشکی گزارش کردند. مطالعات نشان داد، تنش رطوبتی با افت شاخص برداشت همراه است، بدین معنا که سهم کمتری از کل زیست توده تولید در این حالت به دانه­ها اختصاص می­یابد. بنابراین با توجه به کاهش عملکرد زیست توده و شاخص برداشت در اثر تنش خشکی، کاهش عملکرد طبیعی می­باشد (امام و نیک­نژاد، 1372).

جدول 3: تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپ­های مختلف گندم در اثر تنش خشکی

منابع تغییرات

df

میانگین مربعات

ارتفاع بوته

طول پدانکل

طول سنبله

تعداد دانه در سنبله

وزن هزار دانه

عملکرد دانه

عملکرد زیست توده

شاخص برداشت

تنش خشکی

2

53/2**

64/414**

93/28**

5/2143**

02/0ns

74/1**

15/1**

25/30**

ژنوتیپ­ها

7

412/0ns

23/30**

54/4**

61/62**

102/0**

086/0**

148/0ns

87/10**

تنش×ژنوتیپ

14

412/0ns

78/38**

93/2**

61/46**

021/0ns

044/0**

113/0ns

18/3ns

خطا

48

239/0

85/4

677/0

36/10

0245/0

017/0

093/0

92/1

ضریب تغییرات (%)

-

21/9

27/13

88/8

79/18

1/25

33/17

26/24

6/22

، *و ** به ترتیب غیرمعنی­دار و معنی­دار در سطح احتمال پنج و یک درصد.ns

جدول 4: تجزیه واریانس انتقال مجدد مواد در ژنوتیپ­های مختلف گندم در اثر تنش خشکی

منابع تغییرات

df

میانگین مربعات

میزان مواد انتقال یافته

کارایی مواد انتقال یافته

سهم مواد انتقال یافته

ساقه

برگ

پدانکل

سنبله

کل

ساقه

برگ

پدانکل

سنبله

کل

ساقه

برگ

پدانکل

سنبله

کل

تنش خشکی

2

41/1**

764/0**

852/0**

298/0*

40/1**

682/0**

563/0**

134/0ns

167/0ns

93/0**

439/0**

007/0ns

077/0ns

18/0ns

0019/0*

ژنوتیپ­ها

7

28/0**

204/0**

179/0ns

110/0ns

087/0ns

152/0*

141/0*

107/0ns

083/0ns

091/0ns

091/0ns

206/0*

16/0ns

081/0ns

117/0ns

تنش×ژنوتیپ

14

109/0ns

057/0ns

168/0*

0721/0ns

068/0ns

068/0ns

0636/0

244/0*

078/0ns

090/0ns

114/0ns

067/0ns

022/0*

082/0ns

152/0ns

خطا

48

085/0

054/0

088/0

083/0

042/0

057/0

070/0

112/0

091/0

051/0

067/0

082/0

111/0

090/0

060/0

ضریب تغییرات (%)

-

4/21

67/13

67/21

89/16

0/12

10/14

57/15

55/24

70/17

69/13

31/15

80/16

44/24

58/14

69/15

، *و ** به ترتیب غیرمعنی­دار و معنی­دار در سطح احتمال پنج و یک درصد. ns

جدول 5: مقایسه میانگین اثر اصلی تنش خشکی و ژنوتیپ عملکرد و اجزای عملکرد گندم


شاخص برداشت

(درصد)

عملکرد زیست توده

(گرم در بوته)

وزن هزار دانه

(گرم)

ارتفاع بوته

(سانتی متر)

تیمار

                         

تنش خشکی

28/21b

09/1b

-

67/24b

35% FC

97/32ab

67/1b

-

52/29a

55% FC

54/41a

40/2a

-

48/31a

85%FC

19/10

82/0

67/3

LSD 0.05

                            

ژنوتیپ­ها

59/18cd

-

24cd

-

اوروم

XML Investigate the effect of selenium application on quantity and quality of oil yield in canola cultivars under delayed planting conditions P. 129-143
Persian Abstract
Abstract (3255 Views)   |   Full-Text (PDF) (2868 Downloads)     |   Highlights

بررسی اثر کاربرد سلنیوم برکمیت وکیفیت روغن دانه ارقام کلزا در شرایط کشت تأخیری

عبدالرضا داودی1، بهرام میرشکاری*2، امیرحسین شیرانی­راد3، فرهاد فرح­وش4و ورهرام رشیدی5

1) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.

2) دانشیارگروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.

3) استاد موسسه تحقیقات اصلاح وتهیه نهال و بذر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.

4) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.

5) استادیارگروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.

* نویسنده­ مسئول: Mirshekari@iaut.ac.ir

این مقاله برگرفته از رساله دکتری می­باشد.

تاریخ دریافت: 15/01/95                                                         تاریخ پذیرش: 06/04/95

چکیده                                                       

به‌منظور بررسی اثر کاربرد سلنیوم برکمیت و کیفیت روغن دانه ارقام کلزا در شرایط کشت تأخیری، این آزمایش به‌صورت فاکتوریل اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر واقع در کرج، طی دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393 اجرا شد. عامل اول تاریخ کاشت، در سه سطح شامل کاشت در تاریخ­ 15 مهرماه (کاشت به­هنگام)، 25مهر و 5آبان ماه (کاشت تأخیری)، عامل دوم سلنیوم در دو سطح شامل عدم کاربرد و کاربرد 30 گرم در لیتر در هکتار سلنیوم و عامل سوم رقم و لاین، شامل Opera ,L72 ,KR1 GKH3705 ,GKH0224, Neptune  که عامل اول و دوم به‌صورت فاکتوریل در کرت‌های اصلی و عامل سوم به‌صورت اسپلیت پلات در کرت­های فرعی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تاریخ کاشت و رقم و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم، بر کلیه صفات مورد بررسی معنی­دار بود. کاربرد سلنیوم باعث افزایش عملکرد دانه و عملکرد روغن دانه گردید. مقایسه میانگین برهمکنش سه­گانه تیمارها نشان داد بیش­ترین تغییرات درصد اسید پالمیتولئیک در اثر کاربرد سلنیوم، در تاریخ کاشت 15 مهر در رقم L72 (9/61درصد)، در تاریخ کاشت 25 مهر در رقم Opera (2/22 درصد) و در تاریخ کاشت 5 آبان در رقم GKH3705 (5/16 درصد) مشاهده شد. در شرایط کشت معمول در لاین L72 بیش­ترین عملکرد دانه (5853 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن دانه (2576 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد، اما در شرایط کشت تاخیری بیش­ترین مقدار این صفت را رقم Opera نشان داد. بیش­ترین افزایش عملکرد دانه در اثر کاربرد 30 گرم در لیتر در هکتار سلنات سدیم، در شرایط کشت تأخیری، در لاین KR1 (4/13 درصد) به­دست آمد که افزایش عملکرد این رقم را از 2536 به 2876 کیلوگرم در هکتار به همراه داشت.

واژه‌های کلیدی: اسیدهای چرب، تنش دمایی و رژیم دمایی.

