|
|
 |
 |
|
 |
|
 |
|
Volume 8, Issue 31 (12-2016) |
 |
|
|
 |
The effect of nip and drought tension in reaction of salicylic acid on the indices of selection and grain yield of maize (Zea mays L.) |
P. 5-20 |
|
 |
|
|
Abstract
(4015 Views) |
Full-Text (PDF)
(3352 Downloads)
| Highlights
اثر تنش سرمازدگی و خشکی در واکنش اسید سالسیلیک بر شاخصهای انتخاب و عملکرد دانه ذرت (Zea mays L.)
محسن طریق الاسلامی1، محمد کافی*2، احمد نظامی3، رضا ضرغامی4
1) دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهان زراعی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
3) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
4) هیئت علمی پژوهشکده بیوتکنولوژی (ابری) کرج، ایران.
* نویسنده مسئول: m.kafi@um.ac.ir
این مقاله برگرفته از رساله دکتری میباشد.
تاریخ دریافت: 15/01/95 تاریخ پذیرش: 06/04/95
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تنش سرما و خشکی بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه ذرت سینگل کراس 400 تحت سطوح مختلف اسید سالسیلیک آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1394 در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به اجرا در آمد. در این آزمایش عامل اصلی تنش سرما در دو سطح (عدم تنش سرمازدگی و تنش سرمازدگی)، عامل فرعی شامل سه سطح تنش خشکی (آبیاری معادل 100 درصد نیاز آبی گیاه (عدم تنش، شاهد))، آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه) و عامل فرعی فرعی محلول پاشی اسید سالسیلیک (عدم محلول پاشی (شاهد)، محلول پاشی 200 میکرومولار و محلولپاشی 400 میکرومولار) در نظر گرفته شد. نتایج حاصل حاکی از اثر پذیری شاخص کلروفیل متر، محتوای نسبی آب و نشت الکترولیت در شرایط تنش خشکی است، بهطوری که تنش کمبود آب شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب را کاهش و نشت الکترولیت، عملکرد دانه را افزایش داد. همچنین محلولپاشی اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل، محتوی نسبی آب برگ، افزایش نشت الکترولیت و عملکرد دانه شد. بر همکنش تیمار سرمازدگی بر تنش خشکی با کاربرد محلولپاشی 200 میکرومولار اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل شد. با توجه به نتایج، استفاده از غلظت مناسب اسید سالسیلیک در بهبود تنشهای محیطی از جمله سرمازدگی و خشکی برای دست یافتن به عملکرد مطلوب توصیه میگردد.
واژههای کلیدی: کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و سینگل کراس 400.
مقدمه
ذرت از گیاهان زراعی است که بیشترین پتانسیل تولید را در بین غلات دارد (Muthukumar et al., 2005). به لحاظ سطح زیرکشت و میزان تولید از مهمترین غله دنیا محسوب میشود. این گیاه به عنوان پادشاه گیاهان دانهای شناخته میشود (Zeidan et al., 2006). دما یکی از عوامل مهم محیطی است که در گسترش و پراکنش موجودات زنده نقش مهمی ایفا میکند. خطرات دمایی منتج از نوسانات آن، بیشترین خسارت را بر گیاهان وارد میسازد (Samach and Wigge, 2005; Akram et al., 2013). خشکی یکی از مهمترین تنشهای محیطی محدود کننده تولیدات محصولات کشاورزی میباشد (Lum et al., 2014). بیش از 82 درصد زمینهای کشور ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، که متوسط بارندگی آن در حدود 250 میلیمتر است که کمتر از یکسوم متوسط بارندگی جهان میباشد (اکبری مقدم، 1391). به علاوه همین مقدار بارندگی از یک توزیع مناسب مکانی و زمانی نیز برخوردار نیست (Amiri and Eslamian, 2010). با توجه به نوسانات دمایی بهار و کمبود آب در فصول گرم سال در منطقه خراسان رضوی (مشهد) و اکثر مناطق کشور، با بهکار بردن روشهای به نژادی و مدیریت صحیح و اقتصادی منابع آبی و استفاده بهینه از آب میزان تولید محصولات زراعی و ثبات در تولید را افزایش داد (وفا بخش و همکاران، 1387). اسید سالیسیلیک از ترکیبات فنلی است که در تعداد زیادی از گیاهان وجود دارد، این ترکیب به عنوان مادهای شبه هورمونی محسوب میگردد که نقش مهمی در رشد و نمو گیاهان ایفا میکند (Kang, 2003). اسید سالیسیلیک نقش مهمی در ایجاد تحمل به تنشهای محیطی بر عهده دارد (Raskin, 1992). کارایی اسید سالیسیلیک در القای تحمل به تنش، بسته به نوع گیاه و یا غلظت اسید سالیسیلیک دارد (Horváth et al., 2007). اسید سالیسیلیک سبب تحمل به کمبود آب میگردد (Bezrukova et al., 2001). این ماده در گوجه فرنگی و لوبیا نیز سبب افزایش تحمل به دماهای پائین و بالا شده است (Senaratna et al., 2000). کاربرد خارجی اسیدسالیسیلیک سبب ایجاد تحمل به تنش خشکی (Dat et al., 1998) سرمازدگی (Janda et al., 1999) نیز میشود. در ارتباط با تحمل به تنش های خشکی و سرما، صفات متفاوتی به عنوان شاخص انتخاب مطرح شده اند. اندازهگیری برخی روشها که به طور مستقیم و غیرمستقیم به کمبود آب ارتباط دارند، مانند شاخص کلروفیل (SPAD)، محتوای نسبی آب، (RWC) و نشت الکترولیت(EL) همگی به عنوان معیارهایی قابل در گیاهان محسوب می شوند (پورموسوی و همکاران، 1385). کلروفیل برگ از مهمترین شاخصهای نشان دهنده فشار محیطی وارد بر گیاه از جمله تنش خشکی می باشد، همچنین غلظت کلروفیل به عنوان یک شاخص برای ارزیابی قدرت منبع شناخته می شود، زیرا غلظت کلروفیل برگها یکی از عوامل کلیدی در تعیین سرعت فتوسنتز و تولید ماده خشک می باشد (Ghosh et al., 2004). به طوری که کاهش آن در شرایط تنش خشکی می تواند به عنوان یک عامل محدود کننده غیر روزنهای در فتوسنتز به حساب آید (Hashem et al., 1998). Gregersen و Holm (2007) بیان کردند که طی تنش خشکی محتوی کلروفیل کاهش می یابد. Pessarkli (1999) بیان کرد که دوام فتوسنتز و حفظ کلروفیل برگ تحت شرایط تنش خشکی از جمله شاخصهای فیزیولوژیک مناسب جهت تحمل به تنش خشکی هستند. سرمدنیا و کوچکی (1372) گزارش دادند که کاهش سنتز کلروفیلها از مهمترین اثرات تنش خشکی بر گیاهان است. نتایج تحقیقات Andrade و Ferreiro (1996) در خصوص اثر تنش خشکی بر ذرت نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی روند تخریب رنگیزههای کلروفیل با سرعت بیشتری صورت میگیرد. برخی مطالعات حاکی از قابل اطمینان بودن محتوای نسبی آب (Relative water content) به عنوان شاخص تحمل به خشکی میباشد (Sinclair and. Ludlow, 1985). Schonfeld و همکاران (1988) بیان کردند که با افزایش تنش خشکی، RWC برگهای گندم کاهش پیدا می کند که علت آن کاهش پتانسیل آب برگ و کاهش جذب آب از ریشه ها در شرایط خشک میباشد (Siddique et al., 2000). غشای سلولی از نخستین اندامهایی است که تحت شرایط تنش، آسیب میبیند و تراوایی آن افزایش یافته ( نظری ناسی و همکاران، 1391). تحت شرایط تنش رطوبتی یکی از اولین بخشهای گیاهی که آسیب میبیند غشای سیتوپلاسمی است (Liang et al., 2003) که رشد گیاه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه به بررسی روند تغییرات سه ویژگی مهم فیزیولوژیک محتوای نسبی آب، میزان کلروفیل، نشت الکترولیت و عملکرد دانه در شرایط برهمکنش تنش سرما و خشکی تحت تأثیر اسید سالسیلیک پرداخته است.
مواد و روش ها
این آزمایش در سال زراعی 1394 بهصورت کرتهای دوبار خردشده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد با اقلیم سرد و خشک (جدول 1) اجرا شد. عامل اصلی تنش سرمازدگی (عدم تنش (شاهد) و تنش سرما در مرحله چهار برگی)، عامل فرعی تنش خشکی (آبیاری معادل 100 درصد نیاز آبی گیاه (عدم تنش، شاهد))، آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه) و عامل فرعی فرعی محلولپاشی اسید سالسیلیک (عدم محلولپاشی (شاهد)، محلولپاشی 200 میکرومولار و محلولپاشی 400 میکرومولار) در نظر گرفته شد. اسید سالسیلیک توسط اتانول حل گردید. در تاریخ 1/2/94 دو عدد بذر در گلدانهای کاغذی حاوی مخلوطی از ماسه، پرلیت، خاک مزرعه و خاکبرگ به نسبت مساوی و در عمق پنج سانتیمتری کشت گردید و تا زمان استقرار کامل گیاه، آبیاری به صورتی که سطح خاک گلدانها رطوبت مورد نیاز را حفظ کند صورت پذیرفت. تا مرحله چهار برگی گیاهچهها در شرایط گلخانه قرار داشتند و در این مرحله برای اعمال تنش سرمازدگی به داخل اطاقک سرد انتقال داده شدند (علی و همکاران، 1389). دمای اطاقک در شروع آزمایش 25 درجه سانتیگراد بود و پس از قرار دادن نمونه ها با سرعت دو درجه سانتیگراد در ساعت کاهش یافت و در دمای پنج درجه سانتیگراد به مدت 12 ساعت باقی ماند. پس از اعمال تنش سرمازدگی گیاهچهها در مزرعه کشت شدند (علی و همکاران، 1389). جهت آمادهسازی زمین شخم و دیسک زده شد و پس از تسطیح آن کرتهای به طول چهار متر و عرض سه متر با فواصل ردیف ها 75 سانتیمتر و فواصل روی ردیف 18 سانتیمتر تهیه شد. تراکم برای برای هیبرید سینگل کراس 400، 75 هزار بوته در هکتار منظور شد. قبل از آمادهسازی زمین، نمونهبرداری از خاک از عمق صفر تا60 سانتیمتری جهت آزمون خاک و کوددهی بر اساس توصیه موسسه خاک و آب کشور انجام گرفت (جدول 2). قبل از کشت کود نیتروژن، فسفر و پتاس به میزان 100 کیلو در هکتار و 150 کیلو گرم کود اوره ( 46 درصد نیتروژن) در دو مرحله پس از کشت در زمان آبیاری داده شد. علف های هرز به صورت دستی حذف شدند.
جدول 1: داده های آب و هوا در طول فصل رشد گیاه طی سال 1394
بارش
|
تبخیر
(میلیمتر)
|
دما مطلق (سانتیگراد)
|
رطوبت نسبی مطلق
|
ماه
|
کمینه
|
بیشینه
|
کمینه
|
بیشینه
|
8/0
|
6/7
|
6/14
|
3/29
|
6/20
|
2/65
|
اردیبهشت
|
0
|
7/11
|
9/18
|
7/34
|
3/9
|
0/37
|
خرداد
|
0
|
3/14
|
7/22
|
7/36
|
4/10
|
7/34
|
تیر
|
0
|
3/12
|
1/20
|
1/35
|
4/9
|
3/31
|
مرداد
|
2/19
|
0/34
|
2/20
|
4/34
|
0/16
|
0/42
|
شهریور
|
جدول2: مشخصات آزمایش خاک طی سال 1394
عمق خاک
(سانتیمتر)
|
بافت
|
شوری
(ds/m)
|
pH
|
کربن آلی
(%)
|
نیتروژن
(%)
|
فسفر
(ppm)
|
پتاسیم
(ppm)
|
30-0
|
لومی
|
3/1
|
40/8
|
30/1
|
12/0
|
5/20
|
133
|
60-30
|
سیلتی لومی
|
2/1
|
03/8
|
17/1
|
08/0
|
6/17
|
170
|
تا زمان استقرار گیاه (دو هفته پس از کاشت)، آبیاری مزرعه به طور یکنواخت انجام و پس از آن اعمال تیمارهای آبیاری آغاز شد. میزان آبیاری بهوسیله کنتور با دقت (یک دهم لیتر) اندازهگیری و با کنترل شیرهای ورودی برای هر تیمار آبیاری جداگانه اعمال گردید. برای تعیین میزان آب آبیاری، ابتدا نیاز آبی گیاه در فاصله هر دو آبیاری مطابق معادله یک برآورد گردید (Allen et al, 1998; Villalobos et al., 2002).
رابطه 1: WR=(Etc+Ro-Pe-CR)/(Ei/100)
در این معادله WR: نیاز آبی گیاه (میلیمتر)، Etc: تبخیر و تعرق گیاه زراعی (میلیمتر)، Ro: رواناب (میلیمتر)، Pe: بارندگی مؤثر (میلیمتر)، CR: صعود کاپیلاری (میلیمتر) و Ei: راندمان آبیاری (90 درصد) میباشند. با توجه به پایین بودن سطح ایستابی در منطقه آزمایش مقدار صعود کاپیلاری و با توجه به بسته بودن کرتهای آزمایشی مقدار رواناب صفر در نظر گرفته شد. میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع (ETo) بر پایه مدل پنمن مونتیث فائو (بر اساس دادههای روزانه هواشناسی مربوط به فاصله زمانی تاریخ آبیاری قبلی تا تاریخ آبیاری مورد نظر و با استفاده از دادههای دستگاه هواشناسی خودکار) و میزان تبخیر و تعرق گیاه ذرت بر اساس معادله دو محاسبه گردید (Allen et al, 1998).
رابطه 2: Etc = Eto × Kc
با توجه به بسته بودن کرتهای آزمایشی و انتقال آب تا ابتدای کلیه خطوط کشت بهوسیله لوله، میزان راندمان آبیاری (Ei) نیز90 درصد در نظر گرفته شد. آبیاری هر هفتروز یکبار برای کلیه تیمارها صورت پذیرفت، کل حجم آب آبیاری برای تیمارهای 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه بهترتیب برابر با (33/10133، 66/8066 و 66/5866 مترمکعب در هکتار) بود.
شاخص قرائت کلروفیل متر: اندازهگیری شاخص کلروفیل برگ با استفاده از دستگاه اسپد در مراحل ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن انجام شد. بهاین منظور از هر کرت دو بوته انتخاب و از کلیه برگهای گیاه از ابتدا، انتها و وسط تمامی برگهای هر بوته عدد اسپد به طور مجزا اندازهگیری و سپس میانگین گرفته شد.
محتوای آب نسبی برگ: نمونه برداری از برگ متصل به بلال صورت گرفت. بهاین ترتیب که از وسط برگ در سه مرحله ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن، قطعه ای به طول هشت سانتیمتر جدا شده و به اندازه های دو سانتیمتری برش خوردند. سپس قطعات برش خورده درون پلاستیک و در فلاسک یخ قرار داده و به آزمایشگاه منتقل شدند. چهار قطعه برگ پس از توزین وزن تر در پتری دیش حاوی آب مقطر به مدت 12 ساعت قرار گرفته و پس از آن وزن اشباع آنها توزین شد. در روز بعد نمونه ها در آون70 درجه سانتی گراد به مدت 24 ساعت قرار گرفته و وزن خشک آنها ثبت گردید. در نهایت محتوای آب نسبی برگ براساس معادله سه تعیین شد (نظامی و همکاران، 1389):
رابطه 3: محتوای نسبی آب= (وزن خشک برگ-وزن تر برگ/ وزن خشک برگ- وزن تر اشباع برگ)
درصد نشت الکترولیت: نمونه برداری از برگ متصل به بلال صورت گرفت. به این ترتیب که از وسط برگ در سه مرحله ظهور گل تاجی، 14 و 28 روز بعد از آن، تعداد چهار قطعه برگ (مشابه با روش محاسبه محتوای آب نسبی برگ از برگ متصل به بلال جدا شد و در آزمایشگاه به ویال های حاوی 100 میلی لیتر آب دو بار تقطیر شده منتقل میشود. ویال ها به مدت 24 ساعت در دمای آزمایشگاه نگه داشته شده و سپس هدایت الکتریکی هر نمونه با استفاده از دستگاه EC متر اندازه گیری شد (EC1). بهمنظور اندازهگیری میزان کل نشت الکترولیت در اثر مرگ سلول، ویال ها در اتوکلاو با دمای 110 درجه سانتی گراد و فشار 2/1 بار به مدت 20 دقیقه قرار گرفته و پس از 24 ساعت هدایت الکتریکی نمونه ها اندازهگیری خواهد شد (EC2). درصد نشت الکترولیت با استفاده از معادله زیر محاسبه شد (نظامی و همکاران، 1389):
رابطه 4: EL%= (EC1/ EC2)*100 بهمنظور تعیین عملکرد ابتدا از سطحی معادل یک مترمربع، بوتهها از سطح خاک بریده شده و سپس ابتدا زیست توده آنها اندازهگیری شد و سپس بلالها از بوته جدا شده و پس از جدا کردن دانهها، عملکرد ثبت شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار MSTAT-C (Version 1.4) و برای رسم نمودارها نیز از برنامهExcel استفاده شد. میانگین ها نیز با استفاده از آزمون LSD (در سطح احتمال پنج درصد) مقایسه شد.
نتایج و بحث
شاخص کلروفیل (SPAD)
برهمکنش سهگانه سرمازدگی، خشکی و محلولپاشی اسید سالسیلیک در هر سه مرحله اندازهگیری بر شاخص کلروفیل معنیدار بود (جدول 3). در شرایط عدم تنش سرمازدگی، تیمار آبی 50 درصد نسبت به تیمار آبی 100 درصد به ترتیب در هر سه مرحله اندازهگیری باعث کاهش 5/23، 4/17 و 5/28 درصدی شد. اما در شرایط تنش سرمازدگی در نمونهبرداری اول این کاهش مشاهده نشد و در نمونه برداری دوم و سوم باعث کاهش 1/13 و 26 درصدی گردید. همچنین با توجه به کاهش کلروفیل در وقوع تنش خشکی اسید سالسیلیک باعث بهبود شاخص کلروفیل در شرایط عدم تنش سرمازدگی و تنش سرمازدگی شد. بهطوری که در هر سه مرحله نمونهبرداری محلولپاشی 400 میکرومولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی نسبت به عدم محلولپاشی افزایش 5/1، 3/1 و 2/10 درصدی داشت. با بررسی تیمار آبی 75 درصد در دو مرحله اول افزایشی مشاهده نشد، اما در مرحله سوم افزایش 9 درصدی مشاهده شد. این افزایش در تیمار آبی 50 درصد بهترتیب مراحل افزایش 9/10، 9/7 و 1/3 درصدی داشت. همچنین در مرحله اول و سوم نمونهبرداری پس از محلولپاشی 400 میکرو مولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط تنش سرمازدگی نسبت به عدم محلولپاشی افزایش 1/6 و 9 درصدی را نشان داد، در صورتیکه در مرحله دوم و در تیمار آبی 75 درصد در هر سه مرحله افزایشی مشاهده نشد. این افزایش در تیمار آبی 50 درصد به ترتیب مراحل افزایش 8/5، 3/8 و 8/5 درصدی بود (جدول 4). در کلیه مراحل تیمار محلولپاشی 400 میکرومولار اسید سالسیلیک با تیمار آبی 100 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی بالاترین و تیمار عدم محلول پاشی با تیمار آبی 50 درصد در شرایط عدم تنش سرمازدگی پایینترین شاخص کلروفیل را به خود اختصاص داد (جدول 6).
جدول3: جدول تجزیه واریانس اثر تنش سرما و خشکی روی سه هیبرید ذرت بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه
منابع تغییر
|
df
|
SPAD 1
|
SPAD 2
|
SPAD 3
|
RWC 1
|
RWC 2
|
RWC 3
|
EL 1
|
El 2
|
EL 3
|
عملکرد دانه
|
تکرار
|
2
|
ns899/6
|
ns069/11
|
ns351/1
|
ns019/1
|
ns724/3
|
ns345/5
|
ns311/10
|
ns770/2
|
ns040/5
|
ns3850424
|
سرما
|
1
|
ns279/4
|
ns327/12
|
ns054/10
|
ns876/83
|
ns2/67
|
ns934/162
|
ns 736/5
|
ns 009/0
|
ns392/0
|
ns9316757
|
خطای a
|
2
|
681/7
|
712/3
|
596/4
|
755/3
|
742/2
|
695/27
|
616/5
|
309/0
|
450/5
|
313035
|
خشکی
|
2
|
**26/187
|
**31/257
|
**50/558
|
**60/405
|
**8/289
|
**9/561
|
**459/409
|
**65/201
|
**372/119
|
**32626412
|
سرما*خشکی
|
2
|
ns76/10
|
ns371/5
|
ns 926/38
|
ns 39/24
|
ns931/1
|
ns005/7
|
ns 815/6
|
ns 866/5
|
ns195/2
|
ns526568
|
خطای b
|
8
|
760/3
|
62/2
|
592/3
|
510/1
|
562/1
|
149/15
|
319/5
|
519/8
|
997/3
|
325174
|
سالسیلیک
|
2
|
*69/15
|
*94/7
|
**92/67
|
**95/44
|
**328/18
|
**667/31
|
**540/38
|
*601/13
|
**545/42
|
*2380718
|
سرما*سالسیلیک
|
2
|
ns 884/1
|
ns 66/14
|
ns600/2
|
ns896/0
|
ns069/2
|
ns254/6
|
ns 790/1
|
ns 470/1
|
ns390/0
|
ns142096
|
خشکی*سالسیلیک
|
4
|
**90/20
|
ns 084/2
|
**42/20
|
ns 887/2
|
**599/8
|
ns 947/2
|
**317/13
|
ns 784/7
|
ns 003/7
|
*1217737
|
سرما*خشکی* سالسیلیک
|
4
|
**74/14
|
**33/13
|
**57/6
|
ns049/1
|
ns851/3
|
ns869/0
|
ns 339/3
|
ns 535/8
|
ns162/2
|
ns729065
|
خطای c
|
24
|
212/3
|
065/2
|
885/0
|
243/1
|
058/1
|
793/11
|
962/1
|
458/3
|
226/3
|
63481
|
ضریب تغییرات
|
-
|
89/3
|
93/2
|
45/2
|
44/4
|
40/4
|
63/5
|
29/11
|
34/8
|
93/11
|
96/12
|
ns ، * ، ** بهترتیب غیر معنی دار و معنی دار در سطح احتمال پنج و یک درصد.
میزان کلروفیل (SPAD)، محتوای محتوای نسبی آب (RWC) و نشت الکترولیت (EL) در زمان 50 درصد تاسلینگ، 14 و 28 روز پس از آن.
جدول 4: مقایسه میانگین اثر تنش سرمازدگی، خشکی و محلولپاشی اسید سالسیلیک بر شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت و عملکرد دانه روی ذرت
عملکرد دانه (کیلوگرم بر هکتار)
|
EL3
|
El2
|
EL1
|
RWC 3(%)
|
RWC 2(%)
|
RWC 1(%)
|
SPAD 3
|
SPAD 2
|
SPAD 1
|
تیمار
|
|
تنش سرما
|
6409 a
|
0/15 a
|
3/22 a
|
7/13 a
|
7/62 a
|
6/74 a
|
8/78 a
|
7/38 a
|
5/49 a
|
4/46 a
|
عدم تنش سرما (شاهد)
|
5578 a
|
2/16 a
|
3/22 a
|
7/16 a
|
2/59 a
|
4/72 a
|
3/76 a
|
9/37 a
|
5/48 a
|
8/45 a
|
تنش سرما
|
|
تنش خشکی
|
7353 a
|
1/12 c
|
9/18 c
|
5/12 c
|
6/66 a
|
4/77 a
|
8/81 a
|
9/43 a
|
5/45 a
|
3/44 a
|
100درصد نیاز آبی
|
5966 b
|
1/16 b
|
2/22 b
|
2/15 b
|
7/60 b
|
6/73 b
|
5/78 a
|
3/38 b
|
3/45 a
|
6/43 ab
|
75درصد نیاز آبی
|
4661 c
|
6/18 a
|
6/25 a
|
7/20 a
|
5/55 c
|
4/69 c
|
4/72 c
|
8/32 c
|
9/38 b
|
2/41 b
|
50درصد نیاز آبی
|
|
اسید سالسیلیک
|
5588 b
|
6/16 a
|
0/23 a
|
7/19 a
|
1/62 a
|
0/74 a
|
9/78 a
|
0/38 b
|
5/49 a
|
7/45 b
|
عدم محلولپاشی (شاهد)
|
6101 ab
|
6/15
|
 |
Investigation of drought tension tolerance in two wheat cultivars inoculated with plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) under greenhouse conditions |
P. 21-39 |
|
 |
|
|
Abstract
(3592 Views) |
Full-Text (PDF)
(3504 Downloads)
| Highlights
بررسی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) تحت شرایط گلخانه
افشین مظفری*1، داود حبیبی2، احمد اصغرزاده3 و مسعود مشهدی اکبر بوجار4
1) استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران.
2) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
3) عضو هیات علمی موسسه تحقیقات خاک و آب، کرج، ایران.
4) دانشیار گروه علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
* نویسنده مسئول: : afshin.mozafari@ilam-iau.ac.ir
تاریخ دریافت: 05/10/94 تاریخ پذیرش: 31/01/95
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) در سال زراعی 93-1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج اجرا شد. آزمایش بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار بود. کرت اصلی شامل دو سطح آبیاری مطلوب و تنش خشکی (کم آبیاری در مرحله گرده افشانی تا پایان رسیدگی کامل) و کرتهای فرعی شامل باکتریهای PGPR در چهار سطج 1) تلقیح بذر با Azotobacter chroococcum ، 2) تلقیح بذر با Azospirillum lipoferum، 3) مصرف همزمان هردو باکتریAzotobacter + Azospirillum و 4) عدم کاربرد باکتری (شاهد) و دو رقم گندم شامل سیروان و مرودشت بود. صفات آزمایش شامل فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالون دی آلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b بودند. نتایج آزمایش نشان داد، اثر ساده تیمارهای آبیاری، رقم و باکتری بر کلیه صفات مطالعه شده معنی دار (01/0≥P) بود. میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در تیمار تنش خشکی بالاتر از تیمار آبیاری کامل (نرمال) بود. رقم سیروان و مرودشت بهترتیب با 6/3 و 7/2 واحد بر گرم پروتئین میزان فعالیت آنزیم SOD بیشتر و کمتری را نشان دادند. رقم سیروان در مقایسه با رقم مرودشت از میزان فعالیت بیومارکر MDA (424/27میلیگرم بر گرم وزن تازه بافت) کمتر و محتوی کلروفیل a، b و a+b بهترتیب با 255/3، 578/1 و 811/4 (میلیگرم بر گرم وزن تازه بافت) بیشتری برخوردار بود. در مقابل، رقم مروردشت در مقایسه با رقم سیروان از میزان بیومارکر MDA (752/31 میلیگرم بر گرم وزن تازه بافت) بیشتر و محتوی کلروفیل a، b و a+b بهترتیب با 747/2، 330/1 و 032/4 (میلیگرم بر گرم وزن تازه بافت) کمتری برخوردار بود.
