[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۳۲ نتیجه برای کود

زهرا صیادی، سید عطاءاله سیادت، محمد مهدی پورسیاه‌بیدی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سیستم‌های غذایی ( کم‌نهاده، پرنهاده و ارگانیک ) بر روی دورقم لوبیا در تابستان ۸۸ در ایستگاه تحقیقات کشاورزی واقع در شهرستان ایوان، استان ایلام به صورت طرح کرت‌های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید.سیستم‌های غذایی (کم‌نهاده، پرنهاده و ارگانیک ) در سه سطح به عنوان عامل فرعی و ارقام در دو سطح (شکوفا، دانشکده ) به عنوان عامل اصلی در نظر گرفته شد. در این آزمایش صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد شاخه در بوته، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر رقم بر صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف و ارتفاع بوته معنی‌دار شد ولی بر سایر صفات اثرگذار نبود. اثر سیستم‌های غذایی نیز بر صفات شاخص برداشت، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته معنی‌دار گردید. گرچه اثر متقابل رقم بر سیستم‌های غذایی نیز بر صفات شاخص برداشت، تعداد شاخه در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در دانه معنی‌دار شد ولی بر سایر صفات اثرگذار نبود. نتایج میانگین اثرات متقابل نشان داد که بالاترین عملکرد دانه به اثر متقابل سیستم غذایی ارگانیک با رقم شکوفا متعلق می‌باشد. هم‌چنین بالاترین تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد شاخه در بوته، وزن صد دانه و ارتفاع نیز به اثر متقابل سیستم غذایی ارگانیک با رقم شکوفا تعلق داشت. اما تعداد غلاف در بوته و شاخص برداشت به اثر متقابل سیستم غذایی ارگانیک با رقم دانشکده متعلق می‌باشد. بنابراین نتیجه نهایی آزمایش بر مناسب بودن سیستم غذایی ارگانیک با رقم شکوفا تاکید دارد. جهت حصول نتایج و دقت بهتر برش‌دهی اثر متقابل سطوح سیستم‌غذایی برای هر رقم صورت گرفت، که رقم شکوفا با سیستم‌های غذایی بر تعداد دانه در غلاف و ارتفاع بوته دارای اثر معنی‌داری می‌باشند.
رضا رضایی سوخت آبندانی، مهدی رمضانی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

در این پژوهش به منظور بررسی اثرات دورآبیاری و مقادیر نیتروژن بر شاخص‌های فیزیولوژیکی ذرت علوفه‌ای (S.c,۷۰۴)، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بایع‌کلاء (نکاء) در سال زراعی ۱۳۸۸ اجراء شد. دورآبیاری در چهار سطح آبیاری ۷۵ ، ۱۰۰ ، ۱۲۵ و ۱۵۰ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاسA ، به عنوان عامل اصلی و سه سطح مقادیر نیتروژن صفر، ۹۶ و ۱۸۴ کیلوگرم در هکتار ( به ترتیب معادل صفر، ۲۰۰ و ۴۰۰ کیلوگرم اوره در هکتار) عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که دورآبیاری در صفاتی مانند: عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه (۵%) و نیز مقادیر نیتروژن در صفاتی همچون عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و کاه، شاخص برداشت، وزن صد دانه، طول بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در هر ردیف و تعداد دانه در بلال (۱%) و قطر بلال (۵%) معنی‌دار گردید و همچنین اثرات متقابل دورآبیاری و مقادیر نیتروژن عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه (در سطح احتمال ۱%) اثر معنی‌داری گذاشته است. عملکرد دانه با مصرف ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار نسبت به عدم مصرف نیتروژن ۸/۱۹ درصد افزایش معنی‌داری داشت، حداکثر شاخص برداشت برای تیمار بدون مصرف نیتروژن بدست آمد و با افزایش مصرف نیتروژن تا ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار شاخص برداشت بخاطر شدت افزایش عملکرد کاه نسبت به دانه کاهش داشت بطوری که عملکرد کاه نسبت به شاهد حدود ۳/۴۵ درصد افزایش یافت. سرعت رشد نسبی تحت مقادیر نیتروژن برای دورآبیاری ۷۵، ۱۲۵ و ۱۵۰ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A تقریباً یکسان بوده و فقط تحت دورآبیاری ۱۰۰ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A سرعت رشد نسبی با مصرف ۹۶ و ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار در تمامی مراحل رشد بیشتر گردید. در شاخص سطح برگ و وزن ویژه برگ در تیمارهای دورآبیاری با مصرف ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بویژه در مراحل آخر دوره رشد بیشترین بود، سرعت جذب خالص در شرایط بدون مصرف نیتروژن برای تمامی دورآبیاری در اواخر دوره رشد در مقایسه با مصرف ۹۶ و ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار منفی گردید. بیشترین روند تغییرات ارتفاع بوته از مرحله ۸ برگی به بعد با مصرف ۱۸۴ کیلوگرم نیتروژن در هکتار مشاهده شد و ارتفاع بوته در زمان ظهور تاسل با دورآبیاری ۱۲۵ میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A حاصل گردید.
علیرضا جعفرنژادی،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