مقدمه

کلزا (L. Brassica napus) یکی از مهم­ترین گیاهان تیره شب­بو است که دانه آن حاوی بیش از 40 درصد روغن و کنجاله آن نیز سرشار از پروتئین می باشد .(Raymer, 2002) دانه­های روغنی بعد از غلات دومین منبع مهم تامین انرژی مورد نیاز جوامع انسانی به­شمار می­رود. روغن دانه کلزا، پس از سویا و نخل روغنی در جایگاه سوم تولید جهانی قرار دارد (شیرانی راد و همکاران، 1390). تاریخ کاشت عامل مهمی است که عملکرد دانه، میزان روغن دانه و ترکیب اسیدهای چرب را تحت تأثیر قرار می­دهد (Koutroubas and Papadoska, 2005). زمان کاشت مناسب با فراهم کردن میزان رشد لازم بوته­های کلزا و کاهش آسیب‌پذیری آن‌ها در برابر سرما، باعث افزایش معنی­دار عملکرد دانه می­گردد (پاسبان اسلام، 1390). نتایج پژوهش­های مختلف نشان می­دهد اعمال تاریخ­های کاشت زود یا دیرهنگام  و رژیم­های دمایی نامطلوب در طول دوره رشد، سبب کاهش محصول و اجزای عملکرد می­شود و بالاترین عملکرد دانه از تاریخ کاشت مناسب به دست می­آید (Bashir, 2010). Rafiei و همکاران (2011) نیز با بررسی ارقام خردل هندی در تاریخ­ها و تراکم­های مختلف، تأخیر در کاشت را از عوامل عمده کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه برشمردند. تاریخ کاشت تأخیری بر روی مراحل نموی و انتقال مواد از منبع به مخزن به‌طور فوق‌العاده اثر می­گذارد و باعث کوتاه شدن ارتفاع بوته، کاهش فاصله بین گره­ها، دوره پرشدن دانه و سرانجام کاهش عملکرد دانه می­شود (Alisian et al., 2005) . Faraji و همکاران (2009) گزارش نمودند، تأخیر در کاشت کلزا درنتیجۀ کاهش دوره رشد رویشی، سبب تولید بوته­هایی با زیست‌توده کم­تر و به دلیل برخورد مرحله زایشی با درجه حرارت بالا موجب کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه می­گردد. Robertson و Holland (2004) نیز گزارش نمودند تأخیر در کاشت کلزای پاییز درنتیجۀ افزایش دمای محیط، سبب کاهش دوره گل­دهی و در نتیجه برخورد گرمای پایان فصل با دوره پرشدن دانه و موجب کاهش عملکرد دانه و روغن کلزا شد. عملکرد کلزا را می­توان با رعایت اصول به­زراعی و به­نژادی، بهبود بخشید. بدین منظور علاوه بر معرفی ارقام دارای عملکرد بالاتر، از حداکثر ظرفیت ژنتیکی ارقام موجود نیز در شرایط آب و هوایی مختلف میتوان استفاده نمود، که بخشی از این هدف با به­کارگیری روشهای مدیریتی نظیر کاشت در زمان مناسب و مصرف کودهای آلی و زیستی به منظور ارتقای عملکرد کمی و کیفی کلزا قابل دستیابی است. پازوکی (1394) در بررسی اثر مصرف زئولیت در کلزا نشان داد با کاربرد شش تن در هکتار زئولیت، اثر مطلوب ارتقای تحمل به تنش کم­آبی را در این گیاه مشاهده می شود. سلنیوم یکی از عناصری است که با اثر بر رشد و نمو گیاهان و به دلیل حضور در سیستم­های آنتی‌اکسیدان، به عنوان یک عنصر اساسی برای سلامتی انسان و حیوان شناخته‌شده است. عناصر مفید هر چند به طور مستقیم در متابولیسم گیاهان و تکمیل چرخه زندگی آن‌ها دخالت ندارند، ولی در بهبود رشد رویشی و زایشی به‌ویژه در شرایط تنش­های محیطی و یا زیستی نقش دارند (Hajibolan, 2012). یافته­های اخیر نشان می­دهد سلنیوم در غلظت­های کم می­تواند باعث افزایش تحمل به تنش اکسیداتیو از طریق افزایش ظرفیت آنتی­اکسایشی گردد که این اثر مثبت سلنیوم، کاهش در پروکسیداسیون لیپید و افزایش فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیداتیوی را نشان می­دهد (Seppanen et al., 2003 , Xue et al., 2001). غلظت پایین سلنیوم اثر مفیدی روی رشد و تحمل به تنش در گیاهان، از طریق ظرفیت آنتی­اکسایشی آن‌ها دارد (Turakainen, 2000). کاربرد سلنیوم منجر به افزایش ارتفاع بوته، تعداد خورجین، تعداد دانه در خورجین، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و درصد روغن و کاهش تنفس، پرولین و مالون دی­آلدئید می گردد(Bybordi, 2016) . Seppanen و همکاران (2003) گزارش دادند سلنیوم باعث جلوگیری از تخریب کلروفیل در شرایط بروز تنش­های محیطی می­شود. از دیگر اثرهای سودمند سلنیوم می‌توان به افزایش رشد، متابولیسم کربوهیدرات­ها و افزایش مقاومت به تنش­ها اشاره کرد(Zhu et al., 2004) . حاجی بلند و همکاران (1393) نشان دادند که اثر سلنیوم در افزایش تحمل خشکی و بهبود روابط آبی در گیاه کلزا مربوط به افزایش جذب آب به دلیل توسعه ریشه، افزایش فتوسنتز و تشکیل قندهای محلول بوده است. با توجه اهمیت تاریخ کاشت و اینکه تأخیر در کاشت، ممکن است به دلایل مختلفی از قبیل شرایط بد آب­ و­ هوایی، بارندگی و عوامل پیش­بینی نشده دیگر رخ دهد و این امر همواره از مهم­ترین عوامل محدودکنندۀ تولید در بخش کشاورزی بوده و هست، به نظر می­رسد با تحقیق در مورد شیوه­های افزایش عملکرد در شرایط کشت تأخیری، می­توان سازوکار مناسبی در جهت بهبود بازده محصول­ ارائه داد. از این­رو این پژوهش با هدف بررسی کاربرد سلنیوم برای کاهش اثرات سوء تنش ناشی از کشت تأخیری بر کمیت و کیفیت روغن دانه در ارقام مختلف کلزا، صورت پذیرفت.