واژههای کلیدی: آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، بیومارکر مالوندیآلدهید و کلروفیل.
مقدمه
گندم یکی از محصولات استراتژیک در دنیا است که بالغ بر 45 درصد پروتئین و 55 درصد از کالری مورد نیاز انسان را تأمین میکند (نورمحمدی و همکاران، 1378). خشکی و تنش ناشی از آن از جمله عوامل مهمی است که تولیدات کشاورزی را در ایران با محدودیت روبرو ساخته و بازده استفاده از مناطق خشک را کاهش میدهد. کشور ایران با متوسط بارندگی سالانه حدود 220 میلیمتر به استثنای برخی استانهای واقع در شمال کشور که در مجاورت دریای خزر قرار گرفتهاند، جزء مناطق خشک دنیا محسوب شده و در اغلب استانها گیاه زراعی گندم با خطر جدی تنش خشکی بهویژه پس از مرحله گلدهی مواجه می باشد (Ehdaie, 1995). ریزوباکتریهای بهبود دهنده رشد گیاه (PGPR)، گروهی از باکتریها هستند که قادرند بهطور فعال ریشههای گیاه را آلوده کرده و رشد گیاه را افزایش دهند (Kloepper and Schroth, 1978). در این بین باکتریهای جنسهای ازوتوباکتر، آزوسپیریلوم و سودوموناس بهعنوان باکتریهای PGPR از اهمیت ویژهای برخوردارند. اخیرا به نقش ریزجانداران در سازگاری گیاهان نسبت به تنش خشکی توجه بیشتری شده است (East, 2013). این راهبرد یعنی استفاده از باکتریهای آزادزی محرک رشد گیاه (PGPR) جهت افزایش تحمل گیاه زراعی در برابر تنشهای غیرزنده از جمله تنش خشکی نه تنها آسان، بلکه کم هزینه و اقتصادی نیز است (Kim et al., 2013،and Wagner, 1999 ;Timmusk Yang et al., 2009). برهمکنش گیاه با ریزجانداران خاک شرایط خوبی را برای گیاه در برابر تنش کم آبی فراهم میسازد (Verma et al., 2016). توانایی باکتریهای PGPR در بالابردن و بهبود رشد گیاه و نقش آنها در افزایش تحمل گیاه به تنش خشکی اولین بار توسط Timmusk و Wagner (1999) گزارش شده است. باکتریهای PGPR علاوه بر افزایش قدرت محصولدهی و ایمنی گیاه باعث فعال شدن سامانه القای تحمل (ISR)[1] در برابر تنشهای غیرزنده نظیر تنش خشکی و شوری در گیاه می شود (Yang et al., 2009). Timmusk وWagner (1999) بیان داشتند که در سطوح نسخهبرداری[2]، باکتریوم PGPR باعث القای ژنهای مسئول در تنش خشکی[3] و به دنبال آن افزایش تحمل گیاهان نسبت به تنش خشکی میشود. باکتریهای حل کننده فسفر علاوه بر افزایش جذب فسفر در گیاه زراعی ذرت توانستند رشد گیاه را بهبود بخشیده و باعث افزایش تحمل ذرت در برابر تنش خشکی شوند (Ehteshami et al., 2009). Vardharajula و همکاران (2011) نیز نشان دادند باکتریهای PGPR باعث القای تحمل به تنش خشکی در گیاه ذرت میشوند. Kasim و همکاران (2013) در تحقیقی بهمنظور کنترل تنش خشکی در گندم با استفاده از باکتریهای محرک رشد دریافتند که تلقیح باکتریایی بهطور قابل ملاحظهای میزان آسیب حاصل از تنش خشکی را در گیاه گندم کاهش داد. آنها نیز اشاره داشتند که باکتریهای محرک رشد از طریق سازوکارهای متعددی چه بهصورت مستقیم و غیر مستقیم باعث افزایش تحمل گیاه گندم در برابر تنش خشکی میشوند. آنها نیز بیان داشتند که مکانیزمهای القاء بیان ژنهای مسئول تنش خشکی نظیر (APX1، SAMS1و HSP17.8) در برگهای گندم باعث افزایش فعالیت آنزیمهای چرخه آسکوربیت-گلوتاتیون ریداکس[4] می شود (Kasim et al., 2013).
باکتریهای PGPR و قارچهای مایکوریزا پتانسیل بالا و خوبی جهت تعدیل و تنظیم پاسخهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه در برابر تنش خشکی داشته و به همین خاطر باعث افزایش بقای گیاه تحت شرایط سخت و متنوع محیطی میشوند (Redman et al., 2011; Marasco et al., 2012). باکتریهای PGPR با تولید بیوفیلم[5] و ترشح اگزوپلی ساکاریدها[6] و نیز تحریک گیاه به تولید حفاظت کنندههای اسمزی[7] و پروتئینهای شوک گرمایی[8] اثر مثبتی بر سازگاری و تحمل گیاه به تنش خشکی دارند (Grover et al., 2010). اگزوپلی ساکاریدها (EPS) تولید شده توسط ریزجانداران، جزء فعال ماده آلی خاک را تشکیل داده (Verma et al., 2016) و بخش عمدهای از فضای خارج سلولی جرم باکتری (دامنه ای بین 40 تا 95 درصد) را در بر میگیرند (Flemming, 2001 and Wingender). EPS ها وظایف حیاتی در حفاظت نظیر جذب سطحی[9]، تشکیل بیوفیلم، تشکیل اجتماع میکروبی، افزایش تعامل بین گیاه و ریزجاندارن و زیست پالایی[10] ایفاء میکنند (Verma et al., 2016). اگزوپلی ساکاریدها تولید شده توسط باکتریهای محرک رشد گیاه نظیر آزوسپریلوم (Azospirillum) با بهبود ساختمان و ذرات خاک، باعث تحمل بهتر گیاه به تنش خشکی می شود (Verma et al., 2016). برخی از نژادهای باکتریهای PGPR با رهاسازی ترکیبات آلی فرار (VOCs) [11] بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم باعث افزایش زیست توده، بالا رفتن تحمل گیاه در برابر تنشهای غیرزیستی و مقاومت در برابر بیماریها میشوند (Liu and Zhang, 2015). برخی نژادهای PGPR نظیرPseudomonas aeruginosa سویه Pa2 با تولید اگزوپلی ساکریدها، توانایی باکتریها را جهت حفظ محتوی رطوبت خاک و افزایش تحمل گیاه در برابر تنش خشکی، افزایش میدهند (Naseem and Bano, 2014). بعضی ترکیبات آلی فرار باکتریایی[12] نظیر استیک اسید که جزء اصلی اگزوپلی ساکریدها میباشد قادر به القاء تشکیل بیوفیلم در خاک هستند (Chen et al., 2015). بنابراین این امکان وجود دارد که برخی باکتریهای PGPR حاوی VOCs با تولید اگزوپلی ساکریدها، تحمل گیاه را در برابر تنش خشکی افزایش دهند (Liu and Zhang, 2015). تنش خشکی اثر فیزیولوژیکی و بیولوژیکی متنوعی را در گیاه ایجاد کرده و میتواند منجر به ممانعت از فرآیندهای بیوشیمیایی مهمی نظیر فتوسنتز، تنفس و اسیمیلاسیون عناصر غذایی گیاهی شود. برخی گیاهان بر اثر آسیبهای ناشی از تنشهای محیطی نظیر خشکی، شوری و غیره، تنش اکسیداتیو[13] را تحریک میکنند که این منجر به تولید و انباشته شدن گونههای اکسیژن واکنشگر[14] (ROS) نظیر رادیکالهای سوپراکسید (˙O̅2)، رادیکالهای هیدروکسیل (˙OH)، اکسیژن یکتایی (˙O) و پراکسید هیدروژن (H2O2)، میشود (Price and Henry, ;1989 Smirnoff, 1993). گونههای فعال اکسیژن[15] (AOS) که در طی تنش تولید میشوند قادرند ترکیبات آلی سلولی نظیر کربوهیدراتها، لیپیدها، پروتینها و اسیدهای نوکلئیک (نظیر DNA) را تخریب کنند. بیومارکرهای بیوشیمیایی مالوندیاآلدهید[16] (MDA)، دیتیروزین[17] (D-T) و دیهیدروکسیدیاکسیگوآنوزین[18] (8-2-OH-dG) بهترتیب حاصل تجزیه لیپید، پروتئین و اسیدهای نوکلئیک ناشی از تنش اکسیداتیو در گیاه هستند. هرچه میزان این نشانگرهای زیستی[19] در گیاه افزایش یابد نشان دهنده بالا بودن اثر تخریبی ناشی از تنش است (Chen et al., 2000). گیاهان برای مقابله با هجوم این گونههای فعال اکسیژن (AOS)، دارای سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی از نوع آنزیمی هستند (Larson, 1988،Price and Henry, 1989 ، Smirnoff, 1993). آنزیمهای آنتی اکسیدانتی نظیر آنزیم سوپراکسید دیسموتاز[20] (SOD)، کاتالاز[21] (CAT)، گلوتاتیون پراکسیداز[22] (GPX)، پروکسیداز[23] (POX)، گلوتاتیون ردکتاز[24] (GR)، آسکوربیک پروکسیداز (APX) و گلوتاتیون S-ترانسفراز (GST) قادرند سلولهای گیاهی را در برابر دامنه وسیعی از تنشهای زنده و غیر زنده محافظت کرده و رادیکالهای اکسیژن فعال (AOS) حاصل از این تنش را در گیاه طی واکنشهای اکسیداسیون و احیاء از بین برده یا به اصطلاح جاروب[25] کرده و آنها را به مولکول های آب (H2O) و اکسیژن (O2) احیاء کنند (Gill and Tuteja, 2010; Agarwal and Pandey, 2004 ). در شرایط تنش خشکی میزان فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانتی SOD، POD، CATو APX جهت مقابله با گونههای اکسیژن فعال (AOS) افزایش مییابد (Cakmakci et al., 2009 ;Patel and Hemantaranjan, 2012 ) مقدار بیومارکر مالوندیآلدهید (MDA) و پرواکسید هیدروژن (H2O2) بهعنوان نشانگرهای فیزیولوژیکی گیاه در برابر تنش بهکار رفته و سطوح بالای هردوی آنها در شرایط تنش خشکی شدید، نشان دهنده ایجاد تنش اکسیداتیو میباشد (Erdogan et al., 2016). میزان فعالیت آنزیمهای اکسیدانتی نظیر SOD، PODو CATو مقدار بیومارکر MDA نشانگرهای گیاهی مفید جهت ارزیابی درجه تحمل گیاهان زراعی در برابر تنش خشکی میباشد (Zhang et al., 2011). PGPR های القاء کننده تحمل به تنش خشکی نیز می توانند از طریق بالابردن پاسخهای آنتیاکسیدانی در سطح فعالیت آنزیمی و افزایش تجمع متابولیتها باعث افزایش تحمل گیاه گندم به تنش خشکی شوند (Chakraborty et al., 2013). Erdogan و همکاران (2016) نتیجه گرفتند که بوته های تلقیح شده با باکتریهای محرک رشد گیاه از فعالیت آنزیم آنتیاکسیدانتی (SOD، CAT، GR، POD و APX) بالاتری برخوردار بودند و در مقابل میزان بیومارکر مالوندیآلدهید (MDA) و پراکسید هیدروژن (H2O2) آنها پایین بود. Islam و همکاران (2016) با بررسی اثر باکتریهای محرک رشد گیاه بر تحمل گیاه ماش به تنش شوری از طریق تنظیم دفاع آنتی اکسیدانتی نتیجه گرفتند که تحت شرایط تنش، بوتههای تلقیح شده با باکتریهای PGPRدر مقایسه با بوتههای تلقیح نشده از میزان کلروفیل، مقدار فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی SOD، POD و CATبالاتر و مقدار بیومارکر MDA و پرواکسید هیدروژن (H2O2) کمتری برخوردار بود. Islam و همکاران (2015) نیز نتایج مشابهی در ارتباط با اثر گونه Pseudomonas aeruginosa روی تحمل گیاه گندم در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از تنش فلز روی را گزارش کردند. مشاهده شده است که بالا بودن میزان تجمع پرولین و بیان ژن آنزیمهای جاروب کننده گونههای اکسیژن واکنشگر[26] در بوتههای تیمارشده با باکتریهای PGPR نقش مهمی در بالابردن تحمل آنها نسبت به تنشهای مختلف از جمله خشکی، شوری و سمیت فلزات سنگین ایفاء میکند (Gururani et al., 2013). با توجه به مباحث بالا در این پژوهش سعی شد اثر باکتریهای محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالوندیآلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b در دو رقم گندم نان تحت شرایط تنش خشکی و نرمال مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روش ها
این تحقیق بهمنظور بررسی بیومولکولی تحمل به تنش خشکی دو رقم گندم تلقیح شده با رایزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) در سال زراعی 93-1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل (جهت مدیریت بهتر و دقیقتر آبیاری از این طرح آماری استفاده شد) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. کرت اصلی شامل دو سطح آبیاری کامل و تنش خشکی (کم آبیاری در مرحله گلدهی تا پایان رشد گیاه) بودند و در کرتهای فرعی، چهار سطح باکتری PGPR (عدم مصرف باکتری (شاهد)، مصرف تکی ازتوباکتر کروکوکوم (سویه 12)[27]، مصرف تکی باکتری آزوسپریلوم لیپوفروم (سویه of)[28]، مصرف هردوی این باکتریها به عنوان فاکتور اول و دو رقم گندم نان مرودشت (بهعنوان رقم حساس) و رقم سیروان (بهعنوان رقم متحمل) به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. در این پژوهش صفات مورد مطالعه شامل فعالیت آنزیم آنتیاکسیدانتی سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، فعالیت بیومارکر بیوشیمیایی مالوندیآلدهید (MDA) میزان کلروفیل a، b و a+b بودند. خاک مورد مطالعه را از الک دو میلیمتری عبور داده و یک نمونه از آن را برای تجزیه به آزمایشگاه خاک فرستاده شد. بستر کاشت شامل گلدانهای پلاستیکی با ارتفاع 40 و قطر 20 سانتیمتر که حاوی هشت کیلوگرم خاک خشک لومی رسی، کود حیوانی پوسیده و شن به ترتیب با نسبت 1:1:2 بودند. کودهای شیمیایی فسفره و پتاسه و3/1 کود نیتروژن پیش کاشتی مورد نیاز را براساس آزمون خاک (جدول 1) قبل ازکاشت با خاک گلدانها مخلوط کرده و سپس بذرها براساس نوع تیمار به تعداد 30 بذر در هر گلدان کشت شدند.
اسیدیته
(pH)
|
شوری
(EC)
(Ds/m)
|
بافت
خاک
|
شن
(%)
|
رس
(%)
|
لای
(%)
|
مواد آلی
(%)
|
فسفر
قابل جدب
(ppm)
|
پتاس
قابل جدب
(ppm)
|
نیتروژن کل
(%)
|
04/7
|
2/1
|
لوم رسی شنی
|
56
|
24
|
20
|
6/0
|
11
|
23/320
|
08/0
|
جدول 1: مشخصات شیمیایی و فیزیکی خاک محل آزمایش (عمق نمونه برداری 30-0 سانتی متری خاک)
پس از اطمینان از سبز شدن بوتههای موجود در هر گلدان، عملیات تنک کردن صورت گرفت و تراکم نهایی به 10 عدد بوته در هر گلدان رسید. کود سرک ازته در دو مرحله پنجه زنی و ساقه رفتن به خاک گلدانها اضافه شد. عملیات آبیاری در هر دو تیمار آبیاری کامل و تنش خشکی تا مرحله گردهافشانی و باروری (مقیاس زادوکس GS69) با توجه به مراحل رشد، وضعیت ظاهری گیاه و رطوبت موجود در خاک شبیه هم بود. اما در تیمار تنش خشکی، آبیاری پس از مرحله GS69 تا پایان دوره رشد گیاه و رسیدگی کامل دانه بهصورت کمآبیاری (حجم آب آبیاری در این تیمار بر اساس 30 درصد از کل آب مورد نیاز جهت آبیاری کامل معین شد) اعمال شد. مبارزه با علفهای هرز نیز بهصورت مکانیکی (وجین دستی) بهصورت همزمان و یکنواخت انجام گرفت. سویههای باکتریها بهصورت خالص (فرموله شده در موسسه تحقیقات خاک و آب کرج) قبل از کاشت با بذور گندم تلقیح شد و بلافاصله پس از کاشت، آبیاری صورت گرفت. جهت سنجش صفات آزمایشی، در مرحله شیری-خمیری دانه از هر گلدان چند نمونه برگ سبز (ترجیحا برگ پرجم) انتخاب و پس از قرار گرفتن در مخازن ازت مایع و فریز شدن جهت اندازهگیری صفات بیومولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند. سنجش فعالیت SOD براساس روش Minami و Yoshikawa (1979) انجام گردید. محلول واکنش شامل بافر تریس با غلظت 50 میلیمول (mM) با 2/8pH= به همراه 1/0 میلیمول (mM) از EDTA، مقدار 42/1 درصد از Triton X-100 و 05/0 میلیمول (mM) از نیترو بلو تترازولیم و پیرگالول با غلظت 16 میلیمول (mM) بود که به دو میلیلیتر (mL) از آین محلول برای انجام واکنش 100 میکرولیتر (µL) عصاره بافت گیاه اضافه شد و در دمای آزمایشگاه بعد از یک دقیقه تغییر جذب نوری ان در 520 نانومتر (nm) با اسپکتروفتومتر اندازهگیری شد. بر اساس منحنی استاندارد، مقدار فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) مشخص گردید. بیومارکر مالوندیآلدئید (MDA) با روش Ohkawa و همکاران (1979) ارزیابی شد. جهت اندازهگیری مالوندیآلدئید دو برگ از گیاه استخراج و با آب مقطر شستشو داده شد، سپس 2/0 گرم بافت گیاهی (برگ یا ریشه)، به قطعات کوچک تقسیم و با هموژنایزر در دو میلیلیتر محلول تری کلرو استیک اسید پنج درصد در مجاورت یخ هموژن گردید. سپس در 12000 دور در دقیقه بهمدت 15 دقیقه سانتریفوژ و محلول روئی برداشت شد. 5/0 میلیلیتر از این محلول با 5/0 میلیلیتر از محلول تیوباربیتوریک اسید و تریکلرواستیک 20 درصد مخلوط و در 96 درجه سانتی گراد بهمدت 25 دقیقه خوابانده (انکوبه) شد. سپس در شرایط سرد در 10000 دور بر دقیقه بهمدت پنج دقیقه سانتریفوژ گردید. جذب محلول روئی در 532 نانومتر اندازهگیری شد. از محلول تیوباربیتوریک اسید و تریکلرواستیک 20 درصد بهعنوان شاهد استفاده شد. مقدار بیومارکر مالون دی آلدئید (MDA) با استفاده از منحنی استاندارد تعیین گردید.
جهت اندازهگیری کلروفیل a و bابتدا 2/0 گرم برگ (ترجیحا برگ پرچم) از هر گلدان انتخاب و درون یک هاون چینی ریخته و به آن یک گرم سولفات منیزیم و 10 میلی لیتر استون 100 درصد اضافه گردید و آنقدر در هاون سایئده شد تا خمیری شل حاصل گردید. هاون مربوطه را در داخل ظرف آب و یخ قرار گرفت. ضمنا آزمایشگاه حتیالامکان باید تاریک باشد تا فعل و انفعالات شیمیایی به حداقل برسد. سپس خمیر شل حاصله را برداشته و در داخل سانتریفوژ با 2500 دور در دقیقه و به مدت پنج دقیقه قرار داده و سانتریفیوژ گردید، سپس مقدار یک سیسی از این عصاره هموژن (سوپرناتانت) را با نه میلیلیتر استن داخل سلهای دستگاه اسپکتروفتومتر ریخته و در طول موجهای 647 نانومتر (nm) برای کلروفیل a و 663 نانومتر (nm) برای کلروفیل b میزان جذب نور قرائت شد و از فرمولهای زیر مقدار کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل a+b بهدست آمد، ضمنا دستگاه قبل از آزمایش با استون خالص کالیبره گردید (Porra et al., ;1989 Zhang, 1990).
Chl a (mg/L)= (12.25 × A663) – (2.79 × A647) رابطه 1:
Chl b (mg/L)= (21.5 × A647) – (5.1 × A663) رابطه 2:
Chl a+b (mg/L)= (7.15 × A663) – (18.71 × A647) رابطه 3:
کلیه محاسبههای آماری و تجزیه واریانس با استفاده از نرم افزار SAS نسخه 16، و همچنین مقایسه میانگینها به روش آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال پنج درصد انجام گرفت. تمامی نمودارها و جداول بهترتیب از طریق نرم افزارهای Excel و Word نسخه 2010 ترسیم شدند.
نتایج و بحث
با توجه به نتایج جدول 2، اثر ساده تیمارهای آبیاری، رقم، و باکتریهای PGPR بر فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز معنی دار (01/0≥P) شد. بر اساس جدول 3، فعالیت آنزیم SOD در تیمار تنش خشکی (239/4 واحد بر گرم پروتئین) بیشتر از تیمار آبیاری کامل (086/2 واحد بر گرم پروتئین) بود (شکل 1). این مسئله نشان دهنده افزایش میزان گونههای فعال اکسیژن (AOS) تحت شرایط تنش خشکی و فعال شدن سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی جهت از بین بردن آنها است (مشهدی اکبر بوجار، 1390).
بر اساس جدول 3، رقم سیروان با 595/3 واحد بر گرم پروتئین نسبت به رقم مرودشت با 73/2 واحد بر گرم پروتئین از نظر مقدار فعالیت آنزیم SOD برتر بود (شکل 2). بالاتر بودن فعالیت آنزیم SOD رقم سیروان نسبت به رقم مرودشت نشانگر توان دفاع آنتی اکسیدانتی آنزیمی بالای این رقم در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی میباشد. بر اساس نتایج جدول 3، تیمار مصرف توام و عدم مصرف باکتریهای PGPRبه ترتیب با 11/4 و 3/2 واحد بر گرم پروتئین بالاترین و پایینترین میزان فعالیت آنزیم SOD را به خود اختصاص دادند و تیمارهای مصرف تکی ازوتوباکتر و آزوسپیریلوم هردو در یک گروه آماری مشترک (b) قرار گرفتند (شکل 5). بهطورکلی نتایج آزمایش نشان داد که مصرف باکتریهای PGPR بهویژه مصرف توام آنها در مقایسه با تیمار عدم مصرف باکتریهای PGPR باعث شد تا میزان فعالیت آنزیم SOD گیاه گندم افزایش یابد که این بیانگر اثرات مثبت باکتریهای PGPR در افزایش میزان تحمل گیاهان زراعی در برابر تنشهای محیطی بهویژه تنش خشکی است. با توجه به نتایج جدول 2، برهمکنش دوگانه باکتری و آبیاری بر میزان فعالیت آنزیم SODمعنی دار (01/0≥P) تشخیص داده شد. در شرایط تنش خشکی مصرف توام باکتریهای PGPRو عدم مصرف باکتری (شاهد) بهترتیب با 737/5 و 807/2 (واحد بر گرم پروتئین) بالاترین و پایینترین میزان فعالیت آنزیم SOD را به خود اختصاص دادند (جدول 3). بهطور کلی هم در شرایط نرمال و هم تنش خشکی مصرف باکتریهای PGPR باعث ارتقای میزان فعالیت آنزیم SODشد. بالا بودن میزان فعالیت آنزیم SOD در تیمار مصرف توام باکتری بیانگر اثر سینرژیستی (همافزایی) بین آنها است. این باکتریها از سازوکارهای مختلف جهت بهبود رشد و افزایش تحمل گیاه نسبت به شرایط تنش خشکی استفاده می کنند.
جدول 2: نتایج تجزیه واریانس صفات آزمایش در تیمارهای مورد مطالعه
میانگین مربعات
|
منابع تغییرات
(SOV)
|
درجه آزادی
(df)
|
سوپراکسید دیسموتاز (SOD)
|
مالون دی آلدهید
(MDA)
|
کلروفیل
(a)
|
کلروفیل
(b)
|
کلروفیل
(a+b)
|
تکرار
|
2
|
268/0 ns
|
071/36 ns
|
463/0 ns
|
018/0 ns
|
776/0 ns
|
آبیاری
|
1
|
**625/55
|
**287/646
|
**317/19
|
**786/3
|
**808/38
|
اشتباه (a)
|
2
|
050/0
|
736/60
|
694/0
|
154/0
|
598/1
|
رقم
|
1
|
**984/8
|
*770/224
|
**096/3
|
*735/0
|
**285/7
|
آبیاری× رقم
|
1
|
106/0 ns
|
140/36 ns
|
039/0 ns
|
016/0 ns
|
168/0 ns
|
باکتری
|
3
|
**794/6
|
**709/309
|
**316/4
|
**799/0
|
**437/9
|
آبیاری× باکتری
|
3
|
**562/2
|
*653/119
|
063/0 ns
|
069/0 ns
|
336/0 ns
|
رقم× باکتری
|
3
|
331/0 ns
|
320/23 ns
|
135/0 ns
|
033/0 ns
|
235/0 ns
|
آبیاری× رقم× باکتری
|
3
|
045/0 ns
|
457/2 ns
|
024/0 ns
|
029/0 ns
|
059/0 ns
|
اشتباه
|
24
|
343/0
|
787/35
|
357/0
|
093/0
|
668/0
|
ضریب تغییرات (درصد)
|
-
|
7
|
22/20
|
90/19
|
70/8
|
48/18
|
ns ، * و**: بهترتیب بیانگر عدم اختلاف معنیدار و اختلاف معنیدار در سطح پنج و یک درصد هستند.
|
|
تیمارهای آزمایشی
|
سوپراکسید دیسموتاز (SOD)
(U/g.protein)
|
مالون دی آلدهید
(MDA)
(µg/g.Fw)
|
کلروفیل a
(mg/g.Fw)
|
کلروفیل b
(mg/g.Fw)
|
کلروفیل a+b
(mg/g.Fw)
|
|
|
آبیاری
|
نرمال
|
086/2 b
|
919/25 b
|
635/3 a
|
735/1 a
|
320/5 a
|
|
تنش
|
239/4 a
|
257/33 a
|
367/2 b
|
173/1 b
|
522/3 b
|
|
رقم
|
مرودشت
|
730/2 b
|
752/31 a
|
747/2 b
|
330/1 b
|
032/4 b
|
|
سیروان
|
595/3 a
|
424/27 b
|
255/3 a
|
578/1 a
|
811/4 a
|
|
|
عدم مصرف
|
300/2 c
|
945/35 a
|
383/2 c
|
164/1 c
|
480/3 c
|
|
باکتری
|
مصرف ازوتوباکتر
|
295/3 b
|
581/29 b
|
941/2 b
|
470/1 b
|
419/4 b
|
|
مصرف آزوسپیریلوم
|
947/2 b
|
317/29 b
|
858/2 bc
|
3
|
 |
Effect of cycocle and bio fertilizers on quantitative and qualitative yield, rate and grain filling period of wheat under water limitation conditions |
P. 41-60 |
|
 |
|
|
Abstract
(3355 Views) |
Full-Text (PDF)
(2643 Downloads)
| Highlights
اثر سایکوسل و کودهای زیستی بر عملکرد کمی و کیفی، سرعت و طول دوره پر شدن دانه گندم در شرایط محدودیت آب
راضیه خلیلزاده1، رئوف سیدشریفی*2و جلال جلیلیان3
1) دانشجوی دکتری زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
3) دانشیار گروه زراعت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
* نویسنده مسئول: raouf_ssharifi@yahoo.com
این مقاله برگرفته از رساله دکتری می باشد.
