[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۳۳ نتیجه برای کود

محمدباقر عالی زاده، آتوسا شفارودی، علی عبادی،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

اثر کودهای آلی، شیمیایی و بیولوژیک بر عملکرد کلاله و ویژگی­های کیفی زعفران باتوجه به شرایط اقلیمی استان اردبیل طی آزمایشی به­صورت کرت­های دوبار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی ۹۵-۱۳۹۴ و ۹۶-۱۳۹۵ در مرکز تحقیقات کشاورزی اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش شامل کود آلی در سه سطح (شاهد، کود دامی (۲۰ تن در هکتار) و ورمی­کمپوست (۱۰ تن در هکتار)) که در کرت­های اصلی قرار گرفت. مخلوط کود شیمیایی نیتروژن و فسفر (NP) در دو سطح (شامل ۵۰ و ۱۰۰ درصد نیاز کودی) در کرت­های فرعی و پنج سطح کود زیستی در پنج سطح (عدم تلقیح (شاهد) و تلقیح با ازتوباکتر، تلقیح با سودوموناس، تلقیح با باسیلوس سوبتیلیس و تلقیح سه گانه آن­ها (ازتوباکتر+ سودوموناس + باسیلوس سوبتیلیس)) در کرت­های فرعی فرعی بود. نتایج نشان داد که تیمارهای کودی اثر معنی­داری بر روی تعداد گل، عملکرد تر و خشک کلاله و ویژگی­های کیفی زعفران داشت، به­طوری­که تأثیر کاربرد کودهای زیستی باعث افزایش ۹۲ درصدی تعداد گل نسبت به تیمار شاهد شد. هم­چنین، بیش­ترین عملکرد تر و خشک کلاله به­ترتیب (۱/۳ و ۸۵/۱ کیلوگرم در هکتار) در تیمار کودهای آلی توام با کودهای زیستی به­صورت تلفیقی به­دست آمد. نتایج ویژگی­های کیفی نیز نشان داد که بیش­ترین درصد کروسین و پیکروکروسین تحت تیمار با کودهای آلی (کود دامی و ورمی­کمپوست) همراه با کاربرد تلفیقی کود­های زیستی به­دست آمد. هم­چنین کاربرد کودهای زیستی به صورت تلفیقی باعث افزایش ۵۳ درصدی میزان سافرانال نسبت به تیمار شاهد شد.
محمد میرزایی حیدری،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

به­منظور بررسی بررسی اثر قارچ مایکوریزا بر رشد و عملکرد نخود پاییزه و بهاره تحت شرایط تنش آبی در ایلام، آزمایشی به­صورت اسپلیت اسپلیت پلات در قالب بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. این آزمایش دارای سه عامل فصل کاشت، کود و آبیاری تکمیلی بود. فصل کاشت در دو سطح پاییزه و بهاره به­عنوان کرت اصلی، آبیاری تکمیلی شامل ۳ سطح (شاهد یا دیم، یکبار آبیاری در مرحله گلدهی، دو­بار آبیاری در مرحله گلدهی) در کرت­های فرعی و عامل کود شامل ۴ سطح (شاهد، مایکوریزا، کود شیمیایی (نیتروژن و فسفر) و مایکوریزا با کود شیمیایی (نیتروژن و فسفر) در کرت­های فرعی فرعی بود. نتایج تجزیه واریانس حاکی از تاثیر معنی­دار عامل اصلی فصل کاشت بر روی عملکرد دانه داشت، به­طوری که عملکرد دانه در کاشت پاییزه نخود ۳۲ درصد بیشتر از کاشت بهاره بود. بر اساس نتایج به­دست آمده از نظر عملکرد دانه، کاشت در فصل پاییز شرایط مناسب برای گیاه نخود است. بیشترین عملکرد دانه در تیمار کود شیمیایی+ مایکوریزا با دوبار آبیاری به میزان ۲۴۹۵ کیلوگرم در هکتار به­دست آمد. مصرف توام کودهای شیمیایی و کود مایکوریزا به­صورت معنی­داری محتوای کلروفیل کل برگ را نسبت به شاهد به میزان %۵/۵۶ افزایش داد. در مجموع نتایج نشان داد که کشت پاییزه نخود همراه با استفاده ترکیبی از کودهای شیمیایی به­همراه کود زیستی مایکوریزا و آبیاری تکمیلی در دو مرحله دارای قابلیت ارتقا و بهبودی عملکرد و اجزای عملکردی نخود در شرایط آزمایش بوده و می‌تواند به­عنوان گزینه مدیریتی در کشت نخود در منطقه توصیه گردد.
ژیلا نظری، رئوف سیدشریفی، حامد نریمانی،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