مواد و روش ها

این آزمایش به­صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی واقع در جاده ماهدشت کرج، طی دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393 اجراء شد. محل اجرای آزمایش دارای طول و عرض جغرافیایی به­ترتیب 35 درجه و 49 دقیقه شمالی، و 51 درجه و 6 دقیقه شرقی و ارتفاع آن 1321 متر از سطح دریا بود. براساس آمار آب و هوایی و منحنی آمبروترمیک به­دلیل داشتن 150 تا 180 روز خشک و میانگین رطوبت نسبی ۵۳ درصد، جزء مناطق آب و هوایی مدیترانه­ای گرم و خشک و با داشتن زمستان سرد و مرطوب و تابستان گرم و خشک، جزء رژیم رطوبتی خشک محسوب می شود (جدول 1). براساس اطلاعات 30 ساله هواشناسی کشاورزی کرج، متوسط بارندگی منطقه 243 میلی­متر در سال و ریزش باران عمدتاً در اواخر پاییز و اوایل بهار رخ می دهد. متوسط دمای این منطقه در یک دوره 30 ساله برابر 5/13 درجه سانتی­گراد و درجه حرارت خاک 5/14درجه سانتی­گراد است، که از نظر طبقه بندی رژیم حرارتی خاک، جزء مناطق ترمیک محسوب می­شود. مساحت کل مزرعه آزمایشی حدود 1250 مترمربع در نظر گرفته شد. پس از اقدام به نمونه­گیری از خاک مزرعه در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی­متر، بر اساس نتایج آزمون خاک (جدول 2)، حدود 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص و حدود 70 کیلوگرم در هکتار P2O5 خالص از دو منبع کودی اوره و فسفات آمونیوم و مقدار 100 کیلوگرم در هکتار K2O به­صورت کود سولفات پتاسیم به همراه 5/2 لیتر در هکتار علف کش ترفلان (تری فلورالین) به خاک داده شده و با دو دیسک عمود بر هم و سبک، با خاک مخلوط گردید. سپس کرت­های آزمایش که در مجموع 108 کرت بودند، به­صورت شش خط شش متری با فاصله خطوط 30 سانتی­متر و فاصله بوته روی خط چهار سانتی­متر در نظر گرفته شد. ابعاد هر کرت آزمایش 8/1× 6 متر بود. دو خط کناری به­عنوان حاشیه و چهار خط میانی آن برای نمونه برداری و بررسی صفات مختلف، مورد استفاده قرار گرفت. بین بلوک­ها برای جلوگیری از اختلاط تیمارهای مختلف موجود، هفت متر فاصله در نظر گرفته شد و برای هر بلوک سرآب و فازآب جداگانه طراحی گردید. بین کرت­های اصلی در هر بلوک 4/2 متر فاصله منظور گردید. کاشت در تاریخ­های 15مهر (کاشت به­هنگام)، 25مهر و 5 آبان ماه (کاشت تأخیری) و با دست صورت پذیرفت. آبیاری براساس نیاز گیاه و با سیفون انجام شد. به­منظور اعمال تیمار کاربرد سلنیوم، 30 گرم در لیتر در هکتار سلنات سدیم، در دو مرحله، 15 گرم در لیتر در هکتار قبل از روزت (اوایل آذر ماه) و 15 گرم در لیتر در هکتار در مرحله ساقه دهی (نیمه دوم اسفند) و محلول پاشی با آب خالص جهت اعمال تیمار عدم کاربرد سلنیوم، انجام پذیرفت.