تاریخ دریافت: 15/01/95 تاریخ پذیرش: 06/04/95
چکیده
بهمنظور بررسی اثر سایکوسل و تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس بر عملکرد کمی و کیفی، سرعت و طول دوره پر شدن دانه گندم تحت شرایط محدودیت آب، این آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی 94-1393 اجرا شد. فاکتور اول شامل سطوح آبیاری در سه سطح (آبیاری کامل، آبیاری تا 50% مرحله سنبله دهی و آبیاری تا 50% مرحله چکمهزنی به ترتیب معادل کد 45 و 59 زادوکس)، و فاکتور دوم شامل تلقیح بذر با کودهای زیستی در چهار سطح (عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح با ازتوباکتر کروکوکوم استرین 5، سودوموناس پوتیدا استرین 186 و کاربرد همزمان ازتوباکتر و سودوموناس) و فاکتور سوم شامل محلولپاشی با سایکوسل در چهار سطح (عدم مصرف، 400، 800 و1200 میلیگرم در لیتر سایکوسل) بود. نتایج نشان داد که اثر محدودیت آبی، کودهای زیستی و سایکوسل بر طول دوره پر شدن دانه (در سطح احتمال یک درصد) و عملکرد کمی (در سطح احتمال پنج درصد) و محتوای پروتئین (در سطح احتمال یک درصد) دانه معنیدار گردید. بیشترین عملکرد دانه (3822 کیلوگرم در هکتار) از ترکیب تیماری محلولپاشی 1200 میلیگرم در لیتر سایکوسل، تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس در شرایط آبیاری کامل و کمترین آن (7/1409 کیلوگرم بر هکتار) در شرایط قطع آبیاری در مرحله چکمهزنی مربوط به عدم محلولپاشی سایکوسل و عدم تلقیح بذر بود. اعمال قطع آبیاری در مرحله چکمهزنی موجب بیشترین کاهش در اکثر صفات مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد و حداکثر کارایی فتوشیمیایی II در گندم شد.
واژههای کلیدی: تنظیم کننده رشد، محدودیت آبی و عملکرد.
مقدمه
تنشهای زیستی و غیرزیستی از عوامل اصلی کاهش عملکرد محسوب میشوند. در میان تنشهای غیرزنده، تنش خشکی عامل اصلی محدود کننده رشد گیاه در مناطق خشک و نیمه خشک است. بخش عمدهای از مناطق تحت کشت گندم در چنین شرایط آب و هوایی قرار دارد. در همچون مناطقی کاهش نزولات و توزیع نامناسب آن موجب محدودیت عملکرد دانه گندم میشود (Garcia Del Moral et al., 2003). پر شدن دانه معمولاً 15 روز بعد از گردهافشانی شروع میشود که اندازه و وزن نهایی دانه، در نهایت عملکرد دانه را در مرحله رسیدگی کامل تعیین میکند (Sangtarash, 2010). وزن نهایی دانه بهعنوان یکی از اجزای تعیین کننده عملکرد گندم است که به وسیله سرعت و دوره پر شدن دانه مشخص میشود. طولانی بودن این دوره امکان انتقال مواد فتوسنتزی بیشتر از مبداء به مقصد و در نتیجه افزایش عملکرد دانه را فراهم میسازد. نظر بر این است که تعداد و وزن دانه در طول گردهافشانی یا مدت کوتاهی بعد از مرحله گردهافشانی تنظیم میشوند و تغییر در توانایی جذب آب در در این دوره رشدی، میتواند تأثیر عمده در عملکرد گندم داشته باشد (Hammer et al., 2009; Shakiba et al., 1996). امروزه روشهای مختلفی برای مقابله با اثر ناشی از تنش در نظر گرفته شده است. در میان روشهای مدیریتی، برخی هورمونها و ریزوباکترهای محرک رشد گیاه، تحمل گیاه را در برابر شرایط تنشزای محیط افزایش میدهند (Hoque and Haque, 2002). برخی از سازوکارهای مرتبط با اثر مفید این باکتریها به توانایی آنها در تولید ترکیبات مختلف (مثل فیتوهورمونها، ویتامینها و سیدروفورها)، تثبیت نیتروژن اتمسفری و انحلال فسفات معدنی و آلی را شامل میشود (Kader et al., 2002; Rudresha et al., 2002). با این حال برخی از سازوکارهای ناشناخته نیز ممکن است وجود داشته باشند، و یکی از محتملترین سازوکارهای عمل در بهبود رشد گیاه میتواند تغییرات در سطوح درونی مواد تنظیم کننده رشد گیاه ناشی از [1]PGPR باشد (Dommelen et al., 2009; Singh et al., 2004). در سالهای اخیر، یک روش جدید برای کاهش و یا تعدیل اثر تنش خشکی در گیاهان، تیمار بذر با ریزوباکترهای محرک رشد گیاه حاوی (ACC)- دی آمیناز میباشد که ACC (پیش ساز سنتز اتیلن) را به آمونیوم و کتوبوتیرات هیدرولیز میکند (Yang et al., 2003). گیاهانی که با PGPR های حاوی ACC- دی آمیناز تلقیح میشوند به طور چشمگیری متحمل به اثرات اتیلن تنشی هستند که در نتیجه شرایط محدودیت آبی ساخته میشوند (Zahir et al., 2007; Vessey, 2003). از این رو تلقیح بذر با باکتریهای تلقیح کننده میتواند ساخت اتیلن داخلی را کاهش داده و تحمل گیاه به تنش به دلیل کاهش تولید اتیلن ممکن است افزایش یابد. این باکتریها به طور طبیعی در خاکها وجود دارند ولی تعداد و تراکم آنها در خاک پایین است، بنابراین تلقیح بذر با این باکتریها میتواند جمعیت آنها را به حد مطلوب رسانده و در نتیجه منجر به بروز اثر مفید آنها در خاک گردند (Cakmakci et al., 2007). سایکوسل از مهمترین کاهش دهندههای رشد گیاهی بوده و مانع از تبدیل چرخهای ژرانیل پیرو فسفات به کوپالیل پیرو فسفات شده و به تدریج بازدارنده سنتز جیبرلین میشود (Wang et al., 2009). این ماده موجب بهبود توازن آب و جلوگیری از پژمردگی شده و ظرفیت فتوسنتزی و تخصیص مواد فتوسنتزی را به دانهها افزایش میدهد (Wang et al., 2009; Saini et al., 1987). سایکوسل احتمالاً با بستن روزنهها بر میزان فتوسنتز اثر میگذارد، طوریکه پس از مصرف این مواد سرعت فتوسنتز تاحدودی کاهش مییابد (کوچکی و سرمدنیا، 13941). به بیانی دیگر این ماده اگر چه موجب کاهش تعرق و فتوسنتز میشود. ولی میتواند نقش مهمی را در بهبود رشد گیاه از طریق به حداکثر رسیدن پتانسیل آبی ایفا کند. بررسیها نشان میدهد محلولپاشی سایکوسل انتقال سیتوکینین را از ریشه به ساقه افزایش میدهد که منجر به افزایش طول دوره رشد، فتوسنتز و افزایش عملکرد میگردد (Omidi et al., 2005). Singh و همکاران (2002) نشان دادند که استفاده از سایکوسل ارتفاع گیاه را تا 23 درصد کاهش و عملکرد دانه را به طور معنیداری افزایش داد. نتایج مشابهی نیز در مورد کاربرد خارجی سایکوسل بر افزایش عملکرد دانه در جو (Ma and Smith, 1991) و برنج (Akinrinde,2006) گزارش شده است. گزارش شده که کاربرد سایکوسل تا حدی کاهش رشد، عملکرد و برخی صفات بیوشیمیایی را تعدیل میکند. اثرات تعدیلی سایکوسل میتواند به دلایل مختلفی مانند بسته شدن روزنه، افزایش محتوای کلروفیل، افزایش غلظت CO2 و تغییرات تحریک کنندگی در سایر ویژگیهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی باشد (Pirasteh-Anosheh et al., 2012). سایکوسل همچنین میتواند موجب تحریک رشد ریشه، کاهش تعرق، افزایش کارایی مصرف آب، جلوگیری از تخریب کلروفیل و در نتیجه موجب بهبود تحمل گیاه به تنش گردد (Wang et al., 2010). به دلیل اهمیت تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشدی و نقش سایکوسل در بهبود عملکرد گندم تحت شرایط محدودیت آبی، این بررسی به منظور ارزیابی اثر توام این دو عامل بر عملکرد کمی و کیفی رشد دانه گندم تحت محدودیت آبی انجام گرفت.
مواد و روش ها
این تحقیق در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی با مختصات جغرافیایی 38 درجه و 15 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 20 دقیقه طول شرقی با ارتفاع 1350 متر از سطح دریا به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل محدودیت آبی در سه سطح (آبیاری کامل به عنوان شاهد، آبیاری تا 50% مرحله سنبله دهی[2] و آبیاری تا 50% مرحله چکمهزنی[3] بهترتیب معادل کد 45 و 59 زادوکس)، فاکتور دوم شامل تلقیح بذر با کودهای زیستی در چهار سطح (عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح با ازتوباکترکروکوکوم استرین 5، سودوموناس پوتیدا استرین 186و کاربر توأم این دو باکتری) و فاکتور سوم شامل محلولپاشی با سایکوسل در چهار سطح (عدم مصرف، 400، 800 و1200 میلیگرم در لیتر سایکوسل) بود. متوسط دما و بارندگی ماهانه منطقه مورد آزمایش در طول فصل رشد در جدول 1 آورده شده است. عملیات تهیه زمین شامل شخم، دیسک و تسطیح بود. خاک مزرعه دارای بافت لومی رسی با pH برابر 2/8، شوری 59/1 دسی زیمنس بر متر و با درصد نیتروژن 12/0 و میزان فسفر 3/8 میلیگرم در کیلوگرم بود.
جدول 1: متوسط دما و بارندگی ماهانه منطقه مورد آزمایش طی فصل رشد در سال 1393
ماههای سال
|
میانگین حداکثر دما
(C ه)
|
میانگین حداقل دما
(C ه)
|
میانگین ماهانه
دما (C ه)
|
میانگین بارندگی ماهانه (میلیمتر)
|
اردیبهشت
|
4/22
|
4/22
|
3/15
|
4/35
|
خرداد
|
0/25
|
0/25
|
8/17
|
5/24
|
تیر
|
5/25
|
5/25
|
4/19
|
2/12
|
مرداد
|
4/26
|
4/26
|
8/19
|
4/0
|
رقم مورد استفاده رقم بهاره آتیلا 4 بود که از شرکت کشت و صنعت مغان تهیه شد و در کرتهایی به مساحت دو متر مربع (شامل پنج خط کاشت به طول 2 متر و با فاصله بین ردیفی 20 سانتیمتر) و تراکم 400 بذر در متر مربع کاشته شد. زمان کاشت 20 شهریور ماه بود. کاشت بذر در عمق 3 تا 4 سانتیمتری و به صورت هیرمکاری و با دست انجام شد. برای تلقیح بذر میزان هفت گرم مایه تلقیح که هر گرم آن حاوی107عدد باکتری زنده و فعال در هر گرم بود، استفاده گردید. همچنین از محلول صمغ عربی برای چسبندگی بهتر مایه تلقیح به بذرها استفاده شد (Seyed Sharifi and Khavazi, 2011). تمامی عملیات در محیط سایه و دور از نور آفتاب انجام شد. باکتریها از موسسه تحقیقات آب و خاک تهیه شد. محلولپاشی سایکوسل در دو مرحله از دوره رشد رویشی (مرحله 4 تا 6 برگی و مرحله ساقه دهی) انجام شد (Mosali et al., 2006). کنترل علفهای هرز در طول دوره رشد به روش دستی انجام گرفت. زمان برداشت 20 شهریور ماه بود. بهمنظور بررسی ویژگیهای مربوط به پر شدن دانه نظیر سرعت، طول دوره و دوره موثر پر شدن دانه، از 14 روز بعد از گلدهی در فواصل زمانی هر چهار روز یکبار از خطوط اصلی هر کرت سه بوته به تصادف انتخاب و دانهها از خوشه جدا شدند. در مرحله بعدی وزن خشک تک بذر از محاسبه وزن خشک کل به تعداد بذر برآورد گردید (Ronanini et al., 2004). بهمنظور برآورد، تجزیه و تحلیل و تفسیر ویژگیهای مربوط به پر شدن دانه از یک مدل رگرسیون خطی (دو تکهای) با استفاده از رویه DUD و دستور العمل Proc NLIN استفاده گردید. رویه DUD تنها روش ارائه شده در نرم افزار SAS است که امکان برآورد مدل دو تکهای پر شدن دانه را در تمامی گیاهان زراعی فراهم می سازد (سلطانی 1377). در این روش دوره پر شدن دانه با استفاده از رابطه زیر قابل براورد می باشد.
GW = رابطه 1:
در این رابطه GW وزن دانه، t زمان، b شیب خط تا مرحله رسیدگی وزنی که بیانگر سرعت پر شدن دانه است، t0 پایان دوره پر شدن دانه و a عرض از مبدا است. این مدل تغییرات وزن دانه نسبت به زمان را به دو مرحله تفکیک می کند: مرحله اول که در حقیقت مرحله خطی پر شدن دانه است، وزن دانه تا رسیدن به حداکثر مقادیر خود در زمان t0 که در حقیقت زمان رسیدگی وزنی است، به صورت خطی افزایش پیدا می کند. شیب خط رگرسیون در این مرحله (t ‹ t0) سرعت پر شدن دانه را نشان میدهد (Ellis and Pieta-Filho, 1992). با برازش این مدل بر تمامی دادهها ابتدا دو پارامتر مهم پر شدن دانه یعنی سرعت پر شدن دانه (b) و زمان رسیدگی وزنی (t0) بهدست آمده و سپس مقدار عددی t0 در قسمت دوم رابطه قرار داده شد و GW که وزن دانه است محاسبه گردید.
برای تعیین دوره موثر پرشدن دانه از رابطه EFP=MGW/GFR استفاده شد (Ellis and Pieta-Filho, 1992). در این رابطهEFP دوره موثر پرشدن دانه،MGW حداکثر وزن دانه و GFR سرعت پر شدن دانه یا شیب خط برازش شده است. میزان فلورسانس کلروفیل برگ پرچم در تیمارهای مختلف از 46 روز بعد کاشت هر چهار روز یک بار توسط دستگاه فلورومتر (OS-30p) اندازه گیری شد. در هر مرحله از هر تیمار بهطور تصادفی شش برگ پرچم توسعه یافته (در فاصله زمانی ساعت 10-8 صبح) انتخاب و بعد از 15 دقیقه تاریکی توسط کلیپسهای مخصوص، شاخصهای F0 (حداقل فلورسانس از برگ سازگار شده با تاریکی)، Fm (حداکثر فلورسانس در برگ سازگار شده با تاریکی) و Fv/Fm (حداکثر عملکرد کوآنتومی فتوسیستم دو در شرایط سازگار شده با تاریکی) اندازهگیری شدند.
در این بررسی اجزای عملکرد و برخی صفات مرتبط با آن نظیر ارتفاع بوته و تعداد دانه در سنبله از 12 بوته انتخابی که به تصادف و از خطوط اصلی هرکرت برداشت شده بود، اندازهگیری شد و میانگین دادههای حاصل بهعنوان ارزش آن صفت در تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شد. عملکرد دانه از خطوط اصلی هر کرت و از بین بوتههای رقابت کننده از سطحی معادل 4/0 مترمربع بهدست آمد. برای تجزیه دادهها و رسم نمودارها از نرم افزارهای SAS و EXCEL استفاده شد.
نتایج و بحث
تعداد دانه در سنبله
نتایج نشان داد که تعداد دانه در سنبله تحت تأثیر باکتری محرک رشد در سطح احتمال یک درصد و بر همکنش سایکوسل و باکتری محرک رشد در سطح احتمال پنج درصد قرار گرفت (جدول 2). بالاترین تعداد دانه در سنبله به محلولپاشی 1200 میلیگرم در لیتر سایکوسل و تلقیح بذر با ازتوباکتر و سودوموناس حاصل شد (جدول 6) و کمترین آن از عدم محلولپاشی سایکوسل و عدم تلقیح بذر بهدست آمد (جدول 6) که از اختلاف 44 درصدی با یکدیگر برخوردار بودند. Wang و همکاران (2009) اظهار داشتند که محلولپاشی با غلظت بالای سایکوسل گرچه موجب رشد آهسته گیاه میگردد، ولی میزان گلچههای بارور و عملکرد دانه را افزایش داده است. ضمن آنکه تیمار سایکوسل ظرفیت فتوسنتزی و تخصیص مواد فتوسنتزی را به مخازن افزایش میدهد. با توجه به اینکه سنبلههای بلندتر دارای تعداد دانه بیشتری هستند، لذا تعداد دانه در سنبله بهطور غیر مستقیم در عملکرد دانه نقش مهمی دارد. بنابراین محلولپاشی سایکوسل ممکن است یک عمل امیدبخش برای بهبود عملکرد محصول تحت شرایط رشد نامطلوب باشد (Saini et al., 1987). برخی معتقدند تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد موجب تثبیت بیولوژیکی نیتروژن میگردد که به نوبه خود در افزایش تعداد دانه در سنبله موثر است (Dommelen et al., 2009). Kader و همکاران (2002) و خیری زاده و همکاران (1394) در بررسی اثر تلقیح ازتوباکتر بر صفاتی مانند ارتفاع نهایی بوته، تعداد و طول سنبلهها، وزن خشک ریشه، عملکرد دانه گندم گزارش نمودند که هر یک از این صفات مورد بررسی بهواسطه تلقیح بذر افزایش یافت. تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد، به دلیل اثر مثبتی که طی فرآیندهای مختلفی از قبیل تثبیت نیتروژن، تولید هورمونهای محرک رشد و ترشح آنزیمهای فسفاتاز و اسیدهای آلی دارند موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد در گیاهان میشوند (Vessey, 2003؛ Yang et al., 2003). Rai و Caur (1998) در بررسی اثر تلقیح منفرد و دوگانه ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم در گندم گزارش کردند که تلقیح دوگانه سویههای کارامد ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم در ژنوتیپهای گندم در شرایط تنش اثرات مثبتی بر ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی در گونههای گندم دارد. هورمونهایی مثل اکسین، جیبرلین و سیتوکینین توسط بسیاری از گونههای ازتوباکتر سنتز میشوند (Singh et al., 2004)، و احتمال دارد کودهای زیستی بهدلیل فراهمی مواد غذایی و بهبود کارایی فتوسنتز (شکل 2) موجب افزایش تعداد دانه در سنبله شده است. تانوار و همکاران (Tanwar et al., 2002) اظهار داشتند ازتوباکتر و سودوموناس با اثر مثبت بر جذب عناصر ماکرو و ضروری نظیر N، P و K، بهبود توزیع آب در گیاه و افزایش فعالیت نیترات ردوکتاز و تولید برخی هورمونها، موجب افزایش اجزای عملکرد میشود.
جدول2: تجزیه واریانس (میانگین مربعات) اجزای عملکرد و برخی از صفات گندم در واکنش از محلولپاشی سایکوسل، باکتریهای محرک رشد و محدودیت آبی
میانگین مربعات
|
درجه آزادی
|
منابع تغییرات
|
درصد
پروتئین
|
عملکرد
دانه
|
حداکثر وزن
دانه
|
دوره موثر پرشدن دانه
|
طول دوره پرشدن دانه
|
سرعت پرشدن دانه
|
وزن صد دانه
|
دانه در سنبله
|
**19/75
|
88/20610
|
**00219/0
|
**08197/3
|
**88/87
|
**00001152/0
|
**08/0
|
**04/1129
|
2
|
R
|
**95/26
|
**89/12434941
|
**000569/0
|
**71150/2
|
**35/16
|
**00000068/0
|
**73/26
|
04/198
|
2
|
I
|
**12/2
|
**74/2426185
|
**000839/0
|
**58498/4
|
**38/26
|
**00000137/0
|
**69/0
|
**84/626
|
3
|
P
|
**60/3
|
**13/3574330
|
**001784/0
|
**03752/2
|
**97/45
|
**00000336/0
|
**93/3
|
52/29
|
3
|
C
|
ns38/0
|
ns72/138896
|
**00052/0
|
**4630/4
|
**71/15
|
**000000086/0
|
**29/0
|
03/89
|
6
|
P × I
|
ns23/0
|
ns24/69557
|
**000020/0
|
**82123/1
|
**95/1
|
00000003/0
|
**59/0
|
02/40
|
6
|
C × I
|
*30/0
|
*16/224923
|
**000024/0
|
**8326/2
|
**77/1
|
00000002/0
|
ns17/0
|
*02/152
|
9
|
C × P
|
**34/0
|
*20/170728
|
**0000098/0
|
ns951581/5
|
**75/2
|
00000002/0
|
**30/0
|
49/118
|
18
|
C ×P × I
|
13/0
|
89/95164
|
0000042/0
|
00000001/0
|
22/0
|
00000001/0
|
098/0
|
31/69
|
|
E
|
57/3
|
08/13
|
70/3
|
147/4
|
34/1
|
92/4
|
74/7
|
3/16
|
|
CV (%)
|
ns، * و ** به ترتیب غیر معنیدار، معنیدار در سطح احتمال یک و پنج درصد.
(I) محدودیت آبی، (P) باکتریهای محرک رشد، (P × I) محدودیت آبی× باکتری محرک رشد، (C × I) محدودیت آبی × سایکوسل، (C×P × I) محدودیت آبی × باکتری محرک رشد × سایکوسل، (E) خطای آزمایشی،
( CV) ضریب تغییرات.
|
جدول3: مقایسه میانگین اثر متقابل سایکوسل، باکتریهای محرک رشد و محدودیت آبی بر برخی صفات گندم
|
ترکیب تیماری
|
وزن صد دانه (گرم)
|
عملکرد دانه (کیلوگرم در هکتار)
|
درصد پروتئین (%)
|
طول دوره پرشدن دانه (روز)
|
حداکثر وزن دانه (گرم)
|
معادله برازش شده
|
C0× P0× I1
|
43/4 g-k
|
7/2423 i-n
|
73/10 e-j
|
bc12/37
|
r 050/0
|
y= 0.0019x-0.0262
|
C1× P0× I1
|
66/4 d-j
|
4/2636 g-k
|
99/10 c-i
|
f-g79/35
|
o 056/0
|
y= 0.002x-0.0226
|
C2× P0× I1
|
58/4 e-j
|
3/2799 d-i
|
99/10 c-i
|
e-i 92/35
|
j 061/0
|
y= 0.0023x-0.0287
|
C3× P0× I1
|
71/4 c-i
|
4/2942 c-h
|
04/11 c-i
|
j-n 06/35
|
f 066/0
|
y= 0.0024x-0.0256
|
C0× P1× I1
|
50/4 f-k
|
4/2485 h-m
|
11/11 c-g
|
p-t 91/33
|
b 071/0
|
y= 0.0021x-0.0107
|
C1× P1× I1
|
30/4 h-l
|
2/2079 l-q
|
64/11 f-l
|
bc 03/37
|
j 061/0
|
y= 0.0023x-0.0283
|
C2× P1× I1
|
20/5 ab
|
4/2776 e-j
|
50/11 bc
|
b 37/37
|
m 058/0
|
y= 0.0022x-0.0297
|
C3× P1× I1
|
16/5 a-d
|
4/3167 c-f
|
12/11 b-g
|
efd 19/36
|
a 076/0
|
y= 0.0026x-0.0332
|
C0× P0×I2
|
27/3 pqr
|
2/1813 o-u
|
29/9 st
|
a 05/39
|
p053/0
|
y= 0.0019x-0.0241
|
C1× P0× I2
|
55/3 m-q
|
4/1833 o-u
|
48/9 q-t
|
f-l 52/35
|
m 058/0
|
y= 0.0021x-0.0229
|
C2× P0× I2
|
02/4 klm
|
3/2345 i-n
|
06/10 l-q
|
d-g 16/36
|
h 063/0
|
y= 0.0024x-0.0295
|
C3× P0× I2
|
51/4 f-k
|
1/2477 h-m
|
44/10 i-n
|
f-k62/35
|
d 069/0
|
y= 0.0025x-0.0266
|
C0× P1× I2
|
52/3 m-r
|
3/1574 r-u
|
52/9 q-t
|
i-l 22/35
|
k 060/0
|
y= 0.0022x-0.0234
|
C1× P1× I2
|
61/3 m-p
|
8/2071 l-r
|
03/10 m-q
|
xy 10/32
|
g 064/0
|
y= 0.0021x-0.0145
|
C2× P1× I2
|
40/3 o-r
|
9/1756 p-u
|
53/9 q-t
|
o-r 17/34
|
c 070/0
|
y= 0.0024x-0.0227
|
C3× P1× I2
|
54/4 e-j
|
2519 h-m
|
87/10 d-i
|
g-l 42/35
|
e 067/0
|
y= 0.0028x-0.031
|
C0× P0× I3
|
01/3 r
|
7/1409 u
|
20/9 t
|
d-h 08/36
|
v043/0
|
y= 0.0015x-0.0153
|
C1× P0× I3
|
38/3 pqr
|
5/1468 ut
|
46/9 q-t
|
xy 23/32
|
t 048/0
|
 |
Investigate the effect of different levels of irrigation, nitrogen and weeds competition on growth indices and grain yield of maize (SC. 704 Hybrid) |
P. 61-75 |
|
 |
|
|
Abstract
(3609 Views) |
Full-Text (PDF)
(3433 Downloads)
| Highlights
بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری، نیتروژن و رقابت علفهای هرز بر شاخصهای رشد و عملکرد دانه ذرت (هیبرید SC. 704)
سید کیوان مرعشی*1، پژمان بهداروند2، مانی مجدم3 و طیب ساکی نژاد4
1و 2و 3و 4) گروه زراعت، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.