با توجه به نقش مهم فیزیولوژیکی پتاسیم و نیاز بالای نیشکر به این عنصر، عدم مصرف کود‌‌های پتاسیمی در سال‌‌های گذشته و تخلیه شدید خاک‌‌های تحت کشت، این پژوهش با هدف بررسی اثر کود‌‌های پتاسیمی بر تغییرات عملکرد نیشکر در استان خوزستان اجراگردید. بر این اساس، آزمایشی به صورت بلوک‌‌های کامل تصادفی در دو منطقه کشت و صنعت کارون و هفت‌تپه بر رقم ۱۰۳-۴۸CP با شش تیمار در چهار تکرار اجرا شد. تیمار‌ها عبارت بودند از تیمار اول شاهد بدون مصرف پتاسیم؛ تیمار‌‌های دوم، سوم و چهارم شامل مصرف ۲۰۰ کیلوگرم O۲K به‌صورت پایه به ترتیب از منابع سولفات پتاسیم، نیترات پتاسیم و منبع کلرورپتاسیم، تیمار پنجم مصرف ۲۰۰ کیلوگرم O۲K به‌صورت تقسیط یک چهارم در ابتدای کشت و بقیه کود پتاسیمی همراه با مصرف کود نیتروژن در سه نوبت از منبع نیترات‌پتاسیم و تیمار ششم مصرف ۲۰۰ کیلوگرم O۲K به‌صورت تقسیط یک چهارم در ابتدای کشت و بقیه کود پتاسیمی همراه با مصرف کود نیتروژن در سه نوبت از منبع کلرورپتاسیم. نتایج نشان داد بین تیمار‌‌های کودی در منطقه هفت‌تپه تفاوت معنی‌داری وجود نداشت ولی در منطقه کارون به دلیل وضعیت مطلوب‌تر خاک از نظر پتاسیم (تخلیه کم‌تر)، بین تیمار‌‌های کودی ازنظر عملکرد، درصد شکر و درصد شربت تفاوت معنی‌داری در سطح پنج درصد مشاهده شد. بیش‌ترین عملکرد‌ها از تیمار‌‌های تقسیط (پنجم و ششم) به‌دست آمد. بیش‌ترین عملکرد به میزان ۵/۱۴۷ تن در هکتار از تیمار ششم و بیش‌ترین درصد شکر و درصد شربت به میزان ۹/۱۲ درصد و ۱/۳۲ درصد از تیمار پنجم به‌دست آمد. هم‌چنین بیش‌ترین درجه خلوص از تیمار پنجم به میزان ۷/۸۹ درصد (زمان برداشت نیشکر) به‌دست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، میزان پتاسیم در خاک مناسب نبوده و تأثیر تیمار‌‌های مورد مطالعه باعث ایجاد تفاوت معنی دار بر عملکرد نیشکر شد.
عادل مدحج، عبدالرحیم محمدپور،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت ماش به عنوان کود سبز و سطوح مختلف کود فسفر و نیتروژن بر عملکرد دانه‌ی گندم رقم چمران این آزمایش در سال زراعی۹۰-۱۳۸۹ به صورت آزمایش کرت خرده شده فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. دو تاریخ کاشت کود سبز ماش ۱۰ تیرماه و ۲۰ مردادماه به همراه کرت آیش به عنوان کرت اصلی در نظر گرفته شدند. سه سطح کود نیتروژن (بدون کود، ۶۰ و ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) به عنوان فاکتور اول و سه سطح کود فسفر (بدون کود، ۴۵ و ۹۰ کیلوگرم فسفر خالص در هکتار) به عنوان فاکتور دوم در کرت‌های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر کود سبز و برهمکنش تیمارهای آزمایشی بر عملکرد دانه در سطح احتمال پنج درصد و اثر تیمارهای فسفر و نیتروژن بر این صفت در سطح احتمال یک درصد معنی‎دار بود. کشت کود سبز ماش در تاریخ‌های دهم تیرماه و ۲۰ مردادماه باعث افزایش عملکرد دانه نسبت به تیمار آیش به میزان ۳/۱۵ و ۱/۳ درصد شد. تأخیر در تاریخ کاشت کود سبز ماش باعث کاهش اثرات سودمند آن در عملکرد دانه شد. بیش‌ترین عملکرد دانه به ترکیب تیماری ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن + ۹۰ کیلوگرم فسفر در تاریخ کاشت کود سبز دهم تیرماه متعلق بود. به‌طورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که کاشت ماش جهت استفاده به عنوان کود سبز در تاریخ ۱۰ تیرماه باعث افزایش عملکرد دانه‌ی گندم نسبت به شرایط آیش شد. هم‌چنین مشخص شد که در هنگام استفاده از ماش به عنوان کود سبز، عملکرد دانه در تیمارهای کودی ۶۰ کیلوگرم نیتروژن و ۴۵ کیلوگرم فسفر در هکتار، نسبت به تیمار ۱۲۰ کیلوگرم نیتروژن + ۹۰ کیلوگرم فسفر در هکتار در شرایط آیش بیش‌تر بود. افزایش عملکرد دانه در تیمارهای کود سبز نسبت به تیمار آیش به دلیل افزایش تعداد دانه در واحد سطح و عملکرد بیولوژیکی بود.
میثم مرادی، عباس سلیمانی فرد، رحیم ناصری، محبوبه قاسمی، کیومرث آبرومند،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

به منظور بررسی اثر کودهای دامی، اوره و تلقیح با ازتوباکتر کروکوم، بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم زاگرس، این آزمایش به صورت کرت‌های دوبار خردشده با سه تکرار در ایلام و در سال ۹۴-۱۳۹۳ اجرا شد.  تیمارهای آزمایشی شامل کود دامی گاوی در دو سطح (عدم مصرف و مصرف ۲۰ کیلوگرم در مترمربع)، کود شیمیایی اوره در چهار سطح  (صفر، ۳۳، ۶۶ و ۱۰۰ درصد از مقدار کود شیمیایی اوره توصیه شده) و کود زیستی ازتوباکتر کروکوم در دو سطح (عدم تلقیح و تلقیح با ازتوباکتر) به ترتیب به عنوان کرت‌های اصلی، فرعی و فرعی فرعی بودند. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از کود دامی، کود شیمیایی اوره و ازتوباکتر کروکوم اثر معنی­داری بر عملکرد، اجزای عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک گندم داشت. برهمکنش سه­گانه کود دامی در کود شیمیایی اوره در ازتوباکتر کروکوم بر تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در سطح احتمال یک و پنج درصد معنی­دار گردید، به­طوری که بیش‌ترین تعداد سنبله در مترمربع (۳۶۳ سنبله)، عملکرد دانه (۳/۴۱۳۳ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (۳/۸۷۰۸ کیلوگرم در هکتار) در تیمار مصرف کود دامی، مصرف ۶۰  درصد کود شیمیایی اوره توصیه شده و تلقیح با ازتوباکتر و کم‌ترین تعداد سنبله در مترمربع (۳/۲۲۸ سنبله)، عملکرد دانه (۳/۲۵۰۰ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (۵۷۱۱ کیلوگرم در هکتار) در تیمار مصرف عدم مصرف کود دامی، عدم مصرف کود شیمیایی اوره و عدم تلقیح با ازتوباکتر به‌دست آمد.  بنابراین می­توان با استفاده از کود دامی و  ۶۶ درصد کود اوره  توصیه شده  به علاوه تلفیق ازتوباکتر در مصرف کود صرفه‌جویی کرده و به عملکرد دانه مناسبی در گندم  دست یافت.