جدول 1: میانگین دمای ماهانه و بارش ایستگاه سینوپتیک کرج در دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393

بهمن

دی

آذر

آبان

مهر

ماه

1393

1392

1393

1392

1393

1392

1393

1392

1393

1392

سال

8/47

2/37

6

7/1

6/31

9/32

7/13

8/35

4/13

4/3

بارش(mm)

3/7

8

2/5

3/1

3/6

6

2/18

3/11

1/18

9/18

میانگین دما (°C)

تیر

خرداد

اردیبهشت

فروردین

اسفند

ماه

1394

1393

1394

1393

1394

1393

1394

1393

1393

1392

سال

0

5/0

6/6

29

2/2

6/12

4/45

9/19

3/21

7/15

بارش(mm)

9/30

2/26

4//26

3/24

20

9/20

8/13

8/12

7/6

1/9

میانگین دما (°C)

جدول 2: مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک مزرعه آزمایشی

نیتروژن کل (درصد)

پتاسیم قابل جذب(mg/Kg)

فسفر قابل جذب   (Mg/Kg)

کربن آلی (درصد)

واکنش خاک (pH)

هدایت الکتریکی (ds/m)

رطوبت گل اشباع (%)

عمق نمونه برداری (سانتی­متر)

بافت خاک

09/0

197

7/14

91/0

9/7

45/1

36

30-0

رسی لومی

07/0

155

8/15

99/0

2/7

24/1

38

60-30

به این ترتیب ابتدا محلول­پاش، کالیبره گردید و میزان مصرف آب مصرفی برای پوشش کامل کرت­ها به­دست آمد. سپس بر اساس سطوح محلول پاشی و مقدار توصیه شدۀ تیمار سلنیوم، اقدام به تهیه محلول­های مورد نظر گردید. همچنین دو مرحله کود سرک در مراحل ساقه­دهی و غنچه­دهی، هر کدام به میزان 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص از منبع کود اوره تامین شد. در بین ارقام GKH3705 ,GKH0224 هیبرید مجارستانی، Neptune هیبرید فرانسوی جدید، L72 و KR1لاین­های امید بخش و Opera رقم تجاری و منشاء آن سوئد بود. به­دلیل تفاوت در نمو ارقام و به منظور به حداقل رساندن ریزش دانه، از تاریخ­ هفدهم تا بیست و ششم خرداد، برداشت به موقع کرت­ها، با کمباین مخصوص آزمایشات (وینتر اشتایگر) انجام شد. به­منظور اندازه­گیری صفات عملکرد، دانه­ها از خورجین جدا و بوجاری شدند و وزن دانه­ها با ترازوی دقیق توزین و عملکرد دانه بر حسب کیلوگرم در هکتار محاسبه گردید. به منظور تعیین مقدار روغن دانه، از هر کرت یک نمونه 5 گرمی بذر انتخاب و درصد آن توسط دستگاه NMR[1] تعیین شد. پس از تعیین درصد روغن دانه، از حاصل­­ضرب آن در عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه بر حسب کیلوگرم در هکتار محاسبه شد .برای اندازه­گیری و تشخیص اسیدهای چرب موجود در روغن دانه از روش کروماتوگرافی گازی[2] استفاده گردید (Yang et al., 2009). در این آزمایش محاسبات آماری تجزیه واریانس داده­ها پس از آزمون یک­نواختی، از طریق نرم افزار آماری SAS نسخه 1/9 انجام گرفت. جهت مقایسه میانگین­های صفات مورد ارزیابی، از روش حداقل اختلاف معنی­دار LSD[3] در سطح آماری پنج درصد استفاده گردید.