* نویسنده مسئول: marashi_47@yahoo.com
تاریخ دریافت: 05/10/94 تاریخ پذیرش: 31/01/95
چکیده
این آزمایش در سال 1393 بهصورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه شهید سالمی اهواز در سه تکرار انجام گردید. در این آزمایش اثر سه سطح آبیاری بعد از 60 ( مطلوب)، 100 و 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر و سه سطح نیتروژن خالص 120، 180 و 240 کیلوگرم در هکتار و دو سطح وجود و عدم وجود علفهای هرز مورد مقایسه قرار گرفت. سطوح مختلف آبیاری و نیتروژن بهترتیب در کرت های اصلی و کرتهای فرعی و تیمار علفهای هرز در کرتهای فرعی فرعی قرار داشتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف آبیاری بر شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص و عملکرد دانه ذرت معنیدار بود. با افزایش مدت آبیاری شاخصهای رشد و عملکرد دانه کاهش یافت. تیمار 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر منجر به کاهش شاخص سطح برگ و عملکرد دانه بهترتیب بهمیزان 7/37 و 6/35 درصد در مقایسه با تیمار 60 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر شد. افزایش سطح نیتروژن از 120 به 240 کیلوگرم در هکتار منجر به افزایش معنیدار شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه ذرت بهترتیب بهمیزان 6/9، 7/9، 4/14 و 6/13 درصد شد. همچنین شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه در شرایط حضور علف هرز در مقایسه با عدم حضور علف هرز بهطور معنیدار کاهش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که سطوح آبیاری در مقایسه با نیتروژن و رقابت علف هرز عامل موثرتری بر شاخص های رشد و عملکرد دانه ذرت می باشد. بنابراین، در مناطق با محدودیت منابع آب افزایش مصرف نیتروژن ضروری نمیباشد. به نظر میرسد سطوح آبیاری از طریق اثر بر شاخص سطح برگ، سایر شاخصهای فیزیولوژیکی رشد را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت منجر به کاهش عملکرد ذرت می شود.
واژههای کلیدی: آبیاری، ذرت، عملکرد دانه و شاخصهای رشد.
مقدمه
مدیریت نهادههای مصرفی مانند آب و عناصر غذایی در حضور علفهای هرز از اهمیت بسیاری برخوردار است و ارزیابی پاسخ گیاهان زراعی و علفهای هرز در شرایط فراهمی آنها، در شناخت بهتر اثرات متقابل بین آنها و انتخاب روش مدیریتی مناسب برای کنترل علفهای هرز مفید خواهد بود (Blackshaw et al., 2004). در مزارعی که با کمبود آب مواجه هستند، علفهای هرز میتوانند رطوبت در دسترس گیاهان زراعی را کاهش دهند و منجر به تنش خشکی برای گیاهان زراعی شوند (Patterson, 1995). مدیریت نامناسب آبیاری، نیتروژن (Ruf, 2005) و رقابت علفهای هرز از اصلیترین عوامل کاهشدهنده عملکرد ذرت محسوب می شوند (Ephrath et al. 1996). ذرت بهدلیل ارتفاع زیاد، در مقایسه با علفهای هرز، قدرت رقابتی بالایی برای جذب نور دارد. بنابراین بهنظر میرسد علفهای هرز عمدتاً از طریق رقابت زیرزمینی، یعنی جذب آب و عناصر غذایی موجب تلفات عملکرد ذرت می شوند. اگرچه در ارتباط با تنش رطوبتی و اثر آن بر رقابت گیاه زراعی و علفهرز اطلاعات اندکی در دسترس است، اما نتایج Stuart و همکاران (1984) در ارزیابی اثر تنش خشکی بر رقابت پنبه و تاج خروس نشان داد که پتانسیل آب پنبه در اثر رقابت تاج خروس در شرایط تنش رطوبتی به شدت کاهش یافت و متعاقب آن تمام شاخصهای رشد پنبه از جمله ارتفاع، سطح برگ و ماده خشک پنبه کاهش نشان داد. این محققان، تعرق کمتر و گسترش عمقی ریشه تاج خروس را از دلایل برتری این علفهرز در شرایط تنش خشکی دانستند. در پژوهشی دیگر Nesmith and Ritchie (1992) گزارش دادند که در زمان تنش رطوبتی، نه تنها سطح هر برگ کاهش می یابد، بلکه سرعت رشد ذرت نیز تحت تاثیر قرار گرفته و ظهور هر برگ به تاخیر می افتد. امام و رنجبر (1379) در آزمایش روی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 اعلام داشتند که کاهش 50 درصدی مقدار آب مورد نیاز در طول دوره رشد، موجب کاهش معنیدار شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول گردید. کمبود آب از طریق اثر بر توسعه سطح برگ، وزن خشک گیاه و تغییر شاخصهای رشد، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت را تحت تاثیر قرار داد. نتایج حاصل از پژوهش ساجدی و اردکانی (1387) نشان داد که شاخصهای فیزیولوژیکی ذرت مانند شاخص سطح برگ، سرعت رشد گیاه، سرعت رشد نسبی و جذب خالص تحت تاثیر کود نیتروژن قرار گرفتند. در بین شاخصهای فیزیولوژیکی، سرعت جذب خالص کمتر تحت کود نیتروژن قرار گرفت. فتوحی (1379) گزارش داد که افزایش مصرف نیتروژن موجب افزایش سرعت رشد نسبی گردید و روند کاهشی سرعت رشد نسبی را بهدلیل افزایش بیشتر در بیوماس تولیدی در هر مرحله از رشد تقلیل داد. نتایج نشان داده است که استفاده از کودهای معدنی بهویژه نیتروژن درارقام نیمه پا کوتاه بیشتر است (Callaway, 1995). این در حالی است که با افزایش مصرف نیتروژن توانایی رقابت علفهای هرز با گیاه زراعی کاهش مییابد و منجر به کاهش عملکرد در این ارقام خواهد شد (Barker et al., 2006; Behdarvand, 2013 b;). نتایج تحقیقات Delaney و Van Aker (2005) و Behdarvand و همکاران (2012) نشاندهنده افزایش قدرت رقابت علفهرز نسبت به گیاه زراعی با افزایش مصرف نیتروژن است. این محققان علت این امر را به کارایی بالاتر علفهای هرز در استفاده بیشتر از منابع نسبت دادند. از آنجایی که اثر همزمان سطوح آبیاری و نیتروژن بر فرایند رقابت ذرت با علفهای هرز کمتر مورد توجه قرار گرفته است، لذا این آزمایش بهمنظور بررسی اثر آبیاری و مقدار نیتروژن بر روی رقابت ذرت با علفهای هرز انجام شد.
مواد و روش ها
این تحقیق در تابستان سال 1393 در اهواز در مزرعه شهید سالمی با عرض جغرافیای 31 درجه و 29 درجه شمالی و طول جغرافیای 48 درجه و 54 دقیقه شرقی به مرحله اجرا گذاشته شد. این آزمایش به روش کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. کرتهای اصلی شامل سه سطح آبیاری بعد از 60 (مطلوب)، 100 و 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر بود. در همه تیمارها تا مرحله چهار برگی (مرحله استقرار گیاهچهها) آبیاریها بر اساس60 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر (شاهد) انجام شد و از این مرحله به بعد تیمارهای آبیاری اعمال شدند. تیمارهای آبیاری تا 10 روز پیش از رسیدگی فیزیولوژیکی ادامه یافت. در کرتهای فرعی سه سطح شامل 120، 180 و 240 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار (شاهد) و در کرتهای فرعی فرعی کنترل و عدم کنترل علفهای هرز مقایسه گردید. کنترل علفهای هرز به روش دستی و بدون مصرف هرگونه علف کش انجام شد. هر کرت دارای شش خط کاشت به طول شش متر و به فاصله 75 سانتیمتر از هم بود. فاصله بذرها روی پشته با در نظر گرفتن تراکم مطلوب منطقه 18 سانتیمتر بود. فاصله بین دو کرت اصلی از هم سه خط نکاشت و فاصله دو کرت فرعی از هم دو خط نکاشت بود. بر اساس نتایج آزمون خاک (جدول 1)، کود فسفره بهمیزان 90 کیلوگرم P2O5 در هکتار از منبع سوپر فسفات تریپل و کود پتاس به میزان 75 کیلوگرم K2O در هکتار از منبع سولفات پتاسیم بهصورت پایه مصرف شد. یک سوم کود نیتروژن بهصورت پایه در مزرعه توزیع و با خاک مخلوط شد. بقیه کود نیتروژن بهطور مساوی در دو مرحله 6-4 برگی و 12-10 برگی ذرت به صورت سرک مصرف شد. کود نیتروژن از منبع اوره (46 درصد نیتروژن خالص) استفاده گردید.
جدول 1: نتایج آزمون خاک قبل از کاشت
بافت خاک
|
ذرات تشکیل دهنده خاک(درصد)
|
پتاسیم قابل جذب
(ppm)
|
فسفر قابل جذب
) (ppm
|
کربن آلی
( % )
|
واکنش گل اشباع
(pH)
|
هدایت الکتریکی
|
درصد اشباع
|
عمق نمونه برداری(cm)
|
لای
|
رس
|
شن
|
سیلتی کلی لوم
|
32
|
49
|
19
|
152
|
4/5
|
63/0
|
01/7
|
6/6
|
7/46
|
30-0
|
هیبرید مورد بررسی در این تحقیق سینگل کراس 704 بود. بذرها پیش از کاشت با قارچ کش ویتاواکس به نسبت دو در هزار ضدعفونی شدند. کشت بذور ذرت در تاریخ 1/ 5/ 93 با قرار دادن سه بذر در هر کپه در عمق 6-5 سانتیمتری با دست انجام شد و پس از سبز شدن بوتههای اضافه تنک گردید. علفهای هرز غالب مزرعه شامل اویار سلام (L. Cyperus rotundus) ، سوروف (Echinochloa crus-galli L. Beauv.)، مرغ (L. Cynodon dactylon)، تاجخروس (Amaranthus retroflexus)، پیچک صحرایی (L. Convolvulus arvensis) و طحله (.Corchorus olitorius L) بودند. بهمنظور مقابله با علفهای هرز در کرتهای عاری از علفهرز از مصرف هر گونه علف کش اجتناب شد و مبارزه با آنها بهصورت دستی انجام گرفت. ﺑهطوریکه ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﻋﻠﻒ ﻫﺮز دﻳﮕﺮی در ﺣـﺪ ﻗﺎﺑﻞ رﻗﺎﺑﺖ در ﻣﺰرﻋﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﺸﺪ. برای اندازهگیری شاخصهای فیزیولوژیکی رشد، نمونهبرداری از هر کرت فرعی با انتخاب سه بوته از سطحی معادل 4/0 مترمربع بهطور تصادفی با رعایت حاشیه در دو مرحله آبستنی و پر شدن دانه انجام گرفت. با اندازهگیری سطح برگ و وزن خشک، شاخصهای فیزیولوژیکی رشد مانند شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت جذب خالص با استفاده از معادلات زیر بهدست آمدند (کوچکی و سرمدنیا، 1391).
CGR = (W2 - W1)/GA(T2 - T1) رابطه 1:
NAR= (W2-W1)/(T2-T1)×(lnLA2–lnLA1)/(LA2–LA1) رابطه 2:
در معادلات بالا، GA سطح زمینی که توسط گیاه اشغال می شود بر حسب مترمربع، W1 وزن خشک اولیه و W2 وزن خشک ثانویه بر حسب گرم در مترمربع، T1 زمان نمونهبرداری اولیه، T2 زمان نمونهبرداری ثانویه بر حسب روز و ln لگاریتم طبیعی میباشد. جهت اندازهگیری عملکرد دانه، در هر کرت آزمایشی پس از حذف 5/0 متر از دو انتهای خطوط، تمامی بلالهای موجود در سطح 2 خط میانی بهطول 3 متر بهصورت دستی برداشت و پس از خرمن کوبی و بوجاری عملکرد دانه تعیین گردید. همچنین ارتفـاع بوته ذرت در زمان رسیدگی کامل از سطح زمین تا اولین انشعاب گل تاجی بر حسب سانتیمتر اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار MSTAT-C و مقایسه میانگین داده ها نیز توسط آزمون چند دامنهای دانکن در سطح 5 درصد انجام شد.
نتایج و بحث
شاخص سطح برگ ( LAI)
نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمار آبیاری، مقادیر نیتروژن و رقابت علفهرز بر شاخص سطح برگ ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه معنی دار بود، اما برهمکنش بین تیمارهای مختلف تفاوت معنیدار نداشت (جدول 2).
بررسی مقایسه میانگینها نشان داد که شاخص سطح برگ ذرت با افزایش مدت آبیاری کاهش یافت، بهطوریکه بیشترین شاخص سطح برگ در تیمار آبیاری مطلوب و کمترین در تیمار آبیاری بعد از 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر بهدست آمد. تیمار 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر منجر به کاهش شاخص سطح برگ در مرحله آبستنی و پر شدن دانه بهترتیب بهمیزان 3/36 و 7/37 درصد در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب گردید (جدول 3). بهنظر میرسد که در این تحقیق افزایش مدت آبیاری با تسریع در پیر شدن برگها، کاهش توسعه برگها و افزایش ریزش برگهای پایینی باعث کاهش شاخص سطح برگ ذرت شده است. تحقیقات نشان میدهد تنش آب در طول دوره رشد رویشی منجر به کوچک شدن برگها، کاهش شاخص سطح برگ و کاهش جذب نور در گیاه می گردد (Chapmane and Westgate, 1993; Ariy, 1987). همچنین Calir (2004) و Wolfe و همکاران (1988) گزارش کردند تنش کمبود آب از طریق کاهش رشد، افزایش پیری در برگها و کاهش شاخص سطح برگ عملکرد گیاه ذرت را کاهش می دهد. نتایج مقایسه میانگینها مقادیر مختلف کود نیتروژن نشان داد که با افزایش نیتروژن از 120 به 180 و 240 کیلوگرم در هکتار شاخص سطح برگ افزایش یافت، هرچند که از لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین 180 و 240 کیلوگرم در هکتار وجود نداشت. بهطوریکه شاخص سطح برگ ذرت در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار در مراحل آبستنی و پر شدن دانه بهترتیب بهمیزان 3/11 و 6/9 درصد بیشتر از تیمار 120 گیلوگرم در هکتار بود (جدول 3). نیتروژن بهدلیل اثر مثبتی که در روند رشد رویشی و برگها میگذارد، سبب افزایش شاخص سطح برگ می شود که در نتیجه گیاه میزان مواد فتوسنتزی بیشتری را به سبب استفاده بیشتر از نور خورشید تولید میکند. به عبارت دیگر، با افزایش سطح برگها که خود مهمترین اندام فتوسنتز کننده میباشند، میزان مواد ساخته شده در گیاه بیشتر می شود. این نتیجه با یافتههای Chikoye و همکاران (2008) مبنی بر افزایش شاخص سطح برگ ذرت با افزایش مقدار مصرف نیتروژن مطابقت داشت. Connor و همکاران (1993) گزارش دادند که شاخص سطح برگ، دوام آن و نهایتا سرعت فتوسنتز گیاه توسط مصرف نیتروژن افزایش می یابد. رقابت بین گونهای علفهای هرز باعث کاهش معنیدار شاخص سطح برگ ذرت گردید، بهطوریکه رقابت علفهای هرز در دو مرحله آبستنی و پر شدن دانه باعث کاهش شاخص سطح برگ ذرت بهترتیب بهمیزان 7/5 و 1/4 درصد در مقایسه با تیمار عدم وجود رقابت بینگونه ای شد (جدول 3). این نتایج با یافتههایBehdarvand و همکاران (a2013) مبنی بر کاهش شاخص سطح برگ گندم در حضور علف هرز مطابقت داشت. آنها گزارش کردند که رقابت علفهای هرز با گیاه زراعی بر سر منابع غذایی و فضای رشد و همچنین اثر آللوپاتیک علفهای هرز منجر به کاهش معنیدار شاخص سطح برگ گندم گردید. در جوامع گیاهی، محدودیت در هر یک از منابع نور، آب، موادغذایی، دی اکسیدکربن و اکسیژن میتواند موجب ایجاد رقابت بین گیاهانی شود که در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند. علفهای هرز علاوه بر آب، مواد غذایی و نور بر سر اکسیژن با ذرت رقابت دارند و تراکم علفهای هرز موجب کاهش اکسیژن خاک شده و از رشد بوتهها می کاهد. بنابراین حتی اگر علفهای هرز نتوانند بر سر بوتههای ذرت پیشی گیرند باز هم خسارت قابل توجهی خواهند داشت (موسوی، 1380). امام (1386) نیز بیان داشت علفهای هرز نه تنها از راه رقابت بر سر نور، جذب آب و عناصر غذایی باعث کاهش عملکرد می شوند، بلکه برخی از آنها از راه ترشح مواد آللوپاتیک در کار جوانه زنی بذرها یا رشد طولی ریشههای ذرت اختلال ایجاد می کنند.
ماده خشک کل (TDW)
نتایج نشان داد که سطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژن اثر معنیداری بر ماده خشک کل ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه داشتند و اثر علفهرز فقط در مرحله پر شدن دانه معنیدار شد. همچنین برهمکنش بین تیمارهای مختلف در تمام موارد معنیدار نشد (جدول 2). نتایج مقایسه میانگین ماده خشک نشان داد که با افزایش مدت آبیاری، تجمع ماده خشک کل ذرت بهصورت معنیداری کاهش یافت. در بین تیمارهای مختلف آبیاری، بیشترین و کمترین میزان ماده خشک کل بهترتیب در تیمار آبیاری 60 و 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر بهدست آمد. بهطوریکه میزان ماده خشک کل در تیمار آبیاری مطلوب در مراحل آبستنی و پر شدن دانه بهترتیب بهمیزان 8/21 و 24 درصد بیشتر از تیمار 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر بود (جدول 3). روند تجمع ماده خشک کاملا وابسته به گسترش شاخص سطح برگ میباشد. به عبارت دیگر هر پدیده یا تیماری که اثر مثبت یا منفی بر روی مولفه شاخص سطح برگ بگذارد، وزن خشک کل را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد. Yazarو همکاران (1999) گزارش کردند که تنش کمبود آب از طریق کاهش سطح برگ و فتوسنتز جاری برگ در نهایت منجر به کاهش ماده خشک گیاه میشود. Pandey و همکاران (2000) گزارش کردند که کمآبیاری در اوایل رشد رویشی تولید ماده خشک را بهمیزان کمی کاهش می دهد، اما در اواخر رشد و در مرحله رشد زایشی، این شاخص رشد را به شدت کاهش می دهد. نتایج (جدول 3) نشان داد که بیشترین ماده خشک ذرت در مرحله آبستنی و پر شدن دانه در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار و کمترین در تیمار 120 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. افزایش مصرف نیتروژن از 120 به 240 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش ماده خشک ذرت در مراحل آبستنی و پر شدن دانه بهترتیب به میزان 1/8 و 7/9 شد. بهنظر می رسد کاهش شاخص سطح برگ در تیمار 120 کیلوگرم در هکتار به موازات آن کاهش فعالیت فتوسنتزی، دلیلی بر کاهش تجمع ماده خشک در این تیمار میباشد. مصرف کود نیتروژن باعث سرمایه گذاری بیشتر مواد فتوسنتزی در بخشهای برگ و ساقه می شود که در نهایت منجر به افزایش وزن خشک کل گردید. نتایج تحقیقات Cathcart and Swanton (2004) اثر مثبت نیتروژن بر تجمع ماده خشک در ذرت و سایر گیاهان زراعی را تایید می کند. نتایج مقایسه میانگینها (جدول 3) نشان داد که رقابت بین گونهای علفهای هرز در مرحله پر شدن دانه منجر به کاهش معنیدار ماده خشک ذرت گردید، بهطوریکه حضور علفهای هرز باعث کاهش ماده خشک ذرت در مرحله پر شدن دانه بهمیزان 1/53 گرم در مترمربع در مقایسه با شرایط بدون رقابت شد. این نتایج، با یافتههایSheibany و همکاران (2009) مبنی بر کاهش ماده خشک ذرت در حضور علفهرز تاج خروس مطابقت داشت. همچنین Cathcart and Swanton در سال (2004) گزارش کردند که رقابت علفهرز دم روباهی منجر به کاهش معنیدار وزن خشک اندامهای هوایی ذرت شد.
جدول 2: نتایج تجزیه واریانس میانگین مربعات تغییرات شاخص سطح برگ و ماده خشک کل
منابع تغییر
|
درجه آزادی
|
شاخص سطح برگ
|
ماده خشک کل
|
مرحله آبستنی
|
مرحله پر شدن دانه
|
مرحله آبستنی
|
مرحله پر شدن دانه
|
تکرار (R)
|
2
|
ns 014/0
|
ns 092/0
|
ns40/1
|
ns79/319
|
آبیاری (I)
|
2
|
** 80/24
|
**233/9
|
**29/311390
|
*7/661074
|
خطا (Ea)
|
4
|
10/0
|
10/0
|
29/2944
|
7/3884
|
نیتروژن (N)
|
2
|
** 53/1
|
**14/0
|
*63/37941
|
*63/85277
|
N *I
|
4
|
ns 73/1
|
ns 03/0
|
ns35/3882
|
ns49/11835
|
خطا (Eb)
|
12
|
65/0
|
03/0
|
66/6334
|
12/112581
|
علفهرز (W)
|
1
|
*66/0
|
*23/0
|
ns66/11792
|
*24/38774
|
W*I
|
2
|
ns 001/0
|
ns003/0
|
ns66/40
|
ns35/26
|
W*N
|
2
|
ns 007/0
|
ns02/0
|
ns88/80
|
ns29/64
|
W* N*I
|
4
|
ns015/0
|
ns03/0
|
ns55/5125
|
ns15/360
|
خطا (Eab)
|
18
|
61/1
|
02/0
|
66/3435
|
40/5993
|
%CV
|
|
93/7
|
55/5
|
45/5
|
51/5
|
ns : عدم وجود اختلاف معنیدار ، ** و * : وجود اختلاف معنیدار به ترتیب در سطح احتمال یک و پنج درصد.
تیمار
|
شاخص سطح برگ
|
ماده خشک کل
(گرم در مترمربع )
|
مرحله آبستنی
|
مرحله پرشدن دانه
|
مرحله آبستنی
|
مرحله پر شدن دانه
|
آبیاری
(میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر)
|
60
|
a57/4
|
a79/3
|
2/1200 a
|
a3/1590
|
100
|
b84/3
|
b13/3
|
2 /1087 b
|
b3/1418
|
140
|
c91/2
|
c36/2
|
938 c
|
c5/1208
|
نیتروژن (کیلوگرم در هکتار)
|
120
|
b54/3
|
b92/2
|
2/1022 b
|
b1/1327
|
180
|
a93/3
|
a15/3
|
3/1095 a
|
a4/1434
|
240
|
a94/3
|
a20/3
|
1107 a
|
a8/1455
|
علفهرز
|
عدم وجود علف هرز
|
a88/3
|
a 16/3
|
5/108 a
|
a2/1432
|
وجود علف هرز
|
b66/3
|
b03/3
|
3/1060 a
|
b1/1379
|
جدول 3: مقایسه میانگین های اثر رژیم آبیاری، مقادیر مختلف کود نیتروژن و رقابت علفهرز بر شاخص سطح برگ و تغییرات ماده خشک کل
حروف مشابه در هر سطوح بیانگر عدم اختلاف معنیدار می باشد.
|
سرعت رشد محصول (CGR)
اثرات سطوح آبیاری، نیتروژن و رقابت علفهرز بر سرعت رشد محصول معنیدار بودند (جدول 4). نتایج نشان داد که با افزایش مدت آبیاری، سرعت رشد محصول کاهش یافت. بهطوریکه تیمارهای 100 و 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر باعث کاهش سرعت رشد محصول به ترتیب بهمیزان 1/15 و 9/30 درصد در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب شدند (جدول 5).
بهنظر میرسد که در این آزمایش افزایش مدت آبیاری از طریق کاهش فتوسنتز جاری برگ منجر به کاهش سرعت رشد محصول شده است. زیرا یکی از اثرات مهم تنش خشکی در گیاه بسته شدن روزنهها و جلوگیری در جذب CO2 است که این امر می تواند فتوسنتز را دچار اختلال کند. این نتایج مطابق مشاهدات ساجدی و اردکانی (1387) میباشد.
Sharifi و همکاران (2011) گزارش کردند که تسریع در پیر شدن و ریزش برگهای پایینی و کاهش شاخص سطح برگ منجر به کاهش سرعت رشد محصول می شود. نتایج مقایسه میانگینهای اثرات نیتروژن نشان داد که بالاترین سرعت رشد محصول در تیمار 240 کیلوگرم در هکتار بهمیزان 43/17 گرم در مترمربع در روز بهدست آمد که با تیمار 180 کیلوگرم در هکتار در یک سطح آماری قرار داشت. همچنین، کمترین مقدار سرعت رشد محصول در تیمار 120 کیلوگرم نیتروژن در هکنار بهمیزان 24/15 گرم در مترمربع در روز مشاهده گردید (جدول 5).
Ulger و همکاران (1997) بیان نمودند، قسمت زیادی از تفاوتهای سرعت رشد محصول در تیمارهای مختلف کود نیتروژن مربوط به تفاوتهای شاخص سطح برگ میباشد. نتایج همچنین نشان داد که رقابت علفهرز باعث کاهش معنیدار سرعت رشد محصول ذرت گردید (جدول 5). Karimmojeni و همکاران (2010) گزارش کردند که رقابت 16 بوته علفهرز داتوره با ذرت باعث کاهش سرعت رشد محصول ذرت بهمقدار 38 درصد در مقایسه با کشت خالص ذرت شد. همچنین این نتایج با یافتههای Baghestani و همکاران (2006) و Behdarvand و همکاران (a2013) مطابقت داشت.
سرعت جذب خالص (NAR)
سرعت جذب خالص معیار مناسبی از کارایی فتوسنتزی برگها در جامعه گیاهی است. در ابتدای رشد گیاه که برگها کوچک هستند و اغلب آنها در معرض مستقیم نور خورشید قرار دارند، سرعت جذب خالص در حداکثر است. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که اثر سطوح مختلف آبیاری بر سرعت جذب خالص معنیدار ولی اثر مقادیر مختلف نیتروژن، اثر علفهای هرز و برهمکنش بین تیمارهای مختلف معنیدار نبود (جدول 4).
مقایسه میانگینها نشان داد که سرعت جذب خالص با افزایش مدت آبیاری کاهش یافت، بهطوریکه بیشترین سرعت جذب خالص (47/4 گرم در مترمربع در روز) در تیمار آبیاری مطلوب و کمترین (99/3 گرم در مترمربع در روز) در بالاترین مدت آبیاری (140 میلیمتر) بهدست آمد (جدول 5). هر چه شرایط محیطی برای گیاه نامطلوبتر باشد، تسریع در کاهش سرعت جذب خالص بیشتر است (ابراهیم زاده، 1376).
از آنجا که تنش خشکی باعث بسته شدن روزنهها می شود، لذا میزان فتوسنتز نسبت به سطح برگ گیاه کم می شود و میزان فتوسنتز خالص نیز کاهش می یابد (Sowder et al., 1997).