داود نجاریان، فرزاد فنودی، جعفر مسعودسینکی، قنبر لایی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

به منظور بررسی اثر تنش قطع آب و کاربرد کود کمپوست بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا چشم‌بلبلی، این آزمایش در سال زراعی ۹۲-۱۳۹۱ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان به روش اسپلیت‌پلات فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک‌های کامل تصادفی اجرا شد. تیمار تنش قطع آب (بدون تنش، قطع آب در مرحله گل‌دهی و غلاف‏بندی) به عنوان عامل اصلی و دو رقم (بسطامی و دامغانی) و کود کمپوست (عدم مصرف کود و مصرف ۱۰ تن کود) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف لوبیا اختلاف معنی­داری از لحاظ صفات مورد مطالعه وجود نداشت. هم‌چنین نتایج نشان داد که لوبیا به تنش قطع آب حساس می‏باشد. تمامی صفات مورد مطالعه با قطع آب در مراحل گل‌دهی و غلاف‏بندی کاهش معنی‏داری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند. میانگین عملکرد دانه (۴۵ درصد)، تعداد غلاف در شاخه فرعی (۳۳ درصد) و اصلی (۲۶ درصد)، تعداد شاخه فرعی (۲۵ درصد) و تعداد دانه در غلاف شاخه اصلی (۲۵ درصد) به ترتیب بیش‌‌ترین کاهش را نسبت به تنش قطع آب داشتند. هم‌چنین نتایج نشان دادند که لوبیا به مصرف کود کمپوست واکنش مثبت نشان داد. هم‌چنین نتایج حاکی از آن بودند که با مصرف کود کمپوست، می­توان اثر سوء کمبود آب را بر روی عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا چشم‌بلبلی کاهش داد. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که عملکرد دانه لوبیا بالا‌ترین همبستگی مثبت و معنی‏داری را با صفات تعداد دانه در غلاف شاخه اصلی (**۹۱/۰) و تعداد غلاف در شاخه اصلی (**۹۰/۰) داشت. هم‌چنین نتایج تجزیه ضرایب همبستگی (تجزیه علیت) نشان داد که صفات تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف شاخه اصلی و ارتفاع بوته، مؤثر‌ترین صفات در بهبود عملکرد دانه شناخته شدند.


نرگس مصلحی، یوسف نیک نژاد، هرمز فلاح آملی، نوراله خیری،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

به­منظور بررسی اثر تلفیق کودهای شیمیایی، آلی و زیستی بر برخی صفات مرفوفیزیولوژیکی برنج رقم طارم هاشمی، این آزمایش به­صورت طرح بلوک­های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در سال۹۳-۱۳۹۲ در مزرعه تحقیقاتی واقع در شهرستان آمل اجرا شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: : شاهد یا عدم مصرف کود، : مصرف کود نیتروژن، : مصرف کود دامی، : کاربرد باکتری آزوسپیریلوم، : کود دامی+ آزوسپیریلوم، :کود نیتروژن+ کود دامی، : کودنیتروژن+ باکتری آزوسپیریلوم و: کود­نیتروژن­­+ کود دامی+­ باکتری آزوسپیریلوم. نتایج نشان­­داد که اثر تیمارهای آزمایشی بر تمامی صفات مورد مطالعه معنی­دار بود. تیمار ، بالاترین ارتفاع بوته و بیش­ترین تعداد دانه پر در خوشه را داشت. بیش­ترین تعداد خوشه در بوته مربوط به تیمارهای  T۶و بود. کم­ترین تعداد گلچه عقیم در خوشه در تیمارهای و مشاهده شد. در بین تیمارها، تیمار بیش­ترین وزن هزار دانه (۲۵/۹۷ گرم) و شاخص برداشت (۶۵/۳۰ درصد) را به خود اختصاص داد. بیش­ترین طول خوشه متعلق به تیمارهای ، و بود. بیش­ترین عملکرد بیولوژیک (۷۸۱۲ کیلوگرم در هکتار) و نیتروژن کاه (۱۵/۶۷ کیلوگرم در هکتار) در تیمار مشاهده شد. بیش­ترین میزان عملکرد دانه و نیتروژن ذخیره شده در دانه نیز به ترتیب با میانگین­های ۴۲۹۸ و ۵۸/۳۴ کیلوگرم در هکتار متعلق به تیمار بود.


انیسه جرفی، مجتبی علوی فاضل، عادل مدحج،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

