۸ نتیجه برای تعرق
شیما توریوریان، بابک پاساری، خسرو محمدی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
بخشی از نور مادون قرمز خورشید در واکنش فتوسنتز گیاه اثری ندارد و عمدتا صرف افزایش دمای گیاه و افزایش تعرق و مصرف آب میشود، محلولپاشی رس کائولین به وسیله بازتابش نور خورشید موجب تعدیل شرایط حرارتی و کاهش تعرق در گیاه می شود. این آزمایش در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی به صورت کرتهای یک بارخرد شده در سه تکرار در سال زراعی ۹۶-۱۳۹۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج اجرا شد. در این آزمایش قطع آبیاری با چهار سطح آبیاری شامل شاهد (آبیاری کامل در تمام مراحل رشد)، قطع آبیاری از مرحله ساقه دهی تا آخر فصل رشد، قطع آبیاری از مرحله گلدهی تا آخر فصل رشد، قطع آبیاری از مرحله پرشدن دانه تا آخر فصل رشد در کرتهای اصلی و محلولپاشی رس کائولین شامل: محلولپاشی با آب مقطر (شاهد)، محلولپاشی با رس کائولین ۲/۵ و ۵ درصد، در کرتهای فرعی مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اثر تنش بر تعداد برگ، وزن طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد روغن و عملکرد پروتئین در سطح ۱ درصد معنیدار بود. حداکثر عملکرد دانه در تیمار شاهد یا آبیاری کامل به میزان ۱۰۸۴/۳۲ کیلوگرم در هکتار به دست آمد و تیمار قطع آبیاری در مرحله ساقهدهی، گلدهی و پر شدن دانه در مقایسه با شاهد به ترتیب: ۴۴/۳۹ ، ۳۱/۴۲ و ۳/۲ درصد کاهش عملکرد نشان دادند. در این آزمایش اثر رسکائولین بر وزن برگ، وزن طبق، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد و عملکرد پروتئین در سطح ۱ درصد و بر روی صفات درصد روغن و عملکرد دانه در سطح ۵ درصد معنیدار بود. محلولپاشی کائولین ۲/۵ و ۵ درصد به دلیل افزایش عملکرد دانه به ترتیب به میزان: ۲۳/۷۳ و ۵/۴۹ درصد در مقایسه با شاهد توصیه شد.
احسان کشمیری، محمد کافی، مهدی پارسا، جعفر نباتی، محمد زارع مهرجردی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
به منظور بهینهسازی شرایط و همچنین افزایش تولید ریزغده سیبزمینی در رقم آگریا، اثرات مقادیر مختلف نیتروژن و اسیدیته محلول غذایی در دو آزمایش جداگانه در سال ۱۳۹۲ در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در محیط آبکشت در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. در یک آزمایش سطوح مختلف نیتروژن (صفر میلی گرم + محلول هوگلند (شاهد)، ۵۰ میلی گرم + محلول هوگلند و ۱۰۰میلی گرم + محلول هوگلند) بهصورت نیترات آمونیوم و در آزمایش دیگر اسیدیته محلول غذایی هوگلند در سه سطح (۳، ۴ و ۵/۶) بود. سه نوبت بعد از انتقال گیاهچه ها به بستر کاشت (۳۰، ۳۵ و۴۰ روزپس از کاشت) تیمارهای اسیدیته به مدت ۱۰ ساعت بر روی گیاهان اعمال شد و سپس آبشویی صورت گرفت. نتایج نشان داد که افزایش میزان نیتروژن موجب افزایش و کاهش اسیدیته باعث کاهش فتوسنتز، تعرق و غلظت کلروفیلهای a و b نسبت به شاهد شد. افزایش نیتروژن از صفر به ۱۰۰ میلیگرم در لیتر و کاهش موقت اسیدیته از ۵/۶ به سه سبب افزایش میانگین وزن، قطر و تعداد ریزغدهها شد. افزایش مقدار نیتروژن سبب افزایش و کاهش اسیدیته محلول غذایی سبب کاهش سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی شد. تعداد ریزغدهها با افزایش نیتروژن از سطح ۵۰ به ۱۰۰ میلیگرم در لیتر تفاوت معنیداری پیدا نکرد که نشاندهنده این است که افزایش مصرف نیتروژن تعداد غده را تا حد معینی افزایش میدهد ولی از آن به بعد تغییر معنیداری در عملکرد ایجاد نمیکند و حتی ممکن است دارای اثرات منفی نیز باشد. درمجموع به نظر میرسد مدیریت مصرف و کاربرد مقدار مناسب کود نیتروژن و کاهش کوتاهمدت اسیدیته محلول غذایی بهصورت متناوب میتواند نقش مهمی در افزایش تولید ریزغده و عملکرد در این گیاه داشته باشد.