نتایج همچنین نشان داد که تغییرات سرعت جذب خالص با افزایش مقادیر کود نیتروژن در طول فصل رشد روند صعودی داشت، ولی اختلاف معنیدار بین سطوح کود نیتروژن وجود نداشت (جدول 5). نتایج این تحقیق با یافتههای Lucas (1986) مبنی بر عدم اثر معنیدار نیتروژن بر سرعت جذب خالص مطابقت داشت.
ارتفاع گیاه
نتایج تجزیه واریانس (جدول 4) نشان داد اثر تیمار آبیاری بر ارتفاع بوته در سطح یک درصد معنیدار بود، اما تیمارهای مقادیر مختلف نیتروژن و رقابت بین گونهای علفهرز اثر معنی داری بر ارتفاع ذرت نداشتند. نتایج نشان داد که با افزایش مدت آبیاری ارتفاع ذرت کاهش یافت، که این کاهش در تیمار 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر بیشتر بود. تیمارهای 100 و 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر بهترتیب باعث کاهش ارتفاع بوته بهمیزان 5/15 و 2/21 سانتیمتر در مقایسه با تیمار آبیاری مطلوب شدند (جدول 5).
Pandeyو همکاران (2000) گزارش کردند که کم آبیاری مرحله رشد زایشی، باعث کاهش شدید ارتفاع ذرت می شود. همچنین Nesmith و Ritchie (1992) با اعمال تنش کمبود آب مشاهده نمودند که در زمان تنش، نه تنها سطح برگ کاهش می یابد، بلکه ارتفاع گیاه ذرت نیز بهطور چشمگیری کاهش مییابد.
نتایج مقایسه میانگینها (جدول 5) نشان دهنده اثر مثبت کود نیتروژن بر ارتفاع ذرت است، بهطوریکه مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار منجر به افزایش ارتفاع بهمیزان 3/5 سانتیمتر گردید. هرچند که از نظر آماری تفاوت معنیداری بین سطوح مختلف کود نیتروژن مشاهده نشد.
Lucas (1986) گزارش داد که با افزایش مصرف نیتروژن از صفر تا 150 کیلوگرم در هکتار، ارتفاع بوته ذرت تحت تاثیر افزایش کود نیتروژن قرار نگرفت. نتایج همچنین نشان داد که اگرچه اختلاف معنیداری بین تیمارهای علفهرز مشاهده نگردید، اما رقابت بین گونهای علفهای هرز منجر به کاهش ارتفاع بوته ذرت بهمقدار 2/5 سانتیمتر گردید (جدول 5).
جدول 4: نتایج تجزیه واریانس میانگین مربعات سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص، ارتفاع و عملکرد دانه ذرت
منابع تغییر
|
درجه آزادی
|
سرعت رشد محصول
|
سرعت جذب خالص
|
ارتفاع گیاه
|
عملکرد دانه
|
تکرار (R)
|
2
|
ns94/0
|
ns03/0
|
ns55/57
|
ns40/725
|
آبیاری (I)
|
2
|
**52/163
|
**04/1
|
**16/6098
|
**57/393522
|
خطا (Ea)
|
4
|
23/2
|
04/0
|
22/226
|
07/643
|
نیتروژن (N)
|
2
|
*59/23
|
ns23/0
|
ns38/130
|
**07/38463
|
N *I
|
4
|
ns97/5
|
ns04/50
|
ns13/6
|
ns90/5844
|
خطا (Eb)
|
12
|
12/4
|
12/0
|
63/125
|
74/2106
|
علفهرز (W)
|
1
|
*56/19
|
ns16/0
|
ns16/368
|
*16/21480
|
W*I
|
2
|
ns05/0
|
ns00/0
|
ns38/18
|
ns38/25
|
W*N
|
2
|
ns09/0
|
 |
The effect of Chlormequat chloride and Zinc sulfate on dry matter remobilization and grain yield of wheat under Nitroxin inoculation under dry land farming conditions |
P. 77-94 |
|
 |
|
|
Abstract
(3049 Views) |
Full-Text (PDF)
(2715 Downloads)
| Highlights
اثر کلرمکواتکلراید و سولفاتروی بر انتقال مجدد مواد و عملکرد دانه گندم تحت تلقیح با نیتروکسین در شرایط زراعت دیم
مصطفی احمدی*1، محمدجواد زارع2 و یحیی امام3
1) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.
2) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.
3) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
* نویسنده مسئول: ma_ahmadi@yahoo.com
این مقاله برگرفته از رساله دکتری می باشد.
تاریخ دریافت: 05/10/94 تاریخ پذیرش: 31/01/95
چکیده
بهمنظور بررسی کارآیی انتقال مجدد و عملکرد دانه گندم، این پژوهش بهصورت دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه ایلام و بوشهر در سال زراعی 93-1392 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل کاربرد دو سطح غلظت کلرمکواتکلراید (صفر و 5/2 گرم در لیتر)، سولفاتروی در سه میزان (صفر، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و نیتروکسین در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح با بذر) بودند. نتایج نشان داد که کاربرد کلرمکواتکلراید بر نسبت وزن خشک سنبله به ساقه و میزان انتقال مجدد ماده خشک ساقه اثر معنیداری در سطح احتمال آماری یک درصد گذاشت. با مصرف 5/2 گرم در لیتر کلرمکواتکلراید، وزن سنبله به ساقه در مقایسه با شاهد بهمقدار 4/20 درصد افزایش و میزان انتقال مجدد ماده خشک ساقه به مقدار 4/2 درصد کاهش یافت. بهعلاوه، کاربرد کلرمکواتکلراید اثرمعنیداری بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب در سطح احتمال آماری یک درصد داشت. محلولپاشی کلرمکواتکلراید سبب افزایش تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب بهترتیب بهمیزان 6/14، 1/19 ، 5/28 و 3/29 درصد شد. بیشترین میزان انتقال مجدد (8/64 گرم در مترمربع)، کارآیی انتقال مجدد (1/32 درصد) و سهم انتقال مجدد (8/50 درصد) مربوط به تیمار برهمکنش بدون کاربرد کلرمکواتکلراید، مصرف 50 کیلوگرم سولفاتروی درهکتار و بهکارگیری نیتروکسین بود. بالاترین عملکرد دانه (1710کیلوگرم درهکتار) از برهمکنش تیمارهای محلولپاشی کلرمکواتکلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد 50 کیلوگرم در هکتار سولفاتروی و تلقیح بذر با نیتروکسین حاصل شد. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که تحت شرایط دیم، کاربرد کلرمکواتکلراید، سولفاتروی و نیتروکسین در بهبود و افزایش عملکرد دانه گندم می تواند مؤثر واقع شود.
واژههای کلیدی: کارآیی مصرف آب، ذخایر ساقه و اجزای عملکرد.
مقدمه
کلرمکواتکلراید یا سایکوسل یکی از تنظیم کنندههای رشد میباشد که اثرهای گوناگونی بر ویژگیهای رشد گندم داشته و کاربرد آن با جلوگیری و یا کاهش اثر و پیامدهای منفی ناشی از تنش خشکی همراه میباشد (پیرسته انوشه و امام، 1391). کاربرد سایکوسل در غلات سبب افزایش رشد ریشه، کاهش ارتفاع ساقه، افزایش تولید پنجههای بارور، تحریک رشد گیاه و شاخصهای وابسته میشود (Pakar et al.,2015; Pirasteh-Anosheh et al., 2016). Shekoofa وEmam (2008) دریافتند که کاربرد کلرمکواتکلراید سبب تغییر در تسهیم مواد پرورده به سنبلهها شده و افزایش عملکرد دانه گندم را در پی داشته است. یکی از پیامدهای تنش خشکی برهم زدن تعادل تغذیه ای در گیاه است (Olama et al.,2014). با کاربرد عناصر غذایی کم مصرف از طریق مصرف آمیخته با خاک یا محلولپاشی میتوان وضعیت رشد گیاه را در شرایط تنش بهبود بخشید (Karimian, 1995). روی از جمله عناصر ضروری برای رشد گیاه میباشد که در بیشتر خاکهای مناطق خشک کمبود آن گزارش شده است (Kheirizadeh Arough et al.,2016).گندم از غلاتی است که در آن اختلاف در پاسخ ارقام نسبت به کمبود روی زیاد است (Cakmak et al., 2010). این اختلاف ممکن است مربوط به تفاوت در رشد ریشه، افزایش رشد ریشه در مقایسه با رشد ساقه و جذب بیشتر روی در ارقام روی کارآ1، آزادسازی فیتوسیدروفورهای متحرککننده روی از ریشهها به محیط ریزوسفر و افزایش قابلیت انتقال روی از ریشهها به اندام هوایی و مریستم ساقه در شرایط کمبود روی باشد (Dong et al.,1995; Cakmak et al.,2010; Singh, 2014). امروزه کاربرد کودهای زیستی و باکتریهای خاکزی در تغذیه خاک و گیاهان زراعی در نظامهای کشاورزی پایدار در سراسر جهان افزایش یافته است (Cakmakci et al., 2014). این باکتریها که فعالانه ریشههای گیاه را اشغال کرده و سبب افزایش رشد و عملکرد گیاهان میشوند، شامل آزوسپیریلوم، ازتوباکتر، باسیلوس و سودموناسها هستند (Wu et al., 2005; Buranova et al., 2015). باکتریهای افزاینده رشد گیاه از طریق تأمین عناصر غذایی، مهار زیستی، تولید مواد شبه هورمونی و کاهش سطح اتیلن، گیاه را در شرایط تنشهای محیطی یاری میکنند (Cakmakci et al., 2014).
بررسی انتقال مجدد ذخایر ساقه در شرایط تنش خشکی روزهای پایانی فصل اهمیت زیادی در تعیین عملکرد دانه گندم دارد. در طی سالهای گذشته با معرفی ارقام جدید و کاهش ارتفاع ساقه عملکرد دانه گندم افزایش معنیداری یافته است، اما مشخص نشده است که آیا با کاهش ارتفاع میزان ذخیره مواد پرورده یا کارآیی انتقال مجدد به دانه چه تغییری یافته است (Shearman et al., 2005). از سوی دیگر در کشور ما به دلیل مواجه شدن دوره پر شدن دانه با شرایط نامساعد پایان فصل به ویژه تنش خشکی، کربوهیدراتهای ذخیرهای ساقه اهمیت زیادی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تعیین صفات مؤثر در افزایش عملکرد دانه گندم تحت کاربرد کلرمکوات کلراید، سولفاتروی و نیتروکسین بود.
مواد و روش ها
بهمنظور بررسی اثر ساده و برهمکنش کلرمکواتکلراید، سولفاتروی و نیتروکسین بر روند انتقال مجدد ماده خشک و عملکرد دانه گندم رقم تیپ بهاره و زودرس کوهدشت، این آزمایش در دو شرایط اقلیمی متفاوت بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار و شامل فاکتورهای کلرمکواتکلراید (دو سطح صفر و 5/2 گرم در لیتر)، سولفاتروی (Zn) (سه سطح صفر، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و نیتروکسین (دو سطح تلقیح و عدم تلقیح با بذر) در سال زراعی 93- 1392 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام (با طول جغرافیایی 46 درجه و 28 دقیقه و عرض جغرافیایی 33 درجه و37 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 1174متر) و ایستگاه تحقیقات کشاورزی کاکی بوشهر (با طول جغرافیایی 51 درجه و 31 دقیقه و عرض جغرافیایی 28 درجه و20 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 60 متر) انجام شد (جدولهای 1 و 2).
جدول 1: برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مناطق محل آزمایش در عمق صفر تا 30 سانتیمتری
محل آزمایش
|
بافت خاک
|
هدایت الکتریکی (دسیزیمنسبر متر)
|
اسیدیته
|
ماده آلی (درصد)
|
نیتروژن (درصد)
|
فسفر
|
پتاسیم
|
روی
|
آهن
|
|
|
|
|
|
|
میلیگرم در کیلوگرم
|
بوشهر
|
لوم شنی
|
32/1
|
8/7
|
55/0
|
07/0
|
8
|
161
|
65/0
|
6/2
|
ایلام
|
لومرسی
|
62/0
|
3/7
|
04/1
|
09/
|
8/7
|
220
|
92/0
|
2/4
|
جدول 2: پارامترهای بارندگی و دما در سال زراعی 93-1392
پارامتر
|
مهر
|
آبان
|
آذر
|
دی
|
بهمن
|
اسفند
|
فروردین
|
اردیبهشت
|
خرداد
|
جمع
|
بارندگی (میلیمتر)- بوشهر
|
0
|
3/132
|
3/4
|
171
|
8/12
|
9/10
|
9/3
|
0
|
0
|
2/335
|
بارندگی (میلیمتر)- ایلام
|
0
|
7/163
|
3/103
|
9/89
|
3/151
|
1/93
|
4/32
|
1/27
|
4/0
|
2/661
|
میانگین دمای ماهانه (سلسیوس) – بوشهر
|
8/27
|
6/23
|
8/18
|
7/14
|
2/16
|
7/20
|
8/23
|
3/29
|
2/32
|
-
|
میانگین دمای ماهانه (سلسیوس) - ایلام
|
19
|
9/12
|
7/7
|
9/4
|
6/5
|
4/10
|
1/13
|
6/18
|
6/23
|
-
|
بذرها در عمق 3 تا 4 سانتیمتری و در کرتهایی به ابعاد 4×3 و با فواصل بین بوتهها سه سانتیمتر و فاصله بین ردیفها 20 سانتیمتر و تراکم تقریبی 170 بوته در متر مربع منطبق با تاریخ کاشت معمول زراعت دیم در مناطق محل آزمایش، در ایلام 25 آبان1392 و در بوشهر 18 آبان 1392 بهصورت دستی کشت شدند. عنصر روی از منبع سولفاتروی بهصورت پیش کاشت و آمیخته با خاک و کود زیستی نیتروکسین به میزان 5/1 لیتر در هکتار بهصورت بذرمال (تلقیح بذر بهصورت آغشتگی کامل) مورد استفاده قرارگرفت و بذرها پس از خشک شدن در سایه، کشت شدند. محلول کلرمکواتکلراید با آب مقطر تهیه و تیمار کلرمکواتکلراید به میزان 5/2 گرم در لیتر در مرحلهی پنجهزنی (ZGS=22) (Zadoks et al., 1974) با استفاده از یک دستگاه محلولپاش دقیق دستی با فشار ثابت سه بار اعمال شد. در تیمار شاهد نیز همزمان با آب مقطر محلولپاشی انجام شد. به منظور افزایش کارآیی جذب و پیشگیری از تبخیر ماده تنظیمکننده رشد، عمل محلولپاشی در ساعات اولیه صبح که تبخیر حداقل باشد و در هوای آرام انجام شد. محلولپاشی به اندازهای صورت گرفت که کل بوتهها از محلول مورد نظر خیس شده باشند. بر این اساس حجم محلولپاشی حدود 400 لیتر در هکتار بود. برداشت در بوشهر 18 اردیبهشت 1393 و در ایلام 16خرداد 1393انجام شد. صفات مورد اندازهگیری گندم در هر دو منطقه آزمایشی شامل تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، عملکرد دانه، شاخص برداشت و نسبت وزن خشک سنبله به ساقه بودند. برای تعیین تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله10 بوته بهصورت تصادفی انتخاب شد و برای عملکرد دانه، شاخص برداشت و نسبت وزن خشک سنبله به ساقه از وسط هر کرت به مساحت یک متر مربع انتخاب و گیاهان از نزدیکی سطح خاک برداشت گردید. سپس نمونهها را در دمای 70 درجه سلسیوس به مدت 48 ساعت قرار داده و با وزن کردن کل نمونه، عملکرد بیولوژیک تعیین شد. با جداسازی ساقهها و سنبلهها و توزین جداگانه هریک، نسبت وزن خشک سنبله به ساقه بهدست آمد و دانهها را از کاه و کلش جدا کرده و عملکرد دانه از مساحت برداشت شده محاسبه گردید. ارزیابی صفات انتقال مجدد مواد ذخیرهای از ساقه به دانه در مراحل نموی50 درصد گردهافشانی و رسیدگی فیزیولوژیک دانه پس از نمونهگیری و خشک کردن آنها در آون در دمای 70 درجه سلسیوس بهمدت 48 ساعت، با استفاده از روابط زیر برآورد گردید (Ehdaei et al., 2006; Papakosta and Gagianas, 1991; Niu et al.,1998):
رابطه 1: وزن خشک ساقه در زمان رسیدگی - وزن خشک ساقه در گلدهی = میزان انتقال مجدد ماده خشک (گرم درمتر مربع)
رابطه 2: 100× میزان ماده خشک ساقه در گلدهی/ میزان انتقال مجدد ماده خشک=کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه
رابطه 3: 100× عملکرد دانه/ میزان انتقال مجدد ماده خشک = سهم انتقال مجدد ماده خشک ساقه به دانه
مقدار رطوبت استفاده شده در طول دوره رشد گیاه برحسب میلیمتر توسط رابطه زیر محاسبه شد (Miranzadeh et al., 2010).
رابطه 4: رواناب + آب زهکش شده +رطوبت موجود در خاک در زمان کشت و برداشت + مقدار کل بارندگی = مقدار تبخیر و تعرق.
در این پژوهش مقدار رطوبت موجود در خاک در زمان کشت و برداشت و رواناب بسیار ناچیز و برابر صفر در نظر گرفته شد. برای تعیین کارآیی مصرف آب از رابطه تقسیم عملکرد دانه بر حسب گرم بر مترمربع بر مقدار تبخیر و تعرق بر حسب میلیمتر استفاده شد. نتایج آزمایش به وسیله نرم افزار (SAS (ver. 6.1 تجزیه، رسم نمودارها با برنامه Excel 2007 و مقایسه میانگینها با استفاده از روش LSD در سطح احتمال آماری یک درصد انجام شد.
نتایج و بحث
تعداد سنبله در متر مربع
نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و برهمکنش کلرمکواتکلراید در سولفاتروی در نیتروکسین بر تعداد سنبله در مترمربع در سطح احتمال آماری یک درصد معنیدار بود (جدول 3). مقایسه میانگین اثر برهمکنش سهگانه کلرمکواتکلراید در سولفاتروی در نیتروکسین بر تعداد سنبله در مترمربع نشان داد که بالاترین تعداد سنبله در مترمربع مربوط به تیمار محلولپاشی کلرمکواتکلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد50 کیلوگرم درهکتار سولفاتروی و پیشتیمار بذر با نیتروکسین بود (شکل 1). چنین استنباط میشود که علت افزایش تعداد سنبله در واحد سطح در اثر مصرف کلرمکواتکلراید میتواند نتیجه القای پنجهزنی و ایجاد سنبلههای بارور بیشتر در بوته باشد (جدول 4). مصرف خاکی سولفاتروی و فراهم شدن شرایط تغذیهای مناسبتر برای گیاه در طول دوره پنجهزنی میتواند با افزایش تعداد پنجههای بارور باعث افزایش تعداد سنبله در بوته شود (جدول 4) که با نتایج Cakmak و همکاران (2010) مطابقت داشت. عقیده بر این است که گیاهان در مراحل اولیه رشدعنصر روی مورد نیاز را جذب مینمایند. یافتههای Rengel و Graham (1995) حاکی است که بیش از 75 درصد کل عنصر روی مورد نیاز گیاه در مراحل اولیه و حدود 20 تا 30 درصد بقیه در مراحل بعدی رشد جذب میگردد. در این آزمایش سولفاتروی بهصورت خاکی و همزمان با کاشت بذر مصرف شد و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کفایت این عنصر در خاک با رشد رویشی بیشتر گیاه و افزایش میزان تولید ماده خشک گیاه، زمینه افزایش تعداد سنبله را فراهم کرده است.در برخی پژوهشها مشخص شده که ایندول استیک اسید در کنار سایتوکینین که توسط ازتوباکتر (باکتری موجود درمایه تلقیح نیتروکسین) تولید میشود با افزایش وزن برگ سبب افزایش مواد پرورده شده که به نوبهی خود باعث افزایش سهم اندامهای زایشی از جمله تعداد سنبله میگردد (Singh, 2014).
شکل 1: برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفاتروی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر تعداد سنبله در متر مربع. حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنیدار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.
تعداد دانه در سنبله
نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و اثر برهمکنش کلرمکواتکلراید در سولفاتروی در نیتروکسین بر تعداد دانه در سنبله در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول 3). بالاترین میانگین تعداد دانه در سنبله از تیمار محلولپاشی کلرمکواتکلراید در غلظت 5/2 گرم در لیتر، کاربرد50 کیلوگرم درهکتار سولفاتروی و پیشتیمار بذر با کود زیستی نیتروکسین حاصل شد (شکل 2). اثر مثبت تنظیمکننده رشد بر تعداد دانه در شرایط انجام این آزمایش میتواند نتیجه افزایش تعداد پنجههای بارور در بوته و تعداد سنبلکهای بارور در هر سنبله باشد (جدول 4). تعداد دانه در واحد سطح به وسیله تعداد پنجه بارور و تعداد دانه در سنبله تعیین میشود (امام، 1386).
عنصر روی نیز میتواند با بهبود باروری گلچهها و افزایش ظرفیت مخزن باعث افزایش تعداد دانه در سنبله شود. نتایج ارائه شده در جدول 4 مبنی بر افزایش تعداد دانه نیز این موضوع را تأیید میکند. مصرف 25 و50 کیلوگرم در هکتار سولفاتروی در مقایسه با عدم کاربرد آن از نظر تعداد دانه درسنبله بهترتیب 4/10درصد و 1/19درصد برتری داشتند (جدول 4). اثر عنصر روی بر افزایش تعداد دانه درسنبله و عملکرد دانه به احتمال زیاد به اثر این عنصر بر فتوسنتز و سنتز تریپتوفان بهعنوان یک پیش نیاز برای تشکیل ایندول استیک اسید مرتبط است (Cakmak et al., 2010). نقش مثبت مایه تلقیح نیتروکسین در افزایش تعداد دانه در سنبله را میتوان به اثر تیمار بذر با باکتریهای تشکیل دهنده آن و ترشح هورمونهای رشد نسبت داد (Buranova et al.,2015).
شکل 2: اثر برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفاتروی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر تعداد دانه در سنبله. حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنیدار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.
عملکرد دانه
نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر مکان و اثر برهمکنش کلرمکواتکلراید در سولفاتروی در نیتروکسین بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول 3). بالاترین عملکرد دانه از (1710کیلوگرم درهکتار) از محلولپاشی کلرمکواتکلراید با غلظت 5/2 گرم در لیتر و کاربرد سطح سوم سولفاتروی و پیشتیمار بذر با مایهی تلقیح نیتروکسین در شرایط ایلام بهدست آمد (شکل 3). عملکرد دانه ناشی از تغییرات بهوجود آمده در تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه میباشد. اثر مثبت کلرمکواتکلراید بر افزایش عملکرد دانه را میتوان به افزایش سطح فتوسنتزکننده و در نتیجه تولید مواد پرورده بیشتر و تغییر در تسهیم مواد پرورده به سود دانهها نسبت داد (Pirasteh-Anosheh et al.,2016). بهنظر میرسد عنصر روی از طریق اثریکه بر تولید آغازههای بخشهای زایشی دارد و نیز اثری که این عنصر بر واکنشهای متابولیسمی درون گیاه و افزایش میزان فتوسنتز داشته است، موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد دانه گردیده است (Singh, 2014). در این آزمایش کاربرد سطوح دوم و سوم عنصر روی از منبع سولفاتروی عملکرد دانه را نسبت به شاهد بهترتیب 1/18 درصد و 3/24 درصد افزایش داد (جدول 4). نیتروکسین حاوی باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن و نیز القاءکننده رشد ازتوباکتر و آزوسپیریلوم است. این ریزجانداران همیار گیاهی یا از طریق تثبیت نیتروژن و یا از طریق تولید هورمونهای رشد زمینه رشد بیشتر گیاه را فراهم میکنند (Buranova et al.,2015). بنابراین میتوان دریافت که اثر مفید باکتریها شاید بهدلیل مشارکت آنها در افزایش رشد گیاه بهواسطهی تثبیت نیتروژن و تولید هورمونهای گیاهی باشد که مجموعه این عوامل میتواند جذب بیشتر مواد غذایی بهوسیلهی گیاه را تحریک و باعث افزایش عملکرد دانه شود (Tarang et al., 2013).
شکل 3: اثر برهمکنش کلرمکوات کلراید و سولفاتروی (Zn) تحت تلقیح بذر با نیتروکسین بر عملکرد دانه.
حروف مشابه در هر ستون بیانگر عدم تفاوت معنیدار در سطح احتمال آماری یک درصد بر اساس آزمون LSD است.