به­منظور بررسی عملکرد، اجزای عملکرد، شاخص­های رشدی و فیزیولوژیکی هیبریدهای ذرت­ دانه­ای در واکنش به کاربرد کود زیستی نیتروکسین حاوی مایه تلقیح باکتری­های Azotobacter choorcoccum و Azospirillum brasilenese به همراه مقادیر کود شیمیایی نیتروژن، این آزمایش به­صورت کرت­های یک­بار خرد شده در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. کرت­های اصلی شامل تیمار تلفیق چهار سطح کودی (۱۰۰ درصد کود شیمیایی، ۷۵ درصد کود شیمیایی + ۱۰۰ درصد کود زیستی، ۵۰ درصد کود شیمیایی+ ۱۰۰ درصد کود زیستی و ۲۵ درصد کود شیمیایی+ ۱۰۰ درصد کود زیستی) و کرت­های فرعی شامل هیبریدهای ذرت دانه­ای (هیبرید سینگل کراس ۷۰۴، هیبرید مبین و هیبرید کارون) بود. نتایج نشان داد بیش­ترین عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، وزن هزار دانه و طول بلال از کاربرد تلفیقی ۵۰ درصد کود شیمیایی نیتروژن به همراه ۱۰۰ درصد کود زیستی نیتروکسین در هیبرید کارون به­دست آمد. هیبرید سینگل کراس ۷۰۴ در مقادیر کاربرد ۱۰۰ درصد کود شیمیایی، بیش­ترین تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، درصد تلقیح پذیری و کم­ترین طول کچلی بلال و درصد کچلی بلال را دارا بود. بیش­ترین طول کچلی و درصد کچلی بلال در تیمار کاربرد ۷۵ درصد کود شیمیایی نیتروژن به همراه ۱۰۰ درصد کود زیستی و هیبرید مبین حاصل شد. بررسی نتایج نشان داد تفاوت معنی­داری در میان تیمارهای کودی و نیز هیبریدها از لحاظ شاخص کلروفیل وجود نداشت. با این حال هیبرید کارون از شاخص کلروفیل بیش­تری نسبت به دو هیبرید دیگر برخوردار بود.


رقیه امینیان، هیلا سادات طبسی، فرهاد حبیب زاده، سامان پارسامهر،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

به منظور تعیین رابطه عملکرد و برخی صفات زراعی و ارزیابی اثر مقادیر مختلف کود فسفر بر صفات مورد بررسی دو هیبرید ذرت دانه­ای در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به­ صورت کرت­ های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک­ های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تنش خشکی به­ عنوان عامل اصلی در سه سطح شامل آبیاری کامل، تنش در مرحله ظهور پانیکول و تنش در مرحله پرشدن دانه اعمال شد. کود فسفر به­ عنوان عامل فرعی در سه سطح ۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار (به ­ترتیب شاهد بدون کود، ۱۰۰ درصد توصیه کودی و ۵۰ درصد بیش­تر از توصیه کودی) و هیبرید به ­عنوان عامل فرعی فرعی در دو سطح (SC۷۰۰ و SC۷۰۴) در نظر گرفته شدند. اثر آبیاری، کود و هیبرید در عملکرد و بسیاری از صفات دیگر معنی­ دار بود. بیش­ ترین عملکرد دانه در شرایط آبیاری کامل و کم­ ترین آن در شرایط تنش در مرحله پرشدن دانه حاصل شد. بین دو هیبرید ۷۰۰ و ۷۰۴ در سطوح مختلف آبیاری تفاوت معنی­ داری مشاهده نشد. بیش­ ترین وزن خشک در شرایط آبیاری کامل حاصل شد، که در این شرایط بین مصرف ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار کود فسفر و استفاده از سینگل کراس ۷۰۰ و مصرف ۱۰۰ و۳۰۰ کیلوگرم در هکتار کود فسفر و استفاده از سینگل کراس ۷۰۴SC تفاوت معنی ­داری وجود نداشت. هم در شرایط آبیاری نرمال و هم تنش، بیش ­ترین همبستگی عملکرد دانه با شاخص برداشت مشاهده شد. براساس رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت، هم در شرایط آبیاری نرمال و هم در شرایط تنش، صفات شاخص برداشت و وزن خشک بیش­ ترین اثر را بر عملکرد دانه داشتند و در برنامه­ های گزینشی می­توانند برای بالا بردن ظرفیت تولید، مؤثر واقع شوند. بیش ­ترین وزن خشک از تیمارهای آبیاری کامل، مصرف ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار کود فسفر و هیبرید SC۷۰۰  و هم­چنین آبیاری کامل، مصرف ۱۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار کود فسفر و هیبریدSC۷۰۴  حاصل شد.

مجید صفری عربی، شهرام لک، عادل مدحج، محمودرضا رمضان پور، حمیدرضا مبصر،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

فسفر نقش مهمی در رشد و نمو گیاه کلزا ایفا می ­کند. با این وجود در یک دوره زمانی کوتاه، دو سوم کودهای شیمایی فسفاته مصرفی به شکل غیر قابل دسترس در خاک تثبیت می ­شود. لذا تنها راه استفاده از فسفر تجمع یافته در اراضی، به ­کارگیری کودهای بیولوژیک فسفاته است. این آزمایش به روش فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در سال­های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ اجرا شد. تیمارها شامل پنج باکتری‌ سودوموناس (سودوموناس­فلورسنس ­۱ (PSf۱)، ­سودوموناس­فلورسنس ۲ (PSf۲)، سودوموناس­پوتیدا ۱ (PSp۱)، سودوموناس پوتیدا ۲ (PSp۲) و عدم مصرف باکتری (PS۰)­) و چهار سطح کود فسفره سوپر­فسفات­ تریپل (بدون کود، ۱۰۰، ۱۵۰ و ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار) و دو رقم کلزای هایولای ۴۰۱ و ساری گل بود. نتایج نشان داد اثر سطوح مختلف تیمارهای باکتری حل­ کننده­ فسفات بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، محتوای فسفر برگ و دانه در سطح احتمال یک درصد معنی­ دار بود. اثر سطوح مختلف کود فسفره برعملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، محتوای فسفر برگ و دانه در سطح آماری یک درصد و بر تعداد خورجین در بوته در سطح احتمال پنج درصد معنی­ دار شد. برهم­کنش مصرف کود فسفره و باکتری­ های حل­ کننده­ ­فسفات بر عملکرد دانه، محتوای فسفر برگ و دانه در سطح احتمال یک درصد معنی­ دار بود. مقایسه میانگین ها نشان داد که با مصرف باکتری­ های حل­ کننده­ ­فسفات، به ویژه باکتری سودوموناس پوتیدا ۲ (PSp۲) می­ توان از مصرف کود­ شمیایی فسفره به میزان ۲۵ درصد کاست تا موجب کاهش هزینه تولید و مخاطرات زیست محیطی شد.   