نتایج و بحث

عملکرد دانه

نتایج نشان داد که اثر ساده سال، تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نیز در سطح پنج درصد معنی­دار گردید (جدول3).  سال دوم آزمایش نسبت به سال اول، از میانگین عملکرد دانه بالاتری برخوردار بود. با معنی­دار شدن اثر ساده تیمار سلنیوم مشخص گردید کاربرد سلنیوم نسبت به عدم کاربرد آن، سبب افزایش عملکرد دانه از 4018 به 4332 کیلوگرم در هکتار، یعنی 2/7 درصد افزایش محصول گردید. برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نشان داد که در تاریخ کاشت 15مهرماه لاین امید بخش L72 با میانگین 5853 کیلوگرم در هکتار بیش­ترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد در حالی که در تاریخ کاشت­های تاخیری (25مهر و 5 آبان) رقم Opera به­ترتیب با میانگین 4595 و 3353 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را نشان داد. اگرچه رقم Opera در شرایط کشت تأخیری 5 آبان بیش­ترین عملکرد دانه (3353 کیلوگرم در هکتار) را نشان داد، اما میزان افت عملکرد دانه آن نسبت به تاریخ کاشت به­هنگام، 6/33 درصد بود. در تاریخ کاشت 25 مهر بیش­ترین عملکرد دانه به رقم Opera (4595 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. درحالی­که کم­ترین مقدار افت عملکرد دانه را در شرایط کشت تأخیری (0/9 درصد) دارا بود. در تاریخ کاشت 5 آبان نیز بیش­ترین عملکرد دانه در رقم Opera (3353 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد، اما رقم GKH3705 با 0/27 درصد کاهش، کم­ترین مقدار افت عملکرد دانه را در شرایط کشت تأخیری نشان داد (جدول 6). تأخیر در کشت کلزا موجب می­شود که دوره رسیدگی گیاه با دمای بالای محیط مواجه شده و این امر باعث افزایش میزان تنفس خورجین­ها می­شود که در نتیجه کاهش مواد فتوسنتزی و کاهش وزن دانه­ها و در نهایت کاهش عملکرد دانه را به دنبال خواهد داشت Rafiei et al., 2011) (Gan et al.,2004 ;. به نظر می­رسد که کشت تأخیری کلزای پاییزه سبب وارد شدن گیاه به زمستان با روزت ضعیف می­­شود و در نتیجه بوته­ها در اثر سرمای زمستانه، آسیب می­بینند. لذا بعد از زمستان با گرم شدن هوا نمی­توانند به اندازه کافی از شرایط محیطی (تابش، دما و...) جهت انجام فتوسنتز و تولید شیره پرورده کافی استفاده نمایند. همچنین پرشدن دانه­ها زمانی واقع می­شود که دمای محیط بالا بوده و گرمای زیاد مانع از پرشدن دانه­ها می­گردد و میزان مواد متابولیکی ذخیره­ای با تشدید تنفس کاهش خواهد یافت (فلاح­هکی و همکاران،1390).