جدول 3: جدول تجزیه واریانس مرکب صفات اندازهگیری شده گندم تحت کاربرد تنظیم کننده رشد کلرمکواتکلراید، عنصر کممصرف روی و کود زیستی نیتروکسین در مناطق بوشهر و ایلام
منابع تغییر
|
درجه آزادی
|
|
|
|
میانگین مربعات
|
|
تعداد
سنبله
|
تعداد دانه در سنبله
|
عملکرد
دانه
|
شاخص برداشت
|
وزن خشک سنبله به ساقه
|
میزان انتقال
مجدد
|
کارآیی
ساقه
|
سهم انتقال مجدد
در عملکرد دانه
|
کارآیی مصرف
آب
|
بلوک
|
2
|
ns3/148
|
ns51/3
|
ns4/184
|
ns5/17
|
ns87/0
|
ns6/68
|
ns2/26
|
ns55/21
|
ns32/42
|
مکان
|
1
|
**5/1012
|
**93/214
|
**46/5956
|
**2/252
|
ns002/0
|
**91/572
|
**6/222
|
ns64/2
|
*2/72
|
کلرمکوات کلراید
|
1
|
**5/19800
|
**87/125
|
**6/31689
|
**12/713
|
**13/1
|
ns 555/0
|
ns605/0
|
**5/2568
|
*4/75
|
سولفاتروی
|
2
|
**79/5017
|
**54/24
|
**88/7391
|
**67/191
|
ns454/0
|
**29/188
|
ns611/0
|
**31/242
|
**4/677
|
نیتروکسین
|
1
|
**2/1840
|
**69/20
|
**14/4476
|
**62/29
|
ns003/0
|
**2/134
|
**02/54
|
ns26/24
|
**2/1439
|
کلرمکوات کلراید× سولفات روی
|
2
|
*12/187
|
ns365/0
|
*4/393
|
**92/23
|
ns013/0
|
**78/206
|
**12/61
|
ns06/107
|
*1/66
|
کلرمکوات کلراید× نیتروکسین
|
1
|
ns 38/1
|
ns07/1
|
*1/193
|
**24/25
|
ns022/0
|
**25/701
|
**8/160
|
**8/284
|
ns5/7
|
سولفاتروی × نیتروکسین
|
2
|
**68/891
|
**80/4
|
**2/1414
|
**78/23
|
ns056/0
|
ns13/11
|
ns21/1
|
ns08/34
|
ns8/16
|
مکان× کلرمکوات کلراید
|
1
|
ns1/45
|
**34/7
|
**5/1574
|
ns15/12
|
ns0041/0
|
ns78/42
|
*44/34
|
*22/150
|
ns31/2
|
مکان× سولفات روی
|
2
|
ns 54/229
|
ns657/0
|
*7/315
|
ns14/10
|
ns0046/0
|
ns11/0
|
ns342/0
|
ns66/11
|
ns9/31
|
مکان× نیتروکسین
|
1
|
ns72/102
|
ns28/1
|
*6/279
|
ns15/3
|
ns004/0
|
ns15/16
|
ns38/9
|
ns64/26
|
ns3/29
|
کلرمکوات کلراید× سولفات روی× نیتروکسین
|
2
|
**68/667
|
**02/4
|
**8/1203
|
**23/27
|
ns33/0
|
**98/199
|
*25/32
|
**53/314
|
*2/128
|
مکان× کلرمکواتکلراید× سولفات روی
|
2
|
ns54/4
|
ns17/0
|
ns9/37
|
ns65/1
|
ns0014/0
|
ns59/42
|
ns71/7
|
ns39/15
|
ns1/14
|
مکان× کلرمکواتکلراید× نیتروکسین
|
1
|
ns32
|
ns16/0
|
ns6/151
|
ns256/0
|
ns0001/0
|
ns96/15
|
ns92/3
|
ns73/3
|
ns7/2
|
مکان× سولفاتروی× نیتروکسین
|
2
|
ns41 /120
|
ns411/0
|
ns5/148
|
ns21/1
|
ns0019/0
|
ns01/4
|
ns512/0
|
ns1/11
|
ns01/1
|
مکان× کلرمکوات کلراید× سولفاتروی× نیتروکسین
|
2
|
ns 26/36
|
ns353/0
|
ns1/164
|
ns11/1
|
ns0015/0
|
ns2/9
|
ns45/3
|
ns3/1
|
ns18/3
|
اشتباه آزمایشی
|
22
|
9/20
|
49/1
|
6/26
|
1/14
|
2/8
|
2/10
|
3/12
|
7/4
|
5/10
|
ضریب تغییرات (درصد)
|
|
3/12
|
8/9
|
3/10
|
3/10
|
4/7
|
4/8
|
3/11
|
8/13
|
5/9
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نت
|
 |
Evaluation of drought tolerance in barley genotypes (Hordeum vulgare L.) by using drought tolerance indices |
P. 95-110 |
|
 |
|
|
Abstract
(3043 Views) |
Full-Text (PDF)
(3332 Downloads)
| Highlights
ارزیابی تحمل خشکی ژنوتیپهای جو (Hordeum vulgare L.) با استفاده از شاخصهای مقاومت به خشکی
علی سلیمانی*
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد خوراسگان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
* نویسنده مسئول: a_Soleymani@khuisf.ac.ir
تاریخ دریافت: 05/10/94 تاریخ پذیرش: 31/01/95
چکیده
بهمنظور شناسایی لاینهای متحمل به خشکی و غربال کردن شاخصهای کمی تحمل به خشکی، تعداد 10 لاین اصلاح شده جو در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در دو شرایط آبیاری کامل (آزمایش اول) و قطع آبیاری هنگام ظهور 50 درصد سنبله (آزمایش دوم) در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در سال زراعی 92-1391 مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر مبنای عملکرد در شرایط آبیاری کامل و تنش خشکی انتهایی دوره رشد، شاخصهای کمی تحمل به خشکی از قبیل: میانگین بهرهوری، شاخص تحمل، میانگین هندسی عملکرد، شاخص حساسیت به تنش و شاخص تحمل تنش محاسبه شد. اثر تنش خشکی بر تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنیدار بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین میانگین عملکرد در شرایط بدون تنش متعلق به لاین Arbayan و در شرایط تنش مربوط به لاین Malouh میباشد. بیشترین شاخص تحمل به تنش مربوط به ژنوتیپهای Malouh و Manal و بیشترین شاخص حساسیت به تنش مربوط به ژنوتیپهای chek-1، GloriaS، Rebelle و QB813 بود. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی شاخصها و میانگین عملکرد در شرایط تنش آبیاری و عدم تنش نشان داد که مناسبترین شاخصها برای غربال کردن لاینها در هر دو شرایط، شاخصهای میانگین بهرهوری، میانگین هندسی عملکرد و شاخص تحمل تنش است. با توجه به این شاخصها و عملکرد بالا در دو محیط آبی و تنش، بهترین لاینهای متحمل به خشکی که دارای عملکرد بالا در دو محیط آبی و تنش بودند، لاینهای ABYTD-2 و Akrask تشخیص داده شدند.
واژههای کلیدی: شاخص حساسیت به تنش، میانگین بهرهوری و میانگین هندسی عملکرد.
مقدمه
جو (Hordeum vulgare L.) با دامنه وسیع اکولوژیکی و سطح زیر کشت حدود 55 میلیون هکتار و تولید حدود 153 میلیون تن، چهارمین محصول مهم غلات بعد از گندم، ذرت و برنج در جهان میباشد که بهعنوان غذا مورد استفاده انسان و دام قرار میگیرد. در ایران نیز جو با سطح زیر کشت حدود 7/1 میلیون هکتار و تولید حدود 5/3 میلیون تن، دومین محصول بعد از گندم محسوب میشود (FAO, 2012). با توجه به مقاومت جو نسبت به عوامل نامساعد محیطی از قبیل شوری، خشکی و زودرس بودن نسبی آن نسبت به گندم، همچنین سازگاری آن به شرایط دیم، ضرورت ایجاد مینماید که ارقام جدید با سازگاری وسیع و دارای پایداری عملکرد کشت کرد (محلوجی و همکاران، 1387). ایران با قرار داشتن در یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان با بارندگی کم (معمولاً کمتر از 300 میلیمتر) و توزیع نامناسب بارندگی که از سالی به سال دیگر متغیر و پیش بینی میزان و توزیع آن بسیار مشکل است، با محدودیت آب و کمبود بارندگی مواجه بوده و تحت چنین شرایطی عملکرد محصول نیز در سالهای متوالی نوسانات فراوانی نشان میدهد. مقدار بارش سالانه در بیش از 85 درصد از گستره استان اصفهان، از 300 میلی متر کمتر و میانگین پهنهای بارش در استان حدود 170 میلیمتر است (آمار نامه، 1394). در این گونه مناطق تغییرات زمانی و مکانی بارندگی دارای پیچیدگی بیشتری است و از یکنواختی کمتری برخوردار است. اغلب کشاورزان بهدلیل نداشتن آب کافی در بهار در نتیجه اختصاص آبیاریهای آخر فصل به زراعتهای تابستانه، نتیجه مطلوب از کشت ارقام پرتوقع نسبت به آب بهدست نیاورده و در نتیجه زراعت جو دچار تنش خشکی آخر فصل میشود. لذا معرفی ژنوتیپهایی که بتوانند با تنش خشکی آخر فصل محصول بیشتر و مطمئنتری تولید کنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است (آقاجانلو،1383; اظهری و همکاران، 1387). یک ژنوتیپ متحمل میتواند بهعنوان ژنوتیپی معرفی شود که عملکرد بالاتر از حد متوسط در شرایطی دارد که عوامل محیطی دسترسی به آب را برای گیاه زراعی دچار محدودیت کردهاند (Abou-Elwafa (a), 2016; Mirzova et al., 2016). تنش رطوبتی آخر فصل با دوره پر شدن دانه در گیاه جو برخورد میکند که موجب کاهش دوره پر شدن دانه و یا سرعت پر شدن دانه شده و متعاقباً عملکرد دانه را کاهش میدهد (Kokas et al., 2016; Ahmadi and Baker, 2001). در آزمایشی (Ozturk and Aydin, 2004) تنش خشکی آخر فصل رشد موجب کاهش عملکرد دانه و وزن هزار دانه شد. عملکرد نسبی ژنوتیپها در شرایط تنش خشکی و نیز در شرایط آبی به عنوان یک نقطه عطف برای شناسائی صفات مربوط به مقاومت به خشکی و انتخاب ژنوتیپها برای کاشت در نواحی خشک میباشد (Mosaddek et al., 2016; Mezer et al., 2014; Jiban, 2001.).
Fisherو Maurer (1987) شاخص حساسیت به تنش[1](SSI) را پیشنهاد نمودند. Rosielle و Hamblin (1981) شاخصهای تحمل[2](TOL) و میانگین بهرهوری (حسابی)[3](MP) را معرفی نمودند. Fernandez (1992) شاخص تحمل به تنش[4] (STI)و شاخص میانگین هندسی عملکرد[5](GMP) را ارائه کردند. در این میان شاخص میانگین هندسی عملکرد حساسیت کمتری به مقادیر مختلف عملکرد در شرایط تنش دارد. در صورتی که شاخص میانگین بهرهوری بهدلیل اینکه بر اساس میانگین حسابی میباشد، هنگامی که اختلاف نسبی زیادی بین عملکرد در شرایط تنش خشکی و عملکرد در شرایط عدم تنش خشکی وجود داشته باشد، اریبی زیادی به طرف عملکرد در شرایط بدون تنش خواهد داشت (Fernandez, 1992). از اهداف بهنژادی جو در مناطق خشک و نیمه خشک دستیابی به ارقامی است که تحت شرایط محدودیت آب و کمآبیاری تحمل بیشتری نشان داده و کاهش عملکرد کمتری داشته باشد. با دستیابی به چنین ارقامی میتوان بازده عملکرد در شرایط خشک و نیمه خشک را افزایش داد و تا حد زیادی از اتلاف منابع آب جلوگیری نمود و در عین حال در شرایط محدودیت آب به عملکرد و کیفیت مناسبی نایل شد (Creissen et al., 2016; Astin, 1989). استفاده از رژیمهای کمآبیاری نیز علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب میتواند بهعنوان یک راهکار مدیریت آب در مزرعه در شرایط بحران برای افزایش سطح زیر کشت و نیز در تعیین الگوی کشت بهینه کمک نماید. لذا هدف از این تحقیق، بررسی واکنش 10 ژنوتیپ امیدبخش جو در دو آزمایش جداگانه دریک سال زراعی در اقلیم اصفهان و تعیین مناسبترین ژنوتیپها در شرایط کمآبیاری با استفاده از شاخصهای مقاومت به خشکی و نیز معرفی بهترین شاخصها در جداسازی ژنوتیپهای متحمل به کم آبیاری بود.
مواد و روش ها
این آزمایش در سال زراعی 92-1391 در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان واقع در روستای خاتونآباد انجام شد. محل اجرای آزمایش در 10 کیلومتری شرق اصفهان در طول جغرافیایی 51 درجه و 48 دقیقه شرقی و در عرض جغرافیایی 32 درجه و 40 دقیقه شمالی واقع است. ارتفاع از سطح دریا 1555 متر و طبق تقسیمبندی کوپن دارای اقلیم خشک بسیار گرم با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای نیمه سرد میباشد. متوسط بارش سالیانه بلند مدت در طی دوره آماری ده ساله معادل110 میلیمتر و متوسط تبخیر سالانه بهدست آمده 1900 میلیمتر میباشد (آمار نامه، 1394). میانگین دما و بارندگی ماهیانه در طی فصل رشد در جدول 1 ارائه شده است. میانگین حرارت روزانه با حداکثر 8/24 درجه سانتیگراد مربوط به خردادماه و حداقل 1/1- درجه سانتیگراد مربوط به دی ماه بود. بر این اساس حداکثر مطلق دما در خرداد با 6/38 درجه و حداقل مطلق دما در دی ماه با 4/12- درجه سانتیگراد بود. بیشترین میزان بارندگی ماهیانه در دی با 8/15 میلیمتر و در ماه های مهر، اسفند، اردیبهشت و خرداد بارندگی صورت نگرفت (جدول 1).
جدول 1: آمار درجه حرارت و میزان بارندگی درطی فصل رشد در ایستگاه هواشناسی مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) در سال زراعی 92-1391
ماه
|
|
|
درجه حرارت
(درجه سانتی گراد)
|
|
|
|
|
|
میانگین حداکثر
|
میانگین حداقل
|
میانگین روزانه
|
حداکثر مطلق
|
حداقل مطلق
|
میانگین بارندگی
(میلی متر)
|
مهر
|
8/26
|
9/6
|
9/16
|
8/29
|
4
|
|
0
|
آبان
|
2/22
|
6/2
|
4/12
|
4/24
|
1-
|
|
4/1
|
آذر
|
3/14
|
4/0-
|
7
|
4/19
|
7-
|
|
5/2
|
دی
|
3/4
|
4/6-
|
1/1-
|
8/11
|
4/12-
|
|
8/15
|
بهمن
|
1/11
|
5-
|
1/3
|
8/20
|
8/10-
|
|
2/0
|
اسفند
|
4/19
|
6/1
|
5/10
|
25
|
7-
|
|
0
|
فروردین
|
9/24
|
6/7
|
3/16
|
4/29
|
8/3
|
|
4/4
|
اردیبهشت
|
3/28
|
1/10
|
2/19
|
33
|
6
|
|
0
|
خرداد
|
4/34
|
1/15
|
8/24
|
6/38
|
2/11
|
|
0
|
خاک محل آزمایش دارای بافت رسی لومی از سری خاکهای اصفهان میباشد. متوسط pH خاک تا عمق 0 تا 30 سانتیمتری حدود 7/7، میزان هدایت الکتریکی آن حدود 65/1 و وزن مخصوص ظاهری خاک 5/1 گرم بر سانتی متر مکعب بود. مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در جدول 2 آورده شده است.
جدول 2: مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در عمق 0 تا 30 سانتی متری
هدایت الکتریکی
(دسی زیمنس بر متر)
|
کربن آلی
(درصد)
|
نیتروژن کل
(درصد)
|
فسفر قابل جذب
(میلیگرم یر کیلوگرم)
|
پتاسیم قابل جذب
(میلیگرم یر کیلوگرم)
|
شن
(درصد)
|
رس
(درصد)
|
سیلیت
(درصد)
|
65/1
|
14/0
|
11/0
|
5/16
|
356
|
6/12
|
6/39
|
8/47
|
این بررسی بهصورت دو آزمایش جداگانه، هر یک در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن تعداد 10 ژنوتیپ جو در دو شرایط تنش آبی در انتهای فصل رشد (قطع آبیاری بعد از ظهور سنبلهها) و عدم تنش آبی مورد مقایسه قرار گرفتند. بدین صورت که ژنوتیپهای مورد مطالعه، در آزمایش اول بهطور معمول و بدون اعمال تنش آبی تا انتهای فصل رشد آبیاری شدند، اما در آزمایش دوم با ظهور سنبلهها آبیاری قطع شد و با حذف دو نوبت آبیاری آخر، گیاهان با تنش خشکی در انتهای فصل مواجه شدند. ژنوتیپهای مورد بررسی، پائیزه و از سری لاینهای آزمایشات پیشرفته تنش خشکی انتهای فصل مربوط به مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر بودند که شجره ژنوتیپهای مورد بررسی در این آزمایش در جدول 3 آورده شده است.
جدول 3: شجره ژنوتیپهای مورد بررسی در آزمایش
شماره لاین
|
شجره
|
1
|
|
chek-1. EBYTD 82-5(D-5)lignee 527/chn-01/Gustoe/4/Rhn-08/3/Deir Alla 106/D171/strain 205
|
2
|
|
ABYTD-2. Gloria's' /copal's'//JlB 70-63
|
3
|
|
Malouh//Aths/Lignee686
|
4
|
|
GloriaS/Saida//MtnS/EH165/3/LBIran/una80//Lignee90/9/Malouh.
|
5
|
|
Alanda/Hamra//Alanda-01
|
6
|
|
-Manal/Alanda-01
|
7
|
|
Rebelle//F2cc33MS/C107555.
|
8
|
|
Arbayan/Nk1272/4/Arar/3/Mari/Aths2//M-Att-73-337-1
|
9
|
|
QB813-2/3/Alanda-01//Ssn/Lignee640
|
10
|
|
Akrask//W12291/w12269/3/sis/Akrask-02.
|
زمین محل آزمایش در سال قبل بهصورت آیش بوده که در اواخر تابستان 1390 زمین تا عمق 30 سانتیمتر توسط گاو آهن برگردان دار شخم زده شد و به کمک سیکلوتیلر کلوخهها کاملاً خرد و در نهایت تسطیح زمین انجام گردید. به منظور تقویت زمین و تأمین عناصر مورد نیاز گیاه و با توجه به نتیجه آزمایش کودی خاک، مقدار 100 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل و 100 کیلوگرم در هکتار کود اوره (46 درصد نیتروژن خالص) قبل از کاشت به زمین داده شد. هر لاین در یک کرت به طول چهار متر با شش خط به فاصله 20 سانتیمتر بهوسیله ردیف کار مخصوص آزمایشات غلات با تراکم گیاهی 400 بذر در متر مربع کشت شد. همچنین مقدار 60 کیلوگرم در هکتار کود اوره بهصورت سرک هم زمان با مرحله انتقال از رشد رویشی به زایشی و 60 کیلوگرم در هکتار اوره با طویل شدن ساقهها در اوایل بهار، 30 کیلوگرم در زمان خوشهدهی به زمین داده شد. بذرها قبل از کاشت توسط قارچ کش کاربندازیم به نسبت وزنی دو در هزار علیه سیاهک و قارچهای خاکزی تیمار شدند. برای مبارزه با علفهای هرز باریک برگ نیم لیتر در هکتار از سم پاماسوپر و برای مبارزه با علف هرز پهن برگ از سم توفوردی(5/1 لیتر در هکتار) و جهت مبارزه با آفت سن از سم دسیس استفاده گردید. اولین آبیاری بلافاصله پس از کاشت بهعمل آمد. سایر آبیاریها بر اساس نیاز گیاه و میزان بارندگی در طول فصل رشد انجام گرفت که عمدتاً به فاصله هفت تا ده روز صورت گرفت. برای انجام اندازه گیریها و نمونه گیریهای مورد نظر خطوط اول و ششم و همچنین نیم متر از ابتدا و انتهای هر کرت آزمایش بهعنوان اثر حاشیهای حذف گردید و قسمت باقیمانده به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد. عملکرد دانه و اجزای آن شامل تعداد سنبله بارور در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه از سطحی معادل دو متر مربع با رعایت حاشیه در هر کرت آزمایشی اندازه گیری شد. شاخصهای مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به تنش (Fisher and Maurer, 1987) (SSI)، شاخص تحمل(TOL) (Rosielle (and Hamblin, 1981 ، شاخص بهرهوری (MP) (Rosielle and Hamblin, 1981)، شاخص تحمل به تنش خشکی (STI) (Fernandez,1992) و شاخص میانگین هندسی عملکرد (GMP) Fernandez,1992)) به ترتیب مطابق روابط 1 تا 5 محاسبه شدند.
که در آن :
= متوسط عملکرد ژنوتیپ مورد نظر در شرایط بدون تنش
= متوسط عملکرد ژنوتیپ مورد نظر در شرایط تنش
= متوسط عملکرد تمامی ژنوتیپها در شرایط بدون تنش
SI = شدت تنش خشکی یا سختی محیط آزمایش
خصوصیات اندازهگیری شده برای هر کرت و میانگین خصوصیات اندازهگیری شده مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. ابتدا برای هر یک از آزمایشها (تنش و بدون تنش)، صفات مورد مطالعه مورد تجزیه واریانس ساده قرار گرفتند، پس از آن با در نظر گرفتن هر آزمایش بهعنوان یک محیط، تجزیه واریانس مرکب انجام شد. میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال پنج درصد مقایسه شدند. ضرایب همبستگی بین صفات محاسبه شدند. شاخصهای تحمل به تنش خشکی با استفاده از میانگین ژنوتیپها محاسبه شدند. برای محاسبات آماری از نرم افزار آماری Mstat-C استفاده شد.
نتایج و بحث
تعداد دانه در سنبله
اثر محیط آزمایش، ژنوتیپ و اثر متقابل محیط و ژنوتیپ بر تعداد دانه در سنبله معنیدار بود (جدول 4). بیشترین تعداد دانه در سنبله در محیط عدم تنش خشکی حاصل شد که اختلاف آن با محیط تنش معنیدار بود (جدول 5). نتایج نشان داد تنش خشکی موجب کاهش تعداد دانه در سنبله به میزان 7/14 درصد نسبت به شرایط عدم تنش خشکی شد. علت این عکسالعمل آن است که پس از انتقال گیاه از حالت رویشی به زایشی که تعداد دانه در سنبله بر روی مریستم انتهایی تعیین میگردد، برخورد دوران گرده افشانی با گرما و تنش خشکی منجر به عقیم ماندن گلها شده که به طبع آن تعداد دانه در سنبله را بهطور معنیداری کاهش میدهد (Ehdaie et al., 2008; Wu et al., 2015). اثر متقابل محیط و ژنوتیپ نشان داد که در شرایط عدم تنش خشکی ژنوتیپ شماره 6 بیشترین و ژنوتیپ شماره 10 کمترین تعداد دانه در سنبله را به خود اختصاص دادند. در صورتی که در شرایط عدم تنش خشکی عکسالعمل متفاوتی از ژنوتیپها مشاهده شد بهطوری که ژنوتیپ شماره 7 بیشترین و ژنوتیپ شماره 10 کمترین تعداد دانه در سنبله را داشتند (جدول 6). بنابراین نتایج نشان داد که ژنوتیپها در برخورد با تنش خشکی عکسالعملی متفاوت را در مقایسه با محیط عدم تنش خشکی از خود نشان میدهند. پتانسیل ژنتیکی متفاوت ژنوتیپها از نظر داشتن مکانیسمهای متفاوت سازگاری نسبت به تنش خشکی موجب پایداری عملکرد متفاوت آنها در برخورد با شرایط تنش خشکی میشود (Budakli et al., 2007; Narayan and Misra, 1989).
جدول 4: تجزیه واریانس مرکب عملکرد دانه و اجزای عملکرد در دو محیط تنش و عدم تنش خشکی
|
|
|
میانگین مربعات
|
|
|
منابع تغییر
|
درجه آزادی
|
تعداد سنبله بارور
در متر مربع
|
تعداد دانه
در سنبله
|
وزن هزار دانه
|
عملکرد دانه
|
محیط
|
1
|
26/187 ns
|
٭٭8/242
|
٭٭62/214
|
٭٭19/11358161
|
(بلوک در محیط ) خطای 1
|
4
|
31/5176
|
19/6
|
1/4
|
65/384670
|
ژنوتیپ
|
9
|
28/5220 ns
|
٭٭05/73
|
٭٭09/77
|
٭34/387309
|
ژنوتیپ×محیط
|
9
|
60/536 ns
|
٭94/13
|
٭72/16
|
٭63/317611
|
خطای 2
|
36
|
09/5824
|
02/3
|
06/5
|
54/117116
|
ضریب تغییرات
|
-
|
4/14
|
8/6
|
7/5
|
9/6
|
ns عدم وجود اختلاف معنیدار، * و ** به ترتیب معنیدار در سطوح احتمال پنج و یک درصد می باشد.
جدول 5: مقایسه میانگین محیط های تنش و عدم تنش خشکی برای عملکرد دانه و اجزای آن
|
|
صفات آزمایش
|
|
|
محیط آزمایش
|
تعداد سنبله بارور در متر مربع
|
تعداد دانه
در سنبله
|
ورن هزار دانه
(گرم)
|
عملکرد دانه
(کیلوگرم در هکتار)
|
عدم تنش خشکی
|
a 2/531
|
a41/27
|
a15/41
|
a8/5361
|
تنش خشکی
|
a 9/522
|
b38/23
|
b37/37
|
b7/4491
|
میانگینهایی که در هر ستون دارای حروف مشابه هستند، اختلاف معنیدار با یکدیگر در سطح احتمال پنج درصد بر اساس آزمون چند دامنهای دانکن ندارند.
جدول 6: مقایسه میانگین اثر متقابل ژنوتیپ در دو محیط تنش و عدم تنش خشکی برای عملکرد دانه و اجزای آن
عملکرد دانه
(کیلوگرم در هکتار)
|
وزن هزار دانه
(گرم)
|
تعداد دانه در سنبله
|
تعداد سنبله بارور
در متر مربع
|
ژنوتیپ
|
محیط
|
5300abcd
|
39/42abcd
|
9/22bcdefg
|
33/458a
|
1
|
عدم تنش
|
2/4722def
|
69/44ab
|
46/24cdefg
|
550a
|
2
|
عدم تنش
|
9/5638abc
|
54/42abcd
|
83/25abcdef
|
8/518a
|
3
|
عدم تنش
|
4881def
|
24/35efgh
|
03/29abcde
|
55/630a
|
4
|
عدم تنش
|
6/5928a
|
58/39bcde
|
4/30ab
|
45/489a
|
5
|
عدم تنش
|
3/5714ab
|
83/43abc
|
23/33a
|
55/485a
|
6
|
عدم تنش
|
7/5285abcd
|
65/37defg
|
8/29abcd
|
55/505a
|
7
|
عدم تنش
|
4/5952a
|
21/39cdef
|
33/30abc
|
88/578a
|
8
|
عدم تنش
|
4/4952bcdef
|
03/39cdef
|
67/29abcd
|
78/512a
|
9
|
عدم تنش
|
1/5243abcde
|
34/47a
|
83/18fg
|
33/583a
|
10
|
عدم تنش
|
3/433f
|
22/34fgh
|
2/22defg
|
33/468a
|
 |
components of different genotypes of grain of bread wheat |
P. 111-128 |
|
 |
|
|
Abstract
(3086 Views) |
Full-Text (PDF)
(3773 Downloads)
| Highlights
بررسی اثر تنش خشکی بر انتقال مجدد مواد، عملکرد و اجزای عملکرد دانه ژنوتیپهای مختلف گندم نان
سمیرا قلی پور1، علی عبادی2و قاسم پرمون*3
1) دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
2) استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
3) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
* نویسنده مسئول: ghasem.parmoon@gmail.com
تاریخ دریافت: 15/01/95 تاریخ پذیرش: 06/04/95
چکیده
تنشهای خشکی از مهمترین عوامل تعیین کننده تولید گیاهان زراعی میباشد، به همین منظور این مطالعه با هدف بررسی اثر تنش خشکی بر ژنوتیپهای گندم، بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی در شرایط گلخانهای انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل تنش خشکی در سه سطح (85، 60 و 35 درصد ظرفیت زراعی) و هشت ژنوتیپ گندم (امید، زارع، میهن، FAA3P4FCCC، G13CA2242O4P، JS3l7G217، ZSZOBKAYKA و Solh) بود. نتایج نشان داد که اختلاف معنیدار بین ژنوتیپهای گندم از نظر میزان انتقال مجدد ماده خشک از ساقه، برگ، پدانکل، کل بوته و سنبله وجود داشت. کارایی ماده خشک انتقال یافته از ساقه، برگ و کل و سهم ماده خشک انتقال یافته از ساقه و کل نیز معنیدار بود. ژنوتیپ زارع بالاترین ماده خشک انتقال یافته از ساقه و برگها را به خود اختصاص داد. ژنوتیپهای امید و JS3l7G217 بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته از ساقه و ژنوتیپهای امید و زارع بالاترین کارایی ماده خشک انتقال یافته از پدانکل را داشتند. بالاترین سهم ماده خشک انتقالی از برگ به دانه را ژنوتیپهای زارع و G13CA2242O4P نشان دادند. همچنین ژنوتیپهای گندم تفاوتهای معنیدار از نظر ارتفاع بوته، طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت داشتند. ژنوتیپهای Solh، میهن و JS3l7G217 بالاترین ارتفاع بوته را به خود اختصاص دادند و بیشترین طول سنبله به ژنوتیپهای FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA در 85 درصد ظرفیت زراعی تعلق داشت. بالاترین و پایینترین وزن هزار دانه بهترتیب از ژنوتیپ Solh و JS3l7G217 بهدست آمد. ژنوتیپ ZSZOBKAYKA با تولید 53/1 گرم دانه در بوته بالاترین عملکرد دانه را در 85 درصد ظرفیت زراعی و کمترین عملکرد دانه معادل 39/0 گرم در بوته در 35 درصد ظرفیت زراعی توسط ژنوتیپ JS3l7G217 تولید گردید.