مطهره حبیبی، احمد عبدل زاده، آرش امینی، حمیدرضا صادقی پور،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

پتاسیم یکی از کودهای پُرمصرف در کشور ما است و ماسه‌سنگ گلاکونیتی ممکن است یکی از گزینه‌های جایگزین برای کودهای پتاسه باشد این تحقیق با هدف بررسی اثرات ماسهسنگ گلاکونیتی استفاده شده به عنوان کود پتاسیم در گیاه زراعی کلزا و امکان آزادسازی پتاسیم و ایجاد سمیت آهن توسط آن صورت گرفت. کاشت گیاهان، در طرح آزمایش کاملاً تصادفی و در قالب فاکتوریل در اتاق کشت و به صورت کشت گلدانی در شن انجام شد. فاکتور اول پتاسیم و در سه سطح هوگلند فاقد پتاسیم + پودر ماسه‌سنگ گلاکونیتی، هوگلند دارای پتاسیم و هوگلند فاقد پتاسیم و فاکتور دوم اسیدیته محیط کشت در دو سطح ۶ و ۵/۷ بود. پتاسیم به صورت نیترات پتاسیم استفاده شد و  پودر ماسه‌سنگ گلاکونیتی قبل از کاشت گیاهان با شن شسته شده مخلوط گردید. نتایج نشان داد که کمبود پتاسیم در تیمار فاقد پتاسیم باعث کاهش شدید صفات رشد، میزان پتاسیم، پروتئین محلول در بخش هوایی، قند‌های محلول، نشاسته، کلروفیل a و کلروفیل کل و افزایش اسیدهای آمینه کل شد. کاربرد گلاکونیت با رها‌سازی پتاسیم توانست کمبود پتاسیم را در محیط ریشه گیاه جبران کند، به طوری که گیاهان تیمار شده با هوگلند فاقد پتاسیم + پودر ماسه‌سنگ گلاکونیتی در میزان پتاسیم و بسیاری صفات رشد از جمله وزن تر و خشک کل گیاهان تفاوت معنی‌داری با تیمار هوگلند دارای پتاسیم نداشتند. مقدار آهن ریشه گیاه کلزا در تیمار گلانونیت نسبت به دو تیمار دیگر پتاسیم بیش‌تر بود، اما کاهش  اسیدیته از ۵/۷ به ۶ میزان آهن گیاهان را افزایش نداد. کاهش اسیدیته در تیمارهای هوگلند و گلاکونیت سبب کاهش پروتئین، نشاسته، رنگدانه‌‌ها و رشد گیاه شد. این نتایج نشان می‌دهد که پودر ماسه‌سنگ گلاکونیتی توانایی آزادسازی پتاسیم دارد. بدون توجه به اسیدیته محلول غذایی، استفاده از ماسه سنگ گلاکونیتی در گیاه کلزا منجر به هیچ گونه علائم سمیت آهن نشد.                           
سعید چاوشی، قربان نورمحمدی، حمید مدنی، حسین حیدری شریف آباد، مجتبی علوی فاضل،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر کاربرد کودهای زیستی فسفر و پتاسیم بر برخی صفات مهم مورفولوژیکی، ویژگی‌های زراعی و عملکرد لوبیا قرمز این آزمایش در تابستان سال‌های ۹۴-۱۳۹۳ و به‌صورت دو ساله در مزرعه تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک اجرا شد. این پژوهش به‌صورت کرت‌های خردشده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای پژوهشی شامل استفاده از کودهای زیستی در چهار سطح عدم استفاده، کاربرد کود زیستی فسفر، کود زیستی پتاسیم و استفاده توأم کود زیستی فسفر + کود زیستی پتاسیم و چهار ژنوتیپ لوبیا قرمز به نام‌های رقم گلی، لاین D۸۱۰۸۳، رقم درخشان و KS۳۱۱۶۹ بودند. کاربرد کودهای زیستی در اوایل دوره رشد رویشی و همچنین در مرحله قبل از گلدهی انجام پذیرفت. نتایج نشان داد کاربرد کودهای زیستی توانست به‌طور معنی‌داری عملکرد تک بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در متر مربع، تعداد ساقه فرعی، کلروفیل a، کلروفیل b، نسبت کلروفیل a به کلروفیل b، نسبت وزن پوسته به وزن کل غلاف و نسبت پتاسیم به فسفر دانه را تحت تأثیر قرار دهد. در این بررسی رقم گلی با تولید ۷۱/۸ گرم در بوته بیش‌ترین عملکرد دانه را تولید کرد. همچنین به‌طور متوسط عملکرد دانه لوبیا از ۵۶/۶ گرم در بوته در عدم استفاده از کودهای زیستی به ۸۰/۸ گرم در بوته در استفاده توأم کودهای زیستی، ۵/۲۵% افزایش پیدا کرد. ژنوتیپ‌های مورد بررسی در تمام صفات مذکور اختلاف معنی‌داری را نشان دادند ولی اثر برهم‌کنش کاربرد کودهای زیستی و ژنوتیپ فقط در صفات تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در مترمربع معنی‌دار شد. بدین ترتیب با کاربرد کودهای زیستی می‌توان علاوه بر افزایش کمی و جذب عناصر ضروری از طریق تحریک رشد سبب بهبود ویژگی های کیفی لوبیا قرمز شد.
فرشاد سرخی،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