به­منظور بررسی اثر کودهای زیستی، نانوسیلیکون و محدودیت آبی بر فتوسنتز جاری و انتقال ماده خشک تریتیکاله، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۹۹-۱۳۹۸ اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل آبیاری در سه سطح (آبیاری کامل به­عنوان شاهد و قطع آبیاری در ۵۰ درصد مراحل آبستنی و سنبله­دهی)، کاربرد کودهای زیستی (عدم کاربرد به­عنوان شاهد، کاربرد ورمی­کمپوست، میکوریزا، کاربرد توأم ورمی­کمپوست و میکوریزا) و محلول­پاشی نانوسیلیکون (محلول­پاشی با آب به­عنوان شاهد و محلول­پاشی دو گرم در لیتر نانوسیلیکون) بود. یک افزایش ۷/۵۰، ۵۸/۴۵، ۳/۴۷، ۱۱/۶۱، ۷۴/۱۵۲ و ۴۵/۵۸ درصدی به­ترتیب در شاخص سطح برگ، محتوای پروتئین برگ، وزن و حجم ریشه، فتوسنتز جاری و سهم این فرآیند در عملکرد دانه در کاربرد توأم ورمی­کمپوست، میکوریزا و محلول­پاشی نانوسیلیکون تحت شرایط آبیاری کامل نسبت به شرایط عدم کاربرد کودهای زیستی و نانوسیلیکون تحت شرایط قطع آبیاری در مرحله آبستنی مشاهده شد. کاربرد توأم ورمی­کمپوست با میکوریزا و نانوسیلیکون تحت شرایط آبیاری کامل، انتقال ماده خشک از ساقه و اندام هوایی و سهم این فرآیندها در عملکرد دانه را (به­ترتیب ۴۶/۴۴، ۵۴/۱۳۰، ۷۹/۱۹ و ۱۴/۹۱ درصد) در مقایسه با عدم کاربرد کودهای زیستی و نانوسیلیکون تحت شرایط قطع آبیاری در مرحله آبستنی کاهش داد. هم­چنین کاربرد توأم ورمی­کمپوست، میکوریزا و نانوسیلیکون تحت شرایط آبیاری کامل موجب افزایش به­ترتیب ۵۲/۵۹ و ۶۱/۵۴ درصدی عملکرد دانه نسبت به عدم کاربرد کودهای زیستی و نانوسیلیکون تحت شرایط قطع آبیاری در مراحل آبستنی (حذف پنج مرحله آبیاری) و سنبله­دهی (حذف سه مرحله آبیاری) شد. به­نظر می­رسد کاربرد کودهای زیستی و نانوسیلیکون می­تواند با بهبود شاخص سطح برگ، وزن و حجم ریشه موجب افزایش فتوسنتز جاری و عملکرد دانه در شرایط محدودیت آبی شود.
دکتر مختار داشادی، دکتر علی رسائی، دکتر فردین رنجبر،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

بیشتر اراضی تحت کشت لوبیا در مناطقی هستند که در طی فصل رشد با کمبود آب روبرو می ­شوند. جهت بررسی اثر دور آبیاری و کود مناسب نیتروژن بر عملکرد، اجزای تولید و کارایی مصرف آب لوبیا قرمز رقم D-۸۱۰۸۳، آزمایشی بهصورت کرت­ های خرد شده در