واژههای کلیدی: ارتفاع بوته، شاخص برداشت و وزن هزار دانه.
مقدمه
تنشهای محیطی از مهمترین عوامل تعیین کننده الگوهای پراکنش گیاهی در جهان میباشد و تنش خشکی نیز به سهم خود تعیین کننده بخشی از این پراکنش میباشد. در هر اکوسیستم، هر گونه شرایط محیطی که موجب کاهش تولید به حدی کمتر از مقدار پتانسیل ژنتیکی گردد، میتواند تنش در نظر گرفته شود (رازقی یدک، 1389). تنش خشکی مهمترین تنگنای محیطی است که تولید محصول را در نواحی مختلف دنیا از جمله ایران تحت تأثیر قرار میدهد. تنش خشکی اغلب با دمای بالا نیز همراه است که این امر موجب افزایش تبخیر و تعرق و افزایش اثرات زیانبار تنش را به دنبال دارد (Sabaghpour et al., 2006). تنش خشکی علت اصلی کاهش رشد گیاهان و عملکرد آنها در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود، که موجب تحریک گیاه به یک سری پاسخهای دفاعی در سطوح مختلف مولکولی، سلولی و فیزیولوژیکی میشود (Ohe et al., 2005). Bhattو Roa (2005)، در تحقیقی، دلیل کاهش بیوماس گیاهی و وزن خشک کل را به واسطه تنش خشکی را کاهش رشد گیاه، کاهش شدت فتوسنتز و پیری زودرس برگها گزارش کردند. رضایی مراداعلی و همکاران (1393)، در آزمایشات خود نیز نشان دادند بیوماس کل گیاهی در شرایط آبیاری مناسب بیش از بیوماس آن در شرایط تنش خشکی بود و تنش خشکی، سهم انتقال مجدد مواد فتوسنتزی در پرکردن دانه را تا 23 درصد افزایش داد. تنش خشکی موجب کاهش زیستتوده گیاهی، عملکرد دانه و دوام سطح برگ میشود (Sankar et al., 2008). Zi- zhenli و همکاران (2004) نشان دادند که آبیاری در دوره رشد گندم بهویژه در مرحله زایشی تأثیر مهمی بر روی رشد گیاه و عملکرد دانه دارد. انتقال مجدد مواد ذخیرهای قبل از گلدهی بهوسیله عوامل مختلفی محیطی و واریته تغییر مییابد. فتوسنتز جاری در دورهی پر شدن دانه، به شدت به جذب نور وابسته است. تنش کمبود آب موجب کاهش در سرعت دورهی پر شدن دانه میشود. دانههای در حال رشد در بیشتر زمان پر شدن دانه، تقاضای زیادی برای دریافت مواد فتوسنتزی دارند. از این رو ذخایر بافتهای رویشی میتواند یک منبع مهم کربوهیدرات در طول دورهی پر شدن دانه محسوب شود (Lo pez pereia et al., 2008). Fokar و همکاران (2006) گزارش دادند، افزایش انتقال مجدد مواد فتوسنتزی با افزایش سرعت پیر شدن برگها در شرایط تنش گرمای پس از گردهافشانی مرتبط و در هنگام وقوع تنش گرما در مرحلهی پر شدن دانه، سهم انتقال مجدد ذخایر فتوسنتزی ساقه در تأمین وزن خشک دانهها افزایش مییابد. عبادی و همکاران (1390) عنوان داشتند، عدم آبیاری باعث افزایش میزان انتقال مجدد ماده خشک از اندامهای متعدد گیاهی به دانه در ژنوتیپهای جو بهار شد. سهم انتقال مجدد ماده خشک در شرایط عدم آبیاری و قطع آبیاری در مرحله گلدهی بهترتیب 5/82 و 5/36 درصد نسبت به آبیاری معمول در تولید بود. ایشان معتقدند عدم آبیاری دارای اثر مستقیم بر کاهش عملکرد دانه است و ژنوتیپهای جو بهاره عکس العملهای متفاوتی نسبت به عدم آبیاری از خود نشان میدهند. Ezzat Ahmadi و همکـاران (2009) در بررسی اثر تنش خشکی برعملکرد دانه، اجزای عملکرد و کارایی مصـرف آب در ژنوتیپهای گندم گزارش کردند که عملکرد دانه، عملکـرد زیست توده، شـاخص برداشـت، تعـداد دانـه در سـنبله، وزن هزار دانه و کـارایی مصـرف آب در شـرایط تـنش خشـکی کاهش یافتند. آنها اظهار نمودند که در هر دو شرایط تنش و عدم تنش خشکی، ژنوتیپهـای 9103 ،9116 و C-81-10 دارای بالاترین عملکرد دانه بودند. همچنین در شرایط تنش خشکی میـزان استفاده از ذخایر بـرای پـر کردن دانـههـا (انتقال مجدد) از 28 درصد به 38 درصد افزایش یافت. Sarvestani- Tahmasebiو همکاران (2003) نشان دادند که تنش رطوبتی در مرحله بعد از گلدهی اثر نامطلوبی بر میزان جذب مواد پرورده گندم داشت. بنابراین میزان محصول وابستگی نسبتاً زیادی به میزان دسترسی به رطوبت و رفتار ژنوتیپها از نظر انتقال مجدد ذخایر موجود در اندامهای هوایی در مرحله پر شدن دانه دارد. در شرایط کمآبی، کاهش سریع در فتوسنتز بعد از گلدهی رخ میدهد و محدودیتی در سهم آسیمیلاتهای جاری به دانه بوجود میآید، که در این شرایط سهم ماده خشک دانه حاصل از ذخایر ساقه افزایش مییابد (Yang et al., 2000). با توجه به اثر تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، این مطالعه به منظور مقایسه و تعیین ژنوتیپ گندم با کارآیی مصرف بالای آب در شرایط خشکی اجرا گردید.
مواد و روش ها
این آزمایش در سال زراعی 1392 در گلخانه تحقیقاتی دانشکدهی علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بود و فاکتور اول شامل تنش خشکی در سه سطح (85 درصد، 60 درصد و 35 درصد ظرفیت زراعی) و فاکتور دوم شامل هشت ژنوتیپ جدید گندم که مشخصات آنها در جدول 1 آمده است. در این آزمایش، ظرفیت زراعی خاک به روش وزنی تعیین شد و جهت آبیاری، هر بار گلدانها توزین و با آب به حد ظرفیت زراعی مورد نظر رسانده میشد. کاشت در گلدانهای پلاستیکی با ظرفیت 10 کیلوگرم خاک انتخاب شده و به هرکدام از آنها مقدار مساوی 10 کیلوگرم خاک اضافه گردید. همچنین بر اساس تجزیه خاک انجام شده، میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم به میزان 120، 80 و 55 کیلوگرم در هکتار که میزان مورد نظر بر اساس مساحت هر گلدان اضافه گردید. همچنین محلولپاشی عناصر ریزمغذی مورد نیاز گیاه به هر گلدان انجام گرفت. با توجه به اینکه کشت در گلخانه صورت گرفت، به دلیل پاییزه بودن ارقام آزمایشی باید ورنالیزاسیون (بهارهسازی) انجام میگرفت که برای این منظور حدود 75 گرم بذر از هر رقم وزن شد و به پتریدیش منتقل شد و با 75 سیسی آب خیس شدند و به مدت 24 ساعت در محیط آزمایشگاه نگهداری و سپس به یخچال با دمای چهار درجه سلسیوس منتقل و به مدت 14 روز نگهداری شد. برای کاشت، گلدانهای مورد نظر از خاک با خصوصات بالا پر شده و بذور در عمق دو سانتیمتری کشت گردید.
جدول 1: مشخصات ژنوتیپهای مورد استفاده
ژنوتیپ
|
ویژگیها
|
اوروم
|
متحمل به سرما و خشکی
|
زارع
|
متحمل به سرما و خشکی
|
میهن
|
متحمل به سرما و خشکی
|
Zrn/ Shiroodi/6/Zrn/5/Omid/4/Bb/Kal/Ald/3/Y50E/Kal*3/Emu
|
نیمه متحمل
|
Jagger "Sib"/3/lagos-7//Guimatli2/17
|
نیمه متحمل
|
Solh
|
نیمه متحمل به خشکی
|
Gupra-1/3/Crocl/Ae.squarrosa(224)//2*Opata/4/Pantheon
|
حساس
|
Fin/Acc/Ana/3/Pew "s" 4/F 12.71/Coc/Cno79*2/5/Catbird
|
حساس
|
جدول 2: نتایج تجزیه خاک مورد استفاده در آزمایش
بافت خاک
|
درصد ذرات خاک (%)
|
|
عناصر قابل جذب (ppm)
|
کربن آلی
|
pH
|
*شوری (دسی زیمنس بر متر)
|
شن
|
سیلت
|
رس
|
|
پتاسیم
|
فسفر
|
نیتروژن
|
لوم
|
84
|
14
|
2
|
|
170
|
5/8
|
06/0
|
620/0
|
88/7
|
625/0
|
تراکم بوته در هر گلدان 10 بوته بود، که نصف بوتهها برای اندازهگیری میزان انتقال مجدد و بقیه برای اندازهگیری عملکرد و اجزای عملکرد مورد استفاده قرار گرفت. تنش خشکی در قبل از گلدهی اعمال شد و برای اندازهگیری صفات بعد از قرار گرفتن گیاه در تنش خشکی، نمونهبرداریهای لازم انجام گرفت. بهمنظور اندازهگیری عملکرد دانه، پس از رسیدگی کامل بوتهها بهطور تصادفی پنج بوته تعیین و بوتههای موجود کفبر شده و به آزمایشگاه انتقال یافت. پس از خشک کردن در هوایی آزاد، دانهها از کاه جدا گردید و عملکرد دانه اندازهگیری و مشخص شد. برای اندازهگیری شاخص برداشت وزن کل بوته و وزن هزار دانههای مربوط به آنها توزین کرده و از نسبت عملکرد دانه به زیستتوده بخش هوایی تعیین گردد. برای محاسبهی انتقال مجدد مادهی خشک، در مرحلهی گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک پنج بوته به طور تصادفی از هر کرت کفبر و توزین شده، اندام هوایی آنها جدا شده و در آون در دمای 70 درجهی سلسیوس تا رسیدن به وزن ثابت خشکانده و وزن خشک اندازهگیری شد. برای محاسبه میزان انتقال مجدد ماده خشک از رابطه 1 استفاده گردید (Papakosta and Gagianas, 1991 ).
DMT=DManthesis-DMmaturity رابطه 1:
که در آن DMT مقدار ماده خشک انتقال یافته، DManthesis مقدار مادهی خشک اندام هوایی در مرحلهی گلدهی و DMmanturity مقدار مادهی خشک اندام هوایی در مرحلهی رسیدگی فیزیولوژیک است.
1- میزان انتقال ماده خشک (گرم در بوته) (عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):
رابطه 2: ماده خشک (برگ + ساقه + کاه) در مرحله رسیدگی- ماده خشک در مرحله گلدهی= میزان ماده خشک انتقال یافته
2- کارایی انتقال ماده خشک (درصد) (عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):
رابطه 3: 100 ماده خشک در مرحله گلدهی / ماده خشک انتقال یافته= کارایی ماده خشک انتقال یافته
3- سهم ماده خشک انتقال یافته قبل از گلدهی به دانه (درصد)( عبادی و همکاران،1390؛ Papakosta and Gagianas, 1991):
رابطه 4: 100 عملکرد دانه / ماده خشک انتقال یافته = سهم ماده خشک انتقال یافته قبل از گلدهی به دانه
برای تجزیه دادهها از نرم افزار SAS و مقایسه میانگینها از آزمون LSD در سطح احتمال پنج درصد استفاده شد. برای آزمون نرمال بودن دادهها و نرمال کردن دادهها از نرم افزار MINITAB استفاده گردید.
نتایج و بحث
اجزای عملکرد
نتایج تجزیه واریانس نشان داد، اثر تنش خشکی و ژنوتیپهای بر ارتفاع بوته در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول 3). مقایسه میانگینها نشان داد، بالاترین ارتفاع بوته در 85 درصد ظرفیت زراعی و کمترین آن در 35 درصد ظرفیت زراعی بهدست آمد (جدول 5). همچنین مشاهده شد، ژنوتیپهای Solh، میهن، JS3l7G217، با میانگینهای 15/31، 60/30 و 17/29 سانتیمتر، بالاترین ارتفاع بوته و ژنوتیپهای امید و G13CA2242O4P با میانگینهای 41/26 و 52/24 سانتیمتر، کمترین ارتفاع بوته را به خود اختصاص داد (جدول 5). بیشتر بودن ارتفاع بوته بهویژه در شرایط دیم میتواند در میزان انتقال مجدد ماده خشک و میزان مشارکت آن در دانه مؤثر باشد. رابطه مستقیم بین عملکرد دانه با ارتفاع بوته در گندم گزارش شده است (Subhani and Chowdhy, 2000)، Akram و همکاران (2008) نیز وجود رابطه مثبت بین ارتفاع بوته با وزن هزار دانه و همبستگی منفی بین ارتفاع بوته با عملکرد دانه گندم اشاره و بیان داشتند که این موضوع ممکن است به خاطر افزایش ورس در گیاهان با ارتفاع بالاتر باشد. میری (1389) نشان داد که میزان ذخایر ساقه موجود در ارقام پابلند برای استفاده در دوره پر شدن دانه، بهویژه در شرایط نامساعد، بیشتر از ارقام پاکوتاه است که این ویژگی میتواند برای توسعه ارقام متحمل به خشکی و شرایط دیم در برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.برهمکنش ژنوتیپ در تنش خشکی بر طول پدانکل در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد (جدول3). با توجه به مقایسه میانگینهای مربوطه مشاهده شد، تنش خشکی موجب کاهش طول پدانکل در گیاه شد، ژنوتیپهای JS3l7G217 و G13CA2242O4P بالاترین طول پدانکل در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) را نشان دادند، این در حالی است که در تنش 35 درصد ظرفیت زراعی ژنوتیپهای FAA3P4FCCC و امید بالاترین میانگین را داشتند (جدول 6). وجود تفاوت معنیدار بین ژنوتیپهای گندم از نظر طول پدانکل در مطالعه دیگر نیز بیان شده است (Naserian et al., 2007). صفات مرفولوژیک گندم از جمله طول پدانکل و سنبله بسته به میزان تحمل گیاه به تنش کمآبی متغیر است (Plaut et al., 2004; Blum, 2005).
برهمکنش تنش خشکی و ژنوتیپ بر طول سنبله نیز از نظر آماری در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول 3). مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد، ژنوتیپهای FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA بالاترین طول پدانکل در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش (35 درصد ظرفیت زراعی) ژنوتیپهای FAA3P4FCCC و ZSZOBKAYKA بالاترین میانگین را داشتند (جدول 6). Pireivatlou و همکاران (2010) نقش تنظیم کننده را برای فتوسنتز سنبله بهمنظور جلوگیری از افت شدید عملکرد در شرایط تنش خشکی ذکر کردهاند. در این آزمایش، اگرچه اختلاف بین ارقام از نظر طول سنبله جزی بود، ولی بهدلیل قرار گیری مخازن بر روی آن، طول سنبله بیشتر از اهمیت بالایی در عملکرد دانه گندم برخوردار است. اثر برهمکنش تنش خشکی و ژنوتیپ بر تعداد دانه در سنبله نیز در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول 3).
تنش خشکی موجب کاهش تعداد دانه در سنبله شد، ژنوتیپهای ZSZOBKAYKA و میهن بالاترین تعداد دانه در سنبله در شرایط بدون تنش (85 درصد ظرفیت زراعی) به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش 35 درصد، ژنوتیپهای امید و JS3l7G217 بالاترین میانگین را نشان دادند (جدول 6). Naserian و همکاران (2007) و محمدی و همکاران (1388) به وجود تفاوت معنیدار در بین ژوتیپهای گندم از نظر تعداد دانه در سنبله اشاره داشتهاند. اهمیت ویژه تعداد دانه در سنبله در افزایش عملکرد دانه گندم توسط دیگر محققین نیز بیان شده است (Mohsin et al., 2009; Dogan, 2009). تنش خشکی و ژنوتیپهای گندم از نظر وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنیدار داشتند (جدول 3). در تنش خشکی بیشترین وزن هزار دانه در شرایط مطلوب (85 درصد ظرفیت زراعی) با میانگین 45 گرم و کمترین آن در تنش شدید (35 درصد ظرفیت زراعی) با میانگین 35 گرم نشان داده است. ژنوتیپهای Solh و JS3l7G217 با میانگینهای 71و 54 گرم بیشترین وزن هزار دانه و ژنوتیپ G13CA2242O4P با میانگین 29 کمترین مقدار بود.
به نظر میرسد کاهش وزن هزار دانه در نتیجه کاهش فتوسنتز و عدم توزیع مناسب مواد ذخیرهای عوامل کاهشدهنده وزن هزار دانه در شرایط تنش شدید باشد. Guttierو همکاران (2006) گزارش نمودند که تنش رطوبتی بر اجزای عملکرد بیشترین اثر را در وزن دانه گندم داشته است. آنها اظهار داشتند که وزن هزار دانه در تنش متوسط کاهش چندانی نداشت، اما در تنش شدید 18 درصد افت نشان داد. لذا تنش خشکی از طریق کاهش وزن هزار دانه موجب کاهش عملکرد دانه میگردد. کاهش محدودیت منبع و افزایش وزن هزار دانه را میتوان بهعنوان یکی از راهکارهای مهم بهنژادی در راستای افزایش عملکرد دانه در گندم به موازات افزایش تعداد دانه در واحد سطح مطرح نمود (Modhej and Behdarvandi, 2006).
عملکرد دانه
برهمکنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد دانه در بوته در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول3). مقایسه میانگین مربوطه نشان داد، ژنوتیپهای ZSZOBKAYKA و JS3l7G217 بهترتیب با میانگینهای 53/1 و 27/1 گرم بر بوته بالاترین عملکرد دانه را در شرایط بدون تنش به خود اختصاص دادند. این در حالی است که در تنش شدید ژنوتیپهای JS3l7G217 و FAA3P4FCCC با میانگینهای 39/0 و 36/0 بالاترین میانگینها را نشان دادند (جدول 6). بهنظر میرسد وقوع تنش بر اجزای عملکرد اثر میگذارد، بهطوریکه در مرحله برجستگی دوگانه سبب کاهش سنبلچه، در مرحله قبل گلدهی کاهش تعداد گلچه، و در مرحله گلدهی باعث افزایش سقط گلها، در نهایت کاهش تعداد مخزن و وزن دانه در مرحله رسیدگی میشود. تنش ناشی از افزایش فواصل آبیاری، بهخصوص در مرحلهی زایشی، منجر به کاهش ظرفیت مخزن در گیاه شده و در نتیجه افت شدید عملکرد دانه را سبب میگردد (اردکانی و همکاران، 1386). در شرایط نامساعد محیطی به علت ممانعت از فتوسنتز و یا کاهش سطح برگ، میزان کربن فراهم شده برای دانه کاهش یافته و منجر به افت عملکرد میگردد (Ruuska et al., 2006). Xu و همکاران (2006) بیان داشتند که عملکرد غلات نه تنها به تجمع ماده خشک بلکه به اختصاص مؤثر ماده خشک به بخشهایی از گیاه که از لحاظ اقتصادی اهمیت زیادی دارند وابسته است و این مورد کلید پایداری عملکرد تحت شرایط تنش کمبود رطوبت میباشد.
عملکرد زیست توده
عملکرد زیست توده در سطح احتمال یک درصد در اثر تنش خشکی تغییر پیدا نمود (جدول 3). تنش خشکی موجب کاهش عملکرد زیست توده در گیاه شد، بهطوریکه بالاترین عملکرد زیست توده در 85% (ظرفیت زراعی) با میانگین 40/2 گرم بر بوته و کمترین آن در تنش شدید 35% (ظرفیت زراعی) با میانگین 09/1 گرم بر بوته بهدست آمد. عملکرد زیست توده در ژنوتیپهای مختلف دارای تفاوت آماری معنیدار بود. ژنوتیپهای زراع و امید بهترتیب با میانگین 95/2 و 73/1 گرم در بوته، بالاترین عملکرد زیست توده و ژنوتیپ Solh با میانگین 26/1 کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند (جدول 5). Pireivatlou و همکاران (2010) نیز نتایج مشابهی مبنی بر کاهش عملکرد در اثر تنش خشکی گزارش کردند. مطالعات نشان داد، تنش رطوبتی با افت شاخص برداشت همراه است، بدین معنا که سهم کمتری از کل زیست توده تولید در این حالت به دانهها اختصاص مییابد. بنابراین با توجه به کاهش عملکرد زیست توده و شاخص برداشت در اثر تنش خشکی، کاهش عملکرد طبیعی میباشد (امام و نیکنژاد، 1372).
جدول 3: تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپهای مختلف گندم در اثر تنش خشکی
منابع تغییرات
|
df
|
میانگین مربعات
|
ارتفاع بوته
|
طول پدانکل
|
طول سنبله
|
تعداد دانه در سنبله
|
وزن هزار دانه
|
عملکرد دانه
|
عملکرد زیست توده
|
شاخص برداشت
|
تنش خشکی
|
2
|
53/2**
|
64/414**
|
93/28**
|
5/2143**
|
02/0ns
|
74/1**
|
15/1**
|
25/30**
|
ژنوتیپها
|
7
|
412/0ns
|
23/30**
|
54/4**
|
61/62**
|
102/0**
|
086/0**
|
148/0ns
|
87/10**
|
تنش×ژنوتیپ
|
14
|
412/0ns
|
78/38**
|
93/2**
|
61/46**
|
021/0ns
|
044/0**
|
113/0ns
|
18/3ns
|
خطا
|
48
|
239/0
|
85/4
|
677/0
|
36/10
|
0245/0
|
017/0
|
093/0
|
92/1
|
ضریب تغییرات (%)
|
-
|
21/9
|
27/13
|
88/8
|
79/18
|
1/25
|
33/17
|
26/24
|
6/22
|
، *و ** به ترتیب غیرمعنیدار و معنیدار در سطح احتمال پنج و یک درصد.ns
جدول 4: تجزیه واریانس انتقال مجدد مواد در ژنوتیپهای مختلف گندم در اثر تنش خشکی
منابع تغییرات
|
df
|
میانگین مربعات
|
میزان مواد انتقال یافته
|
کارایی مواد انتقال یافته
|
سهم مواد انتقال یافته
|
ساقه
|
برگ
|
پدانکل
|
سنبله
|
کل
|
ساقه
|
برگ
|
پدانکل
|
سنبله
|
کل
|
ساقه
|
برگ
|
پدانکل
|
سنبله
|
کل
|
تنش خشکی
|
2
|
41/1**
|
764/0**
|
852/0**
|
298/0*
|
40/1**
|
682/0**
|
563/0**
|
134/0ns
|
167/0ns
|
93/0**
|
439/0**
|
007/0ns
|
077/0ns
|
18/0ns
|
0019/0*
|
ژنوتیپها
|
7
|
28/0**
|
204/0**
|
179/0ns
|
110/0ns
|
087/0ns
|
152/0*
|
141/0*
|
107/0ns
|
083/0ns
|
091/0ns
|
091/0ns
|
206/0*
|
16/0ns
|
081/0ns
|
117/0ns
|
تنش×ژنوتیپ
|
14
|
109/0ns
|
057/0ns
|
168/0*
|
0721/0ns
|
068/0ns
|
068/0ns
|
0636/0
|
244/0*
|
078/0ns
|
090/0ns
|
114/0ns
|
067/0ns
|
022/0*
|
082/0ns
|
152/0ns
|
خطا
|
48
|
085/0
|
054/0
|
088/0
|
083/0
|
042/0
|
057/0
|
070/0
|
112/0
|
091/0
|
051/0
|
067/0
|
082/0
|
111/0
|
090/0
|
060/0
|
ضریب تغییرات (%)
|
-
|
4/21
|
67/13
|
67/21
|
89/16
|
0/12
|
10/14
|
57/15
|
55/24
|
70/17
|
69/13
|
31/15
|
80/16
|
44/24
|
58/14
|
69/15
|
، *و ** به ترتیب غیرمعنیدار و معنیدار در سطح احتمال پنج و یک درصد. ns
جدول 5: مقایسه میانگین اثر اصلی تنش خشکی و ژنوتیپ عملکرد و اجزای عملکرد گندم
شاخص برداشت
(درصد)
|
عملکرد زیست توده
(گرم در بوته)
|
وزن هزار دانه
(گرم)
|
ارتفاع بوته
(سانتی متر)
|
تیمار
|
|
|
|
|
تنش خشکی
|
28/21b
|
09/1b
|
-
|
67/24b
|
35% FC
|
97/32ab
|
67/1b
|
-
|
52/29a
|
55% FC
|
54/41a
|
40/2a
|
-
|
48/31a
|
85%FC
|
19/10
|
82/0
|
|
67/3
|
LSD 0.05
|
|
|
|
|
ژنوتیپها
|
59/18cd
|
-
|
24cd
|
-
|
اوروم
|
 |
Investigate the effect of selenium application on quantity and quality of oil yield in canola cultivars under delayed planting conditions |
P. 129-143 |
|
 |
|
|
Abstract
(3255 Views) |
Full-Text (PDF)
(2868 Downloads)
| Highlights
بررسی اثر کاربرد سلنیوم برکمیت وکیفیت روغن دانه ارقام کلزا در شرایط کشت تأخیری
عبدالرضا داودی1، بهرام میرشکاری*2، امیرحسین شیرانیراد3، فرهاد فرحوش4و ورهرام رشیدی5
1) دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
2) دانشیارگروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
3) استاد موسسه تحقیقات اصلاح وتهیه نهال و بذر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.
4) دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
5) استادیارگروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
* نویسنده مسئول: Mirshekari@iaut.ac.ir
این مقاله برگرفته از رساله دکتری میباشد.
تاریخ دریافت: 15/01/95 تاریخ پذیرش: 06/04/95
چکیده
بهمنظور بررسی اثر کاربرد سلنیوم برکمیت و کیفیت روغن دانه ارقام کلزا در شرایط کشت تأخیری، این آزمایش بهصورت فاکتوریل اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر واقع در کرج، طی دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393 اجرا شد. عامل اول تاریخ کاشت، در سه سطح شامل کاشت در تاریخ 15 مهرماه (کاشت بههنگام)، 25مهر و 5آبان ماه (کاشت تأخیری)، عامل دوم سلنیوم در دو سطح شامل عدم کاربرد و کاربرد 30 گرم در لیتر در هکتار سلنیوم و عامل سوم رقم و لاین، شامل Opera ,L72 ,KR1 GKH3705 ,GKH0224, Neptune که عامل اول و دوم بهصورت فاکتوریل در کرتهای اصلی و عامل سوم بهصورت اسپلیت پلات در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تاریخ کاشت و رقم و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم، بر کلیه صفات مورد بررسی معنیدار بود. کاربرد سلنیوم باعث افزایش عملکرد دانه و عملکرد روغن دانه گردید. مقایسه میانگین برهمکنش سهگانه تیمارها نشان داد بیشترین تغییرات درصد اسید پالمیتولئیک در اثر کاربرد سلنیوم، در تاریخ کاشت 15 مهر در رقم L72 (9/61درصد)، در تاریخ کاشت 25 مهر در رقم Opera (2/22 درصد) و در تاریخ کاشت 5 آبان در رقم GKH3705 (5/16 درصد) مشاهده شد. در شرایط کشت معمول در لاین L72 بیشترین عملکرد دانه (5853 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن دانه (2576 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد، اما در شرایط کشت تاخیری بیشترین مقدار این صفت را رقم Opera نشان داد. بیشترین افزایش عملکرد دانه در اثر کاربرد 30 گرم در لیتر در هکتار سلنات سدیم، در شرایط کشت تأخیری، در لاین KR1 (4/13 درصد) بهدست آمد که افزایش عملکرد این رقم را از 2536 به 2876 کیلوگرم در هکتار به همراه داشت.
واژههای کلیدی: اسیدهای چرب، تنش دمایی و رژیم دمایی.
مقدمه
کلزا (L. Brassica napus) یکی از مهمترین گیاهان تیره شببو است که دانه آن حاوی بیش از 40 درصد روغن و کنجاله آن نیز سرشار از پروتئین می باشد .(Raymer, 2002) دانههای روغنی بعد از غلات دومین منبع مهم تامین انرژی مورد نیاز جوامع انسانی بهشمار میرود. روغن دانه کلزا، پس از سویا و نخل روغنی در جایگاه سوم تولید جهانی قرار دارد (شیرانی راد و همکاران، 1390). تاریخ کاشت عامل مهمی است که عملکرد دانه، میزان روغن دانه و ترکیب اسیدهای چرب را تحت تأثیر قرار میدهد (Koutroubas and Papadoska, 2005). زمان کاشت مناسب با فراهم کردن میزان رشد لازم بوتههای کلزا و کاهش آسیبپذیری آنها در برابر سرما، باعث افزایش معنیدار عملکرد دانه میگردد (پاسبان اسلام، 1390). نتایج پژوهشهای مختلف نشان میدهد اعمال تاریخهای کاشت زود یا دیرهنگام و رژیمهای دمایی نامطلوب در طول دوره رشد، سبب کاهش محصول و اجزای عملکرد میشود و بالاترین عملکرد دانه از تاریخ کاشت مناسب به دست میآید (Bashir, 2010). Rafiei و همکاران (2011) نیز با بررسی ارقام خردل هندی در تاریخها و تراکمهای مختلف، تأخیر در کاشت را از عوامل عمده کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه برشمردند. تاریخ کاشت تأخیری بر روی مراحل نموی و انتقال مواد از منبع به مخزن بهطور فوقالعاده اثر میگذارد و باعث کوتاه شدن ارتفاع بوته، کاهش فاصله بین گرهها، دوره پرشدن دانه و سرانجام کاهش عملکرد دانه میشود (Alisian et al., 2005) . Faraji و همکاران (2009) گزارش نمودند، تأخیر در کاشت کلزا درنتیجۀ کاهش دوره رشد رویشی، سبب تولید بوتههایی با زیستتوده کمتر و به دلیل برخورد مرحله زایشی با درجه حرارت بالا موجب کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه میگردد. Robertson و Holland (2004) نیز گزارش نمودند تأخیر در کاشت کلزای پاییز درنتیجۀ افزایش دمای محیط، سبب کاهش دوره گلدهی و در نتیجه برخورد گرمای پایان فصل با دوره پرشدن دانه و موجب کاهش عملکرد دانه و روغن کلزا شد. عملکرد کلزا را میتوان با رعایت اصول بهزراعی و بهنژادی، بهبود بخشید. بدین منظور علاوه بر معرفی ارقام دارای عملکرد بالاتر، از حداکثر ظرفیت ژنتیکی ارقام موجود نیز در شرایط آب و هوایی مختلف میتوان استفاده نمود، که بخشی از این هدف با بهکارگیری روشهای مدیریتی نظیر کاشت در زمان مناسب و مصرف کودهای آلی و زیستی به منظور ارتقای عملکرد کمی و کیفی کلزا قابل دستیابی است. پازوکی (1394) در بررسی اثر مصرف زئولیت در کلزا نشان داد با کاربرد شش تن در هکتار زئولیت، اثر مطلوب ارتقای تحمل به تنش کمآبی را در این گیاه مشاهده می شود. سلنیوم یکی از عناصری است که با اثر بر رشد و نمو گیاهان و به دلیل حضور در سیستمهای آنتیاکسیدان، به عنوان یک عنصر اساسی برای سلامتی انسان و حیوان شناختهشده است. عناصر مفید هر چند به طور مستقیم در متابولیسم گیاهان و تکمیل چرخه زندگی آنها دخالت ندارند، ولی در بهبود رشد رویشی و زایشی بهویژه در شرایط تنشهای محیطی و یا زیستی نقش دارند (Hajibolan, 2012). یافتههای اخیر نشان میدهد سلنیوم در غلظتهای کم میتواند باعث افزایش تحمل به تنش اکسیداتیو از طریق افزایش ظرفیت آنتیاکسایشی گردد که این اثر مثبت سلنیوم، کاهش در پروکسیداسیون لیپید و افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیداتیوی را نشان میدهد (Seppanen et al., 2003 , Xue et al., 2001). غلظت پایین سلنیوم اثر مفیدی روی رشد و تحمل به تنش در گیاهان، از طریق ظرفیت آنتیاکسایشی آنها دارد (Turakainen, 2000). کاربرد سلنیوم منجر به افزایش ارتفاع بوته، تعداد خورجین، تعداد دانه در خورجین، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و درصد روغن و کاهش تنفس، پرولین و مالون دیآلدئید می گردد(Bybordi, 2016) . Seppanen و همکاران (2003) گزارش دادند سلنیوم باعث جلوگیری از تخریب کلروفیل در شرایط بروز تنشهای محیطی میشود. از دیگر اثرهای سودمند سلنیوم میتوان به افزایش رشد، متابولیسم کربوهیدراتها و افزایش مقاومت به تنشها اشاره کرد(Zhu et al., 2004) . حاجی بلند و همکاران (1393) نشان دادند که اثر سلنیوم در افزایش تحمل خشکی و بهبود روابط آبی در گیاه کلزا مربوط به افزایش جذب آب به دلیل توسعه ریشه، افزایش فتوسنتز و تشکیل قندهای محلول بوده است. با توجه اهمیت تاریخ کاشت و اینکه تأخیر در کاشت، ممکن است به دلایل مختلفی از قبیل شرایط بد آب و هوایی، بارندگی و عوامل پیشبینی نشده دیگر رخ دهد و این امر همواره از مهمترین عوامل محدودکنندۀ تولید در بخش کشاورزی بوده و هست، به نظر میرسد با تحقیق در مورد شیوههای افزایش عملکرد در شرایط کشت تأخیری، میتوان سازوکار مناسبی در جهت بهبود بازده محصول ارائه داد. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی کاربرد سلنیوم برای کاهش اثرات سوء تنش ناشی از کشت تأخیری بر کمیت و کیفیت روغن دانه در ارقام مختلف کلزا، صورت پذیرفت.
مواد و روش ها
این آزمایش بهصورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی واقع در جاده ماهدشت کرج، طی دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393 اجراء شد. محل اجرای آزمایش دارای طول و عرض جغرافیایی بهترتیب 35 درجه و 49 دقیقه شمالی، و 51 درجه و 6 دقیقه شرقی و ارتفاع آن 1321 متر از سطح دریا بود. براساس آمار آب و هوایی و منحنی آمبروترمیک بهدلیل داشتن 150 تا 180 روز خشک و میانگین رطوبت نسبی ۵۳ درصد، جزء مناطق آب و هوایی مدیترانهای گرم و خشک و با داشتن زمستان سرد و مرطوب و تابستان گرم و خشک، جزء رژیم رطوبتی خشک محسوب می شود (جدول 1). براساس اطلاعات 30 ساله هواشناسی کشاورزی کرج، متوسط بارندگی منطقه 243 میلیمتر در سال و ریزش باران عمدتاً در اواخر پاییز و اوایل بهار رخ می دهد. متوسط دمای این منطقه در یک دوره 30 ساله برابر 5/13 درجه سانتیگراد و درجه حرارت خاک 5/14درجه سانتیگراد است، که از نظر طبقه بندی رژیم حرارتی خاک، جزء مناطق ترمیک محسوب میشود. مساحت کل مزرعه آزمایشی حدود 1250 مترمربع در نظر گرفته شد. پس از اقدام به نمونهگیری از خاک مزرعه در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتر، بر اساس نتایج آزمون خاک (جدول 2)، حدود 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص و حدود 70 کیلوگرم در هکتار P2O5 خالص از دو منبع کودی اوره و فسفات آمونیوم و مقدار 100 کیلوگرم در هکتار K2O بهصورت کود سولفات پتاسیم به همراه 5/2 لیتر در هکتار علف کش ترفلان (تری فلورالین) به خاک داده شده و با دو دیسک عمود بر هم و سبک، با خاک مخلوط گردید. سپس کرتهای آزمایش که در مجموع 108 کرت بودند، بهصورت شش خط شش متری با فاصله خطوط 30 سانتیمتر و فاصله بوته روی خط چهار سانتیمتر در نظر گرفته شد. ابعاد هر کرت آزمایش 8/1× 6 متر بود. دو خط کناری بهعنوان حاشیه و چهار خط میانی آن برای نمونه برداری و بررسی صفات مختلف، مورد استفاده قرار گرفت. بین بلوکها برای جلوگیری از اختلاط تیمارهای مختلف موجود، هفت متر فاصله در نظر گرفته شد و برای هر بلوک سرآب و فازآب جداگانه طراحی گردید. بین کرتهای اصلی در هر بلوک 4/2 متر فاصله منظور گردید. کاشت در تاریخهای 15مهر (کاشت بههنگام)، 25مهر و 5 آبان ماه (کاشت تأخیری) و با دست صورت پذیرفت. آبیاری براساس نیاز گیاه و با سیفون انجام شد. بهمنظور اعمال تیمار کاربرد سلنیوم، 30 گرم در لیتر در هکتار سلنات سدیم، در دو مرحله، 15 گرم در لیتر در هکتار قبل از روزت (اوایل آذر ماه) و 15 گرم در لیتر در هکتار در مرحله ساقه دهی (نیمه دوم اسفند) و محلول پاشی با آب خالص جهت اعمال تیمار عدم کاربرد سلنیوم، انجام پذیرفت.
جدول 1: میانگین دمای ماهانه و بارش ایستگاه سینوپتیک کرج در دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393
بهمن
|
دی
|
آذر
|
آبان
|
مهر
|
ماه
|
1393
|
1392
|
1393
|
1392
|
1393
|
1392
|
1393
|
1392
|
1393
|
1392
|
سال
|
8/47
|
2/37
|
6
|
7/1
|
6/31
|
9/32
|
7/13
|
8/35
|
4/13
|
4/3
|
بارش(mm)
|
3/7
|
8
|
2/5
|
3/1
|
3/6
|
6
|
2/18
|
3/11
|
1/18
|
9/18
|
میانگین دما (°C)
|
تیر
|
خرداد
|
اردیبهشت
|
فروردین
|
اسفند
|
ماه
|
1394
|
1393
|
1394
|
1393
|
1394
|
1393
|
1394
|
1393
|
1393
|
1392
|
سال
|
0
|
5/0
|
6/6
|
29
|
2/2
|
6/12
|
4/45
|
9/19
|
3/21
|
7/15
|
بارش(mm)
|
9/30
|
2/26
|
4//26
|
3/24
|
20
|
9/20
|
8/13
|
8/12
|
7/6
|
1/9
|
میانگین دما (°C)
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
جدول 2: مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک مزرعه آزمایشی
نیتروژن کل (درصد)
|
پتاسیم قابل جذب(mg/Kg)
|
فسفر قابل جذب (Mg/Kg)
|
کربن آلی (درصد)
|
واکنش خاک (pH)
|
هدایت الکتریکی (ds/m)
|
رطوبت گل اشباع (%)
|
عمق نمونه برداری (سانتیمتر)
|
بافت خاک
|
09/0
|
197
|
7/14
|
91/0
|
9/7
|
45/1
|
36
|
30-0
|
رسی لومی
|
07/0
|
155
|
8/15
|
99/0
|
2/7
|
24/1
|
38
|
60-30
|
به این ترتیب ابتدا محلولپاش، کالیبره گردید و میزان مصرف آب مصرفی برای پوشش کامل کرتها بهدست آمد. سپس بر اساس سطوح محلول پاشی و مقدار توصیه شدۀ تیمار سلنیوم، اقدام به تهیه محلولهای مورد نظر گردید. همچنین دو مرحله کود سرک در مراحل ساقهدهی و غنچهدهی، هر کدام به میزان 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص از منبع کود اوره تامین شد. در بین ارقام GKH3705 ,GKH0224 هیبرید مجارستانی، Neptune هیبرید فرانسوی جدید، L72 و KR1لاینهای امید بخش و Opera رقم تجاری و منشاء آن سوئد بود. بهدلیل تفاوت در نمو ارقام و به منظور به حداقل رساندن ریزش دانه، از تاریخ هفدهم تا بیست و ششم خرداد، برداشت به موقع کرتها، با کمباین مخصوص آزمایشات (وینتر اشتایگر) انجام شد. بهمنظور اندازهگیری صفات عملکرد، دانهها از خورجین جدا و بوجاری شدند و وزن دانهها با ترازوی دقیق توزین و عملکرد دانه بر حسب کیلوگرم در هکتار محاسبه گردید. به منظور تعیین مقدار روغن دانه، از هر کرت یک نمونه 5 گرمی بذر انتخاب و درصد آن توسط دستگاه NMR[1] تعیین شد. پس از تعیین درصد روغن دانه، از حاصلضرب آن در عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه بر حسب کیلوگرم در هکتار محاسبه شد .برای اندازهگیری و تشخیص اسیدهای چرب موجود در روغن دانه از روش کروماتوگرافی گازی[2] استفاده گردید (Yang et al., 2009). در این آزمایش محاسبات آماری تجزیه واریانس دادهها پس از آزمون یکنواختی، از طریق نرم افزار آماری SAS نسخه 1/9 انجام گرفت. جهت مقایسه میانگینهای صفات مورد ارزیابی، از روش حداقل اختلاف معنیدار LSD[3] در سطح آماری پنج درصد استفاده گردید.
نتایج و بحث
عملکرد دانه
نتایج نشان داد که اثر ساده سال، تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نیز در سطح پنج درصد معنیدار گردید (جدول3). سال دوم آزمایش نسبت به سال اول، از میانگین عملکرد دانه بالاتری برخوردار بود. با معنیدار شدن اثر ساده تیمار سلنیوم مشخص گردید کاربرد سلنیوم نسبت به عدم کاربرد آن، سبب افزایش عملکرد دانه از 4018 به 4332 کیلوگرم در هکتار، یعنی 2/7 درصد افزایش محصول گردید. برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نشان داد که در تاریخ کاشت 15مهرماه لاین امید بخش L72 با میانگین 5853 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد در حالی که در تاریخ کاشتهای تاخیری (25مهر و 5 آبان) رقم Opera بهترتیب با میانگین 4595 و 3353 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را نشان داد. اگرچه رقم Opera در شرایط کشت تأخیری 5 آبان بیشترین عملکرد دانه (3353 کیلوگرم در هکتار) را نشان داد، اما میزان افت عملکرد دانه آن نسبت به تاریخ کاشت بههنگام، 6/33 درصد بود. در تاریخ کاشت 25 مهر بیشترین عملکرد دانه به رقم Opera (4595 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. درحالیکه کمترین مقدار افت عملکرد دانه را در شرایط کشت تأخیری (0/9 درصد) دارا بود. در تاریخ کاشت 5 آبان نیز بیشترین عملکرد دانه در رقم Opera (3353 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد، اما رقم GKH3705 با 0/27 درصد کاهش، کمترین مقدار افت عملکرد دانه را در شرایط کشت تأخیری نشان داد (جدول 6). تأخیر در کشت کلزا موجب میشود که دوره رسیدگی گیاه با دمای بالای محیط مواجه شده و این امر باعث افزایش میزان تنفس خورجینها میشود که در نتیجه کاهش مواد فتوسنتزی و کاهش وزن دانهها و در نهایت کاهش عملکرد دانه را به دنبال خواهد داشت Rafiei et al., 2011) (Gan et al.,2004 ;. به نظر میرسد که کشت تأخیری کلزای پاییزه سبب وارد شدن گیاه به زمستان با روزت ضعیف میشود و در نتیجه بوتهها در اثر سرمای زمستانه، آسیب میبینند. لذا بعد از زمستان با گرم شدن هوا نمیتوانند به اندازه کافی از شرایط محیطی (تابش، دما و...) جهت انجام فتوسنتز و تولید شیره پرورده کافی استفاده نمایند. همچنین پرشدن دانهها زمانی واقع میشود که دمای محیط بالا بوده و گرمای زیاد مانع از پرشدن دانهها میگردد و میزان مواد متابولیکی ذخیرهای با تشدید تنفس کاهش خواهد یافت (فلاحهکی و همکاران،1390).
جدول 3: میانگین مربعات و سطوح معنیدار صفات مورد مطالعه تحت تاثیر عوامل آزمایش
منابع تغییرات
|
درجه آزادی
|
میانگین مربعات
|
عملکرد دانه
|
مقدار روغن دانه
|
عملکرد روغن دانه
|
پالمتیک اسید
|
پالمیتولئیک اسید
|
سال
|
1
|
** 28584202
|
** 22/8
|
** 5631878
|
** 69/8
|
**029/0
|
سال / تکرار
|
2
|
949000
|
26/0
|
454554
|
ns 04/0
|
004/0
|
تاریخ کاشت
|
2
|
**111964602
|
** 96/126
|
**26226372
|
**21/35
|
**803/1
|
سال × تاریخ کاشت
|
2
|
ns 146717
|
ns 19/0
|
ns 40129
|
ns 25/0
|
**045/0
|
سلنیوم
|
1
|
** 5352481
|
**69/7
|
**1183215
|
*57/1
|
**147/0
|
سال × سلنیوم
|
1
|
ns 864
|
ns 02/0
|
ns 66/940
|
ns 01/0
|
ns 0007/0
|
تاریخ کاشت × سلنیوم
|
2
|
ns 9608
|
ns 07/0
|
ns 21/6113
|
ns 03/0
|
** 016/0
|
سال × تاریخ کاشت × سلنیوم
|
2
|
ns 653
|
ns 01/0
|
ns 02/95
|
ns 08/0
|
** 009/0
|
خطایa
|
10
|
396759
|
08/0
|
77277
|
25/0
|
0005/0
|
رقم
|
5
|
**2924503
|
**98/3
|
**635219
|
**93/0
|
** 048/0
|
سال × رقم
|
5
|
ns 862
|
ns 02/0
|
ns 94/514
|
ns 03/0
|
** 002/0
|
تاریخ کاشت × رقم
|
10
|
*639283
|
ns 81/0
|
** 142196
|
ns 20/0
|
** 013/0
|
سلنیوم × رقم
|
5
|
ns 6838
|
ns 004/0
|
ns 23/995
|
ns 006/0
|
* 0012/0
|
سال × تاریخ کاشت × رقم
|
10
|
ns 4927
|
ns 019/0
|
ns 65/804
|
ns 03/0
|
**002/0
|
سال × سلنیوم × رقم
|
5
|
ns 5054
|
ns 015/0
|
ns 1141
|
ns 01/0
|
**002/0
|
تاریخ کاشت × سلنیوم × رقم
|
10
|
ns 19423
|
ns 008/0
|
ns 51/3361
|
ns 010/0
|
**001/0
|
سال × تاریخ کاشت × سلنیوم × رقم
|
10
|
ns 2594
|
ns 044/0
|
ns 71/651
|
ns 006/0
|
**002/0
|
خطایb
|
130
|
242620
|
16/0
|
43761
|
159/0
|
0004/0
|
ضریب تغییرات(%)
|
|
79/11
|
96/0
|
80/11
|
03/8
|
89/4
|
ns ، * و ** : بهترتیب بیانگر عدم تفاوت معنیدار، تفاوت معنیدار درسطح احتمال پنج درصد و یک درصد میباشد.
|
مقدار روغن دانه
نتایج نشان داد که اثر ساده سال، تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم در سطح یک درصد معنیدار گردید، اما برهمکنش تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنیداری در این صفت نشان نداد (جدول 3). بیشترین مقدار روغن دانه در سال دوم با میانگین 31/42 درصد مشاهده شد. بررسی سطوح مختلف تیمار تاریخ کاشت نشان داد با تأخیر در کاشت از 15 مهر به 5 آبان، مقدار روغن دانه، 49/6 درصد کاهش یافت. بیشترین مقدار روغن دانه در تاریخ کاشت 15 مهر (43/43 درصد) مشاهده شد. همچنین کاربرد سلنیوم نسبت به عدم کاربرد آن، سبب افزایش میزان روغن دانه از 92/41 به 30/42 درصد گردید. در بین ارقام رقم L72 با میانگین 49/42 درصد بیشترین و رقم GKH0224 با میانگین 74/41 درصد کمترین مقدار روغن دانه را دارا بود (جدول 4). ارقام مختلف کلزا، نسبت به تاریخ کاشت، واکنش متفاوتی نشان میدهند، بهطوریکه هر رقم کلزا میتواند پتانسیل تولید بالایی را در تاریخ کاشت مطلوب خود داشته باشد (Adamsen and coffelt, 2005). علت کاهش درصد روغن در تاریخهای کاشت آخر را میتوان تغییرات درجه حرارت در مرحله پرشدن دانهها و کاهش فتوسنتز خالص ذکر کرد. در این حالت، درصد کمتری از مواد ساخته شده و کربوهیدراتها به روغن تبدیل میشوند. هر چه طول دوره گلدهی تا رسیدن بیشتر باشد، زمان بیشتری برای سنتز روغن وجود دارد و درنتیجه درصد آن افزایش مییابد (Gecgel et al., 2007). Gilbertson و همکاران (2007) در بررسی اثر تاریخ کاشت بر میزان روغن دانههای روغنی، نتایج مشابهی یافتند. آنها گزارش نمودند که تاریخهای مختلف کاشت، گیاه را در معرض شرایط متفاوت محیطی قرار میدهد و در نتیجه میزان عملکرد گیاهان در زمانهای مختلف متفاوت خواهد بود. زمانی که مرحله تشکیل و پر شدن دانهها با تغییرات دمای محیط برخورد کند، میزان سنتز روغن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و درصد روغن دانهها کاهش خواهد یافت (Adamsen and coffelt, 2005).
عملکرد روغن دانه
نتایج نشان داد که تیمار تاریخ کاشت، سلنیوم و رقم بر عملکرد روغن دانه در سطح یک درصد و برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نیز در سطح پنج درصد معنیدار گردید (جدول3). عملکرد روغن دانه در سال دوم بیشتر بود و این مقدار از 1610 کیلوگرم در هکتار در سال اول، به 1933 کیلوگرم در هکتار در سال دوم تغییر یافت. در حالی که تأخیر در کاشت گیاه، بهویژه در تاریخ کاشت 5 آبان، سبب کاهش عملکرد روغن دانه نسبت به تاریخ کاشت 15مهر گردید، کاربرد سلنیوم باعث افزایش عملکرد روغن دانه بود (جدول 4). میانگین عملکرد روغن دانه در دو وضعیت عدم کاربرد و کاربرد سلنیوم بهترتیب معادل 1697 و 1845 کیلوگرم در هکتار گزارش شد (جدول 4). برهمکنش دوگانه تاریخ کاشت و رقم نشان داد که در تاریخ کاشت 15 مهر، لاین امید بخش L72 با میانگین 2576 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن دانه را به خود اختصاص داد. در حالی که در تاریخ کاشتهای تأخیری 25 مهر و 5 آبان، بالاترین عملکرد روغن دانه در رقم Opera بهترتیب با میانگین 1957 و 1385 کیلوگرم در هکتار مشاهده گردید. کمترین کاهش عملکرد روغن دانه در اثر تأخیر در کاشت درشرایط 25 مهر، به رقم Opera (0/20 درصد) و بیشترین مقدار آن به رقم GKH0224 (7/40 درصد) تعلق داشت. در تاریخ کاشت 5 آبان نیز رقم Opera کمترین افت عملکرد دانه (3/46 درصد) را نشان داد و بیشترین مقدار آن در رقم GKH3705 (7/64 درصد) مشاهده شد (جدول 5).
جدول 4: مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در سطوح مختلف تیمارهای مورد بررسی
تیمارها
|
عملکرد دانه (کیلوگرم در هکتار)
|
مقدار روغن دانه (درصد)
|
عملکرد روغن دانه (کیلوگرم در هکتار)
|
پالمتیک اسید (درصد)
|
اولئیک اسید (درصد)
|
سال
|
سال اول
|
3811
|
92/41b
|
1610
|
77/4b
|
00/62b
|
سال دوم
|
4539
|
31/42a
|
1933
|
17/5a
|
52/64a
|
LSD
|
3/570
|
2/250
|
301/0
|
119/0
|
067/0
|
|
15 مهرماه
|
5410
|
43/43a
|
2352
|
60/5a
|
76/67a
|
تاریخ کاشت
|
25مهرماه
|
4199
|
12/42b
|
1771
|
10/5b
|
35/63b
|
|
5آبان ماه
|
2916
|
78/40c
|
1192
|
22/4c
|
67/64c
|
LSD
|
9/233
|
9/103
|
109/0
|
185/0
|
430/0
|
سلنیوم
|
عدم کاربرد سلنیوم
|
4018
|
92/41b&
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| | | | |