به­منظور بررسی واکنش آفتابگردان رقم ایروفلور به تنش کم­آبی در مراحل مختلف رشد و شیوه های مصرف کود فسفات زیستی، این آزمایش به­صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک­های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. تنش کم­آبی در چهار سطح شامل شاهد (عدم تنش کم­آبی)، تنش در مرحله رویشی، تنش در مرحله زایشی و تنش در هر دو مرحله رویشی و زایشی و شیوه مصرف فسفات زیستی در چهار سطح شامل عدم استفاده از کود زیستی، بذرمال، سرک و کاربرد همزمان بذرمال و سرک بود. اثر ساده تنش کم­آبی و کود زیستی بر قطر طبق، تعداد دانه در طیق، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن معنی­دار و برهم­کنش­آن­ها فقط بر تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه و درصد روغن معنی­دار بود. بیش­ترین میزان صفات در بین سطوح تنش کم­آبی به تیمار شاهد (عدم تنش کم­آبی) و در بین شیوه کاربرد کود زیستی به تیمار کاربرد همزمان بذرمال و سرک تعلق داشت که به­ترتیب وزن هزار دانه ۴۲/۷۴ و ۲۵/۶۷ گرم، قطر طبق ۶۷/۱۷ و ۷۴/۱۶سانتی­متر، عملکرد بیولوژیک ۷۴/۱۰۵۹۶ و ۴۳/۱۰۱۶۵ کیلوگرم در هکتار و عملکرد روغن ۵۵/۱۳۱۸ و ۷۳/۱۲۱۶ کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. بیش­ترین ­مقدار صفات تعداد دانه در طبق (۵۱/۹۵۰ عدد)، عملکرد دانه (۲۳/۳۴۵۱ کیلوگرم در هکتار) و درصد روغن (۶۸/۴۷ درصد) در ترکیب تیماری بدون تنش کم­آبی و کاربرد همزمان کود زیستی به­صورت بذرمال و سرک بدست آمد. اثر تنش کم­آبی بر صفات در مرحله زایشی به­صورت معنی­داری بیش­تر­ از مرحله رویشی بود. تیمار کاربرد کود زیستی به­صورت کاربرد همزمان بذرمال و سرک با تیمار کاربرد به شیوه بذرمال اختلاف معنی­داری نشان نداد. نتیجه آزمایش نشان داد که کاربرد کود فسفات زیستی به­صورت بذرمال در آفتابگردان رقم ایروفلور تحت شرایط نرمال و تنش کم آبی بهبود عملکرد و صفات مورد مطالعه را به همراه دارد.
پریسا خان زاده، رئوف سید شریفی،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

به­منظور بررسی اثر تلقیح بذر با سایکوسل و کودهای زیستی بر عملکرد، فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدانی گندم و برخی صفات بیوشیمیایی گندم (.Triticum aestivum L) در شرایط شوری خاک، این آزمایش به­صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال زراعی ۱۳۹۵ انجام گرفت. تیمارها شامل شوری در چهار سطح (عدم اعمال شوری به عنوان شاهد و اعمال شوری­های ۲۵، ۵۰ و ۷۵ میلی­مولار) با نمک NaCl  و تلقیح بذر با سایکوسل و کودهای زیستی در شش سطح (بدون تلقیح با کودهای زیستی و سایکوسل به­عنوان شاهد، تلقیح بذر با سودوموناس، آزوسپریلیوم و کاربرد همزمان سودوموناس و آزوسپریلیوم، تلقیح با سایکوسل در دو سطح ۵-۱۰ و ۶-۱۰ میلی­مولار) بود. نتایج نشان داد که تیمار شوری ۷۵ میلی­مولار محتوای پرولین و فعالیت آنزیم­های آنتی اکسیدانی مانند کاتالاز، پراکسیداز و پلی­ فنل اکسیداز را در مقایسه با عدم اعمال شوری به­ترتیب ۳۹/۴۳، ۹/۱۰۳، ۸۳/۹۷ و ۱۴۳  درصد افزایش داد. کم­ترین میزان هدایت الکتریکی (۸/۶۵ میکروزیمنس بر سانتی­متر) و بیش­ترین محتوای نسبی آب در مرحله گلدهی (۸۶/۸۷ درصد)، محتوای پروتئین (۷/۱۷ درصد) و عملکرد دانه (۸۳/۲ گرم در بوته) در حالت عدم اعمال شوری و تلقیح همزمان بذر با سودوموناس و آزوسپریلیوم به­دست آمد. بیش­ترین میزان هدایت الکتریکی (۸۳/۱۱۱ میکروزیمنس بر سانتی­متر) و کم­ترین محتوای نسبی آب در مرحله پر شدن دانه (۶/۴۹ درصد)، محتوای پروتئین (۵۷/۱۰ درصد) و عملکرد دانه تک بوته (۹۸/۰ گرم در بوته) در شوری ۷۵ میلی­مولار  و عدم تلقیح بذر با کودهای زیستی و سایکوسل به­دست آمد.
داریوش صفری، میترا آزادی خواه،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر باکتری­های سودوموناس فلورسنت محرک رشد گیاه بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا تحت تنش شوری، این آزمایش به‌صورت کرت­های خرد شده ـ فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی ۹۷-۱۳۹۶ در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. تنش شوری به‌عنوان فاکتور اصلی در چهار سطح (صفر، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلی­مولار) و ارقام (اکاپی، مادونا و لیکورد) به عنوان فاکتور فرعی اول و باکتری­های سودوموناس در سه سطح (P۱۳، P۱۴ و P۱۵) به همراه یک تیمار شاهد (بدون باکتری) به‌عنوان فاکتور فرعی دوم در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که شوری موجب کاهش معنی­دار صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه و عملکرد دانه، محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل کل گردید اما اثر معنی­داری بر درصد روغن نداشت و از طرفی باکتری­های محرک رشد با ویژگی­های محرک رشدی سبب افزایش صفات مورد مطالعه شد. نتایج  مقایسه میانگین داده­ها نشان داد که باکتری­های مورد استفاده در این پژوهش باعث افزایش صفات مورد بررسی شدند و از این میان سویه Pseudomonas fluorescens P۱۴ بیش­ترین اثر (سه تا پنج درصدی نسبت به شاهد) را داشت. با توجه به مقایسه میانگین داده­ها، رقم لیکورد نسبت به ارقام دیگر از بیش­ترین ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و درصد روغن برخوردار بود. در مجموع می­توان بیان کرد استفاده از باکتری­های محرک رشد به عنوان یک کود زیستی جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی و کاهش آلودگی زیست محیطی حائز اهمیت بوده      و می­تواند به عنوان روشی ساده و اقتصادی جهت افزایش عملکرد کلزا تحت تنش شوری مطرح باشد.
جمیل ظفری، اسعد رخزادی، رضا طالبی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