جدول 3: میانگین مربعات و سطوح معنی­دار صفات مورد مطالعه تحت تاثیر عوامل آزمایش

منابع تغییرات

درجه آزادی

میانگین مربعات

عملکرد دانه

مقدار روغن دانه

عملکرد روغن دانه

پالمتیک اسید

پالمیتولئیک اسید

سال

1

** 28584202

** 22/8

** 5631878

** 69/8

**029/0

سال / تکرار

2

949000

26/0

454554

ns 04/0

004/0

تاریخ کاشت

2

**111964602

** 96/126

**26226372

**21/35

**803/1

سال × تاریخ کاشت

2

ns  146717

ns 19/0

ns 40129

ns 25/0

**045/0

سلنیوم

1

** 5352481

**69/7

**1183215

*57/1

**147/0

سال ×  سلنیوم

1

ns 864

ns 02/0

ns 66/940

ns 01/0

ns 0007/0

تاریخ کاشت ×  سلنیوم

2

ns 9608

ns 07/0

ns 21/6113

ns 03/0

** 016/0

سال × تاریخ کاشت × سلنیوم

2

ns  653

ns 01/0

ns 02/95

ns 08/0

** 009/0

خطایa

10

396759

08/0

77277

25/0

0005/0

رقم

5

**2924503

**98/3

**635219

**93/0

** 048/0

سال × رقم

5

ns 862

ns 02/0

ns 94/514

ns 03/0

** 002/0

تاریخ کاشت × رقم

10

*639283

ns 81/0

** 142196

ns 20/0

** 013/0

سلنیوم × رقم

5

ns  6838

ns 004/0

ns 23/995

ns 006/0

* 0012/0

سال  × تاریخ کاشت × رقم

10

ns  4927

ns 019/0

ns 65/804

ns 03/0

**002/0

سال × سلنیوم × رقم

5

ns 5054

ns 015/0

ns 1141

ns 01/0

**002/0

تاریخ کاشت × سلنیوم × رقم

10

ns 19423

ns 008/0

ns 51/3361

ns 010/0

**001/0

سال  × تاریخ کاشت × سلنیوم × رقم

10

ns 2594

ns 044/0

ns 71/651

ns 006/0

**002/0

خطایb

130

242620

16/0

43761

159/0

0004/0

ضریب تغییرات(%)

79/11

96/0

80/11

03/8

89/4

ns ، * و ** : به­ترتیب بیان­گر عدم تفاوت معنی­دار، تفاوت معنی­دار درسطح احتمال پنج درصد و یک ­درصد می­باشد.

مقدار روغن دانه

نتایج نشان داد که اثر ساده سال، تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم در سطح یک درصد معنی­دار گردید، اما برهمکنش تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنی­داری در این صفت نشان نداد (جدول 3). بیش­ترین مقدار روغن دانه در سال دوم با میانگین 31/42 درصد مشاهده شد. بررسی سطوح مختلف تیمار تاریخ کاشت نشان داد با تأخیر در کاشت از 15 مهر به 5 آبان­، مقدار روغن دانه، 49/6 درصد کاهش یافت. بیش­ترین مقدار روغن دانه در تاریخ کاشت 15 مهر (43/43 درصد) مشاهده شد. همچنین کاربرد سلنیوم نسبت به عدم کاربرد آن، سبب افزایش میزان روغن دانه از 92/41 به 30/42 درصد گردید. در بین ارقام رقم L72 با میانگین 49/42 درصد بیش­ترین و رقم GKH0224 با میانگین 74/41 درصد کم­ترین مقدار روغن دانه را دارا بود (جدول 4). ارقام مختلف کلزا، نسبت به تاریخ کاشت، واکنش متفاوتی نشان می­دهند، به­طوری­که هر رقم کلزا می­تواند پتانسیل تولید بالایی را در تاریخ کاشت مطلوب خود داشته باشد (Adamsen and coffelt, 2005). علت کاهش درصد روغن در تاریخ­های کاشت آخر را می­توان تغییرات درجه حرارت در مرحله پرشدن دانه­ها و کاهش فتوسنتز خالص ذکر کرد. در این حالت، درصد کمتری از مواد ساخته شده و کربوهیدرات­ها به روغن تبدیل می­شوند. هر چه طول دوره گل­دهی تا رسیدن بیش­تر باشد، زمان بیش­تری برای سنتز روغن وجود دارد و درنتیجه درصد آن افزایش می­یابد (Gecgel et al., 2007). Gilbertson و همکاران (2007) در بررسی اثر تاریخ کاشت بر میزان روغن دانه­های روغنی، نتایج مشابهی یافتند. آن­ها گزارش نمودند که تاریخ­های مختلف کاشت، گیاه را در معرض شرایط متفاوت محیطی قرار می­دهد و در نتیجه میزان عملکرد گیاهان در زمان­های مختلف متفاوت خواهد بود. زمانی که مرحله تشکیل و پر شدن دانه­ها با تغییرات دمای محیط برخورد کند، میزان سنتز روغن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و درصد روغن دانه­ها کاهش خواهد یافت (Adamsen and coffelt, 2005).