ابراهیم فانی، پیمان حسیبی، موسی مسکرباشی، خسرو مهدی خانلو، سید عبدالرضا سیداحمدی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثرات تنش خشکی و محلولپاشی سیلیس بر برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی ارقام کلزا، آزمایشی در سال ۹۶-۱۳۹۵ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بهبهان اجرا شد. در پژوهش حاضر اثر غلظتهای صفر و ۳۰ میلی مولار سیلیکات پتاسیم در شرایط آبیاری معمولی (آبیاری بعد از ۲۵ درصد تخلیه رطوبت قابل استفاده) و شرایط تنش خشکی (آبیاری بعد از ۷۵ درصد تخلیه رطوبت قابلاستفاده) بر روی ۴ رقم کلزا شامل هایولا ۴۰۱، آگامکس، جاکامو و جری در دوره گلدهی بهصورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. بر اساس نتایج، شاخص فتوسنتزی، سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، کلروفیل a و کلروفیل b تحت شرایط تنش خشکی بهطور معنیداری کاهش یافت. مطابق با جدول مقایسه میانگین در حالت محلولپاشی سیلیس، اختلاف میزان شاخص کلروفیل، سرعت تعرق، کلروفیل a و کلروفیل b نسبت به عدم محلولپاشی معنیدار بود. میزان شاخص کلروفیل در حالت تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری معمولی افزایش یافت که علت آن کاهش سطح برگ در شرایط تنش خشکی بود. با توجه به نتایج، چون ارقام هایولا ۴۰۱ و آگامکس شرایط بهتری ازلحاظ صفات فیزیولوژیکی در مقایسه با ارقام جاکامو و جری داشتند، پیشنهاد میگردد در مناطقی از کشور که با تنش کمآبی مواجه هستند مورد استفاده قرار گیرند.
حسین محمودی، احمد افکاری،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
تنش خشکی یکی از عوامل مهم محدود کننده رشد و نمو گیاهان زراعی میباشد. این آزمایش بهصورت کرتهای یکبارخرد شده در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کلیبر در سال زراعی ۱۳۹۶ اجرا گردید. در این آزمایش تأثیر سه سطح تنش خشکی پس از ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A در کرتهای اصلی و سه سطح صفر، ۷۵ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار سوپر جاذب در کرتهای فرعی بر صفات فیزیولوژیکی گندم رقم میهن مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که برهمکنش تنش خشکی و سوپرجاذب بر هدایت روزنهای، پایداری غشای سلولی، پرولین و شاخص کلروفیل برگ معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگین برهمکنش تنش خشکی و سوپرجاذب نشان داد که حداکثر میزان شاخص کلوفیل ۷۰/۶ درصد، هدایت روزنهای ۴۵/۷ مول دیاکسیدکربن در متر مربع در ثانیه و پایداری عشای سلولی ۲۵/۴۸ درصد توسط تیمار ۷۵ کیلوگرم در هکتار کاربرد سوپرجاذب در سطح تنش خشکی ۶۰ میلیمتر تبخیر حاصل شد. نتایج مقایسه میانگین تیمارها مشخص نمود که بیشترین میزان تعرق ۱۰/۶ میلیمول آب در متر مربع در ثانیه، سرعت فتوسنتز ۲۳/۲۸ میکرومول دیاکسیدکربن در متر مربع در ثانیه، حداکثر کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم II ۸۹۴/۰ و میزان دیاکسیدکربن روزنهای ۰۲/۵۵۶ میلیمول دیاکسیدکربن در متر مربع در ثانیه مربوط به تیمار ۶۰ میلیمتر تبخیر و بیشترین میزان کروبوهیداتهای محلول ۳۱/۱۲۱ میکروگرم گلوگز در گرم وزن تر مربوط به تیمار ۱۲۰ میلیمتر تبخیر بود. استفاده از سوپرجاذب بهطور معنیدار صفات فیزیولوژیکی نظیر سرعت فتوسنتز، هدایت روزنهای، شدت تعرق، حداکثر کارآیی فتوشیمیایی فتوسیستم II و شاخص کلروفیل را افزایش داد. بنابراین، تیمار ۶۰ میلیمتر تبخیر و مصرف ۷۵ کیلوگرم سوپرجاذب در هکتار بهعنوان تیمار برتر برای دستیابی به بیشترین میزان صفات فیزیولوژی گندم توصیه میگردد.