این آزمایش با هدف بررسی امکان جایگزینی کودهای آلی ورمی­کمپوست و مرغی به جای کودهای شیمیایی در زراعت دو رقم نخود اصلاح شده در شرایط دیم انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اول، کود در شش سطح شامل: F۱ (شاهد یا بدون مصرف کود)، F۲ (کود شیمیایی معمول یا NPK)، F۳ (ورمی­کمپوست به مقدار ۱۰ تن در هکتار)، F۴ (کود مرغی به مقدار پنج تن در هکتار)، F۵ (۵۰ درصد کود شیمیایی + پنج تن در هکتار ورمی­کمپوست)، F۶ (۵۰ درصد کود شیمیایی + ۵/۲ تن در هکتار کود مرغی) و عامل دوم، رقم شامل دو رقم آزاد و عادل از ارقام اصلاح شده تیپ کابلی نخود بود. اثر عامل کودی بر تعداد شاخه ثانویه در بوته، دمای کانوپی، تعداد نیام در بوته، عملکرد دانه و بیولوژیک معنی­دار بود و اثر عامل رقم بر ارتفاع بوته و اولین نیام، شاخص کلروفیل، وزن صد دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک و شاخص برداشت معنی­دار بود. بیش­ترین مقدار عملکرد دانه و تعداد نیام در بوته به­ترتیب با میانگین­های ۱۴۱۰ کیلوگرم در هکتار و ۴۲ نیام در بوته، مربوط به تیمار کود مرغی خالص (F۴) بود، که نسبت به تیمار شاهد، به­ترتیب ۲۴ و ۳۲ درصد افزایش نشان داد. میانگین­های تعداد شاخه ثانویه در بوته، تعداد نیام در بوته و عملکرد دانه و بیولوژیک در چهار تیمار حاوی کود ارگانیک (تیمارهای F۳، F۴، F۵ و F۶) بیش­تر از تیمار کود شیمیایی و شاهد بود. مقایسه دو رقم حاکی از آن بود که رقم آزاد در اغلب صفات نسبت به رقم عادل برتری معنی­داری نشان داد و عملکرد دانه آن ۱۳ درصد نسبت به رقم عادل بیش­تر بود. با توجه به بهبود رشد و عملکرد نخود در تیمارهای حاوی کودهای ارگانیک در این آزمایش که در بیش­تر موارد نتایجی بهتر از کود شیمیایی داشت، می­توان این کودهای آلی را به عنوان جایگزین­های مناسبی برای کودهای شیمیایی معمول در زراعت دیم نخود مد نظر قرار داد.
نصرت اله عباسی، جواد چراغی، سمیه حاجی نیا،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر محلول‌پاشی با کودهای شیمیایی و نانوکلات‌های آهن و روی بر غلظت کلروفیل، کارآیی مصرف نور و عملکرد دانه دو رقم گندم نان، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی جهاد کشاورزی مرکز زرین‌آباد طی سال زراعی ۹۷-۱۳۹۶ اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل محلول‌پاشی در هفت سطح (شاهد، محلول‌پاشی با کلات آهن، نانو کلات آهن، سولفات روی، نانو کلات روی، کلات آهن + سولفات روی و نانو کلات آهن + نانو کلات روی) و فاکتور دوم دو رقم گندم (چمران و کوهدشت) بود. نتایج نشان داد محلول‌پاشی با کودهای آهن و سولفات روی اثر معنی‌داری بر غلظت کلروفیل و حداکثر شاخص سطح برگ به‌ترتیب در سطح احتمال ۱ و ۵ درصد داشتند. حداکثر شاخص سطح برگ در سطح آماری ۱ درصد در رقم کوهدشت ۲۱/۷ درصد بیشتر از رقم چمران بود. محلول‌پاشی با نانو کلات آهن توأم با نانو کلات روی حداکثر تجمع ماده خشک (۷۸۲ گرم در متر مربع) را به خود اختصاص داد. کمترین میزان ماده خشک ۶۸۱ گرم در متر مربع نیز در گیاهان شاهد (عدم محلول‌پاشی) به‌دست آمد. در رقم چمران، بیشترین مقدار کارآیی مصرف نور ۳۰/۲ گرم بر مگاژول با کاربرد نانو کلات آهن به‌دست آمد که ۲۷/۱۰ درصد بیشتر از تیمار شاهد بود. بیشترین مقدار کارایی مصرف نور در رقم کوهدشت (۴۵/۲ گرم بر مگاژول) با محلول‌پاشی سولفات روی + کلات آهن و کمترین مقدار آن (۰۸/۲ گرم بر مگاژول) در گیاهان شاهد به‌دست آمد. محلول‌پاشی با نانو کلات روی + نانو کلات آهن و کلات آهن + سولفات روی عملکرد دانه گندم رقم چمران را به‌ترتیب ۴۴/۲۷ و ۹۵/۱۵ درصد در مقایسه با تیمار شاهد افزایش دادند. در رقم کوهدشت، نانو کلات روی و آهن تاثیر معنی‌داری بر علکرد دانه گندم رقم کوهدشت نداشتد.
خوشناز پاینده، نازلی دروگر،
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