عملکرد روغن دانه

نتایج نشان داد که تیمار تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم بر عملکرد روغن دانه در سطح یک درصد و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نیز در سطح پنج درصد معنی­دار گردید (جدول3). عملکرد روغن دانه در سال دوم بیش­تر بود و این مقدار از 1610 کیلوگرم در هکتار در سال اول، به 1933 کیلوگرم در هکتار در سال دوم تغییر یافت. در حالی که تأخیر در کاشت گیاه، به­ویژه در تاریخ کاشت 5 آبان­، سبب کاهش عملکرد روغن دانه نسبت به تاریخ کاشت­ 15مهر گردید، کاربرد سلنیوم باعث افزایش عملکرد روغن دانه بود (جدول 4). میانگین عملکرد روغن دانه در دو وضعیت عدم کاربرد و کاربرد سلنیوم به­ترتیب معادل 1697 و 1845 کیلوگرم در هکتار گزارش شد (جدول 4). برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نشان داد که در تاریخ کاشت 15 مهر، لاین امید بخش L72 با میانگین 2576 کیلوگرم در هکتار بیش­ترین عملکرد روغن دانه را به خود اختصاص داد. در حالی که در تاریخ کاشت­های تأخیری 25 مهر و 5 آبان، بالاترین عملکرد روغن دانه در رقم Opera به­ترتیب با میانگین 1957 و 1385 کیلوگرم در هکتار مشاهده گردید. کم­ترین کاهش عملکرد روغن دانه در اثر تأخیر در کاشت درشرایط 25 مهر، به رقم Opera (0/20 درصد) و بیش­ترین مقدار آن به رقم GKH0224 (7/40 درصد) تعلق داشت. در تاریخ کاشت 5 آبان نیز رقم Opera کمترین افت عملکرد دانه (3/46 درصد) را نشان داد و بیش­ترین مقدار آن در رقم GKH3705 (7/64 درصد) مشاهده شد (جدول 5).

جدول 4: مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در سطوح مختلف تیمارهای مورد بررسی

تیمارها

عملکرد دانه (کیلوگرم در هکتار)

مقدار روغن دانه (درصد)

عملکرد روغن دانه (کیلوگرم در هکتار)

پالمتیک اسید (درصد)

اولئیک اسید (درصد)

سال

سال اول

3811

92/41b

1610

77/4b

00/62b

سال دوم

4539

31/42a

1933

17/5a

52/64a

LSD

3/570

2/250

301/0

119/0

067/0

15 مهرماه

5410

43/43a

2352

60/5a

76/67a

تاریخ کاشت

25مهرماه

4199

12/42b

1771

10/5b

35/63b

5آبان ماه

2916

78/40c

1192

22/4c

67/64c

LSD

9/233

9/103

109/0

185/0

430/0

سلنیوم

عدم کاربرد سلنیوم

4018

92/41b&

Back to browse issues page
Export as: HTML | XML | RSS
مجله علمی پژوهشی فیزیولوژی گیاهان زراعی crop physiology journal
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 47 queries by YEKTAWEB 4713