یونس میر، ماشاالله دانشور، احمد اسماعیلی،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر محلولپاشی اسید سالیسیلیک و عناصر ریزمغذی بر فعالیتهای فتوسنتزی و عملکرد دانه کلزا در شرایط تنش کمآبی، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹۶-۱۳۹۵ در دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان اجرا گردید. آبیاری در دو سطح ۲۰ و ۷۰ درصد تخلیه ظرفیت زراعی در کرتهای اصلی و ترکیب عناصر ریزمغذی (B۱ عدم مصرف و B۲ محلولپاشی با نسبت ۲ در هزار) و عامل اسید سالیسیلیک (غلظتهای صفر، ۵/۰، ۱ و ۵/۱ میلیمولار) در کرتهای فرعی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برهمکنش سهگانه بر صفات شاخص سطح برگ، هدایت روزنهای، سرعت تعرق و عملکرد دانه معنیدار شد. بیشترین عملکرد دانه به میزان ۴۴۲۴ کیلوگرم در هکتار در شرایط عدم تنش و محلولپاشی کود ریزمغذی بههمراه غلظت ۵/۱ میلیمولار سالیسیلیک اسید بهدست آمد. تنش کمآبی، شاخص سطح برگ و تبادلات گازی گیاه را تحت تأثیر قرار داده و با کاهش صفات فیزیولوژیک نظیر سرعت فتوسنتز، هدایت روزنهای، هدایت مزوفیلی، سرعت تعرق و افزایش غلظت دیاکسیدکربن زیر اتاقک روزنه نهایتاً باعث کاهش عملکرد دانه در کلزا گردید؛ اما محلولپاشی اسید سالیسیلیک و عناصر ریزمغذی توانست ضمن کاهش معنیدار غلظت دیاکسیدکربن زیر اتاقک روزنه، باعث افزایش معنیدار شاخص سطح برگ، هدایت مزوفیلی، هدایت روزنهای، سرعت تعرق و سرعت فتوسنتز تا حدی اثرات منفی تنش خشکی بر صفات فیزیولوژیک گیاه کلزا را کاهش و عملکرد دانه را ۷۹/۳۷ درصد افزایش دهد. لذا کود ریزمغذی فرتی میکس سهگانه (آهن+روی+منگنز) با غلظت ۲ در هزار بههمراه غلظت یکونیم میلیمولار اسید سالیسیلیک جهت کاهش اثرات سوء تنش کمآبی و حصول عملکرد مناسب توصیه میگردد.
حسن نوریانی،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
بهمنظور بررسی واکنش تبادلات گازی برگ و عملکرد دانه ذرت S.C ۷۰۴ به محلولپاشی اسید سالیسیلیک در شرایط تنش کمبود آب، آزمایشی بهصورت کرتهای یکبار خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی تابستان سال ۱۳۹۲ در منطقه دزفول اجرا گردید. تیمارها شامل تنش کمبود آب (آبیاری پس از ۶۰، ۹۰، ۱۲۰ و ۱۵۰ میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) در کرتهای اصلی و محلولپاشی اسید سالیسیلیک (صفر، ۲۵/۰، ۵/۰ و ۷۵/۰ میلیمولار در مرحله ۸-۶ برگی گیاه) در کرتهای فرعی بود. نتایج نشان داد که محلولپاشی اسید سالیسیلیک در تیمارهای تنش کمبود آب باعث افزایش هدایت روزنهای (۵۳ درصد)، شدت تعرق (۱۹ درصد)، محتوای نسبی آب برگ (۲۶ درصد)، سرعت فتوسنتز (۲۴ درصد)، عملکرد دانه (۳۵ درصد) و عملکرد بیولوژیک (۲۷ درصد) و کاهش غلظت دیاکسیدکربن زیر روزنهای (۱۴ درصد) گردید. بهطور کلی، مصرف اسید سالیسیلیک در هر دو شرایط مطلوب و تنش آبی باعث بهبود صفات فیزیولوژیکی و عملکرد گردید. در این میان محلولپاشی ۷۵/۰ میلیمولار اسید سالیسیلیک در شرایط آبیاری پس از ۶۰ میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A با جذب آب بیشتر به همراه هدایت روزنهای و سرعت فتوسنتزی بالاتر، محتوای نسبی آب برگ بیشتری داشت و از این طریق در بین سایر تیمارها بیشترین عملکرد دانه (۷۸۱۵ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (۱۷۸۶۷ کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد که در مقایسه با شاهد به ترتیب ۵/۲۴ و ۲/۲۱ درصد برتری نشان داد.
شهاب زارعی، پیمان حسیبی، دانیال کهریزی، سید محمد صفی الدین اردبیلی،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر زمان کاشت و مصرف نیتروژن بر صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی کاملینا، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. در این تحقیق تاریخ کاشت (۱۵ آبان، ۱۵ آذر و ۱۵ دیماه) بهعنوان عامل اصلی و نیتروژن خالص (۰، ۲۳، ۴۶ و ۶۹ کیلوگرم در هکتار) بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثر برهمکنش زمان کاشت و مصرف نیتروژن بر عملکرد دانه، کلروفیل a و b، کاروتنویید، نشت الکترولیت، تعرق و هدایت روزنه ای در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود، در حالی که اثر اصلی زمان کاشت بر محتوی نسبی آب و فتوسنتز معنی دار بود. کمترین درصد نشت الکترولیت (۵۶/۷ درصد) و حداکثر برخی صفات مورد بررسی در شرایط تاریخ کاشت اول و مصرف نیتروژن حاصل شد به طوری که بیشترین عملکرد دانه (۸/۲۶۵۳ کیلوگرم در هکتار) از زمان کاشت اول و مصرف ۴۶ کیلوگرم نیتروژن بهدست آمد. بنابراین به نظر میرسد انتخاب زمان کاشت مناسب و مصرف بهینه نیتروژن در حفظ سلامت فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی کاملینا و دستیابی به عملکرد بالا حائز اهمیت است.
حامد خسروی، ناصر اکبری، ماشااله دانشور، امید علی اکبرپور، سجاد رحیمی مقدم،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
بهرغم پیشرفتهای ژنتیکی، بروز عوامل محدودکنندهای همچون اقلیم، خاک و مدیریت زراعی باعث گردیده است در بسیاری از مناطق، فاصله قابلتوجه بین عملکرد برداشتی زارعین و پتانسیل عملکرد ژنتیکی ایجاد گردد. شناخت عوامل محدودکننده و برنامهریزی مناسب و تعیین راهکارهای افزایش سازگاری گیاهان زراعی به این تغییرات احتمالی، سبب پاسخ مناسب گیاهان زراعی به این تغییرات میشود. بدین منظور، مطالعه حاضر باهدف بررسی اثر تاریخ کاشت و رقم بر عملکرد و صفات فیزیولوژیک آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ در دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان اجرا گردید. عامل اصلی شامل چهار تاریخ کشت ۱۵ مهر، ۳۰ مهر، ۱۵ آبان، ۳۰ آبان و عامل فرعی رقم که این ارقام شامل چمران ۲، سیروان و میهن بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر ساده تاریخ کاشت بر کلیهی صفات موردبررسی در سطح احتمال یک درصد و اثرات ساده رقم بر صفات سرعت فتوسنتز، عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد و هدایت مزوفیلی، هدایت روزنهای در سطح احتمال پنج درصد معنیدار شد. تاریخ کاشت ۱۵ مهرماه به دلیل کشت زودهنگام و حادث شدن مراحل رشدی با دماهای پایینتر از تحمل گیاه و تاریخ کاشت ۳۰ آبان به دلیل تأخیر در زمان کاشت سبب کاهش عملکرد دانه گردید. بهطورکلی تاریخ کشت مناسب ضمن افزایش شرایط بهینه برای ارقام گندم ویژگیهای رشدی و فیزیولوژیک گیاه ازجمله مؤلفههای فتوسنتزی، شرایط مساعدی را برای رشد مطلوبتر گیاه فراهم نموده و نهایتاً عملکرد دانه را افزایش میدهد. در این مطالعه این تاریخ کاشت ۱۵ آبان و رقم میهن به ترتیب بهعنوان بهترین تاریخ کاشت و رقم برای منطقه خرمآباد و مناطق آبوهوایی مشابه آن توصیه میگردد.