به منظور  بررسی اثر قارچ میکوریزا و باکتری‌های حل­کننده فسفات بر خصوصیات کیفی و عملکرد دانه ذرت سینگل کراس ۷۰۴ تحت فواصل مختلف آبیاری، این آزمایش به صورت کرت­های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی باسه تکرار در شهرستان حمیدیه در سال زراعی ۱۳۹۷ اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل فواصل آبیاری در سه سطح (۶۰ (شاهد)، ۹۰ و ۱۲۰ میلی­متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A) در کرت­های اصلی و اثر کاربرد تلفیقی میکوریزا و فسفات بارور ۲ در چهار سطح شامل (عدم کاربرد میکوریزا و فسفات بارور ۲ (شاهد)، میکوریزا، فسفات بارور ۲، میکوریزا + فسفات بارور ۲) در کرت­های فرعی بودند. نتایج نشان داد که اثر فواصل آبیاری و اثر توأم میکوریزا + فسفات بارور ۲ بر ارتفاع بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین معنی­دار بود. بیشترین عملکرد پروتئین در تیمار ۶۰ میلی­متر تبخیر از تشت و کمترین عملکرد پروتئین به تیمار ۱۲۰ میلی­متر تبخیر از تشت اختصاص یافت. نتایج نشان داد که کاربرد توأم میکوریزا + فسفات بارور ۲ عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به­طور معنی­داری افزایش داد. کمترین این صفات از عدم کاربرد میکوریزا + فسفات بارور ۲ به­دست آمد. بهترین عملکرد دانه (۶۰۰۰ کیلوگرم در هکتار) در تیمار آبیاری پس از ۹۰ میلی­متر تبخیر از تشت و کاربرد توأم میکوریزا و فسفات بارور ۲ به­دست آمد که نسبت به تیمار ۱۲۰ میلمتر تبخیر از تشت و عدم کاربرد میکوریزا + فسفات بارور ۲، ۴۰ درصد افزایش نشان داد. در مجموع به­منظور دست­یابی به حداکثر عملکرد کمی و کیفی، کشت گیاه ذرت با کاربرد اثر توأم میکوریزا و باکتری­های حل­کننده فسفات در شرایط ۹۰ میلی­متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A پیشنهاد می ­شود.
کامران میرزاشاهی، فریدون نورقلی پور،
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

مدیریت کود نیتروژن برای تولید اقتصادی کلرنگ از اولویت خاصی برخوردار است. افزایش کارایی این عنصر علاوه بر افزایش سود اقتصادی، موجب کاهش آلودگی محیط­زیست نیز می­شود. بنابراین آزمایشی به­صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی صفی­آباد طی دو سال(۱۳۹۱ و ۱۳۹۳) اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار مقدار نیتروژن خالص صفر شاهد (بدون مصرف نیتروژن)، ۶۰ ، ۱۲۰ و ۱۸۰ کیلوگرم در هکتار و چهار سطح زمان مصرف نیتروژن به­صورت تقسیط شده (مصرف تماماً هنگام کاشت ، مصرف دو سوم هنگام کاشت و یک سوم شروع ساقه­دهی ، مصرف یک سوم هنگام کاشت و دو سوم شروع ساقه­دهی و مصرف یک سوم هنگام کاشت، یک سوم شروع ساقه­دهی و یک سوم اوایل گلدهی ) بودند. نتایج نشان داد که برهمکنش تیمارها بر ارتفاع بوته، تعداد طبق بارور در متر مربع، عملکرد دانه، عملکرد روغن ، کارایی مصرف و جذب نیتروژن توسط دانه معنی دار بود. اثر اصلی نیتروژن بر تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، درصد روغن و کارایی جذب نیتروژن معنی دار گردید. همچنین، اثر اصلی تقسیط بر تعداد دانه در طبق، درصد روغن و کارایی جذب نیتروژن معنی دار بود. برهمکنش تیمارها در مقایسه با تیمار شاهد(بدون مصرف نیتروژن)حاکی از افزایش عملکرد دانه و به تبع آن عملکرد روغن بود. از طرفی، با افزایش مصرف نیتروژن در مقایسه با تیمار شاهد و نیز با تقسیط دو و سه مرحله ای آن (،  و) به­ترتیب شاخص­های کارایی نیتروژن کاهش و افزایش نشان داد. بنابراین، با توجه به شرایط اجرای این آزمایش و محاسبه نسبت فایده به هزینه، مصرف ۶۰ کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار در هر بار یک سوم () با عملکرد دانه ۲۲۲۶ کیلوگرم در هکتار و بیشترین نسبت فایده به هزینه (۱۸/۴۳) و کارایی مصرف نیتروژن (۳۱ کیلوگرم در کیلوگرم) توصیه می­گردد.
سهیل عروج نیا، داوود حبیبی، سمیرا شهبازی، فرزاد پاک نژاد، محمدنبی ایلکایی،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

به منظور بررسی ﮐﻨﺘﺮل زیست­محیطی ﺑﯿﻤﺎری ﭘﻮﺳﯿﺪﮔﯽ ذﻏﺎﻟﯽ ﺳﻮیﺎ با استفاده از فرمولاسیون جهش یافته تریکودرما هارزیانوم با پرتو گاما آزمایشات مزرعه ای به­صورت فاکتوریل در قالب آماری طرح بلوک کاملاً تصادفی برای صفات مورفولوژی در سال­های ۹۸-۹۷ در مزرعه­ای واقع در اسلامشهر اجرا شد. آزمایش دارای ۱۲ تیمار شامل شاهد، استفاده از قارچ­کش بیولوزیک تجاری تریکودرمین، سویا و تلقیح قارچ­های موتانت و غیر موتانت تریکودرما به­صورت پودری و گرانول بود. نتایج نشان داد که  اثر تیمارها برای تمامی صفات مورفولوژی گیاه سویا معنی­دار می­باشد. استفاده از تیمارهای قارچ تریکودرما باعث افزایش میزان کمی صفات مورفولوژی مانند عملکرد دانه، وزن خشک کل، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه­های فرعی، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، میزان پروتئین و میزان روغن شدند، به­نحوی که بیشترین میانگین عملکرد دانه به­ترتیب متعلق به تیمارهای تریکودرمای موتانت گرانول و تریکودرمای موتانت پودری با میانگین­های ۲۵/۳۵۳۱ و ۵/۳۵۲۷ کیلوگرم در هکتار بود. نتایج هم­چنین نشان داد که برهم­کنش فرمولاسیون و پاتوژن در تعداد غلاف در بوته در تیمارهای تریکودرمای موتانت گرانول و تریکودرمای موتانت پودری با پاتوژن با میزان ۴۷ غلاف در از بالاترین میزان برخوردار بودند.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
۱
 

مجله علمی پژوهشی فیزیولوژی گیاهان زراعی crop physiology journal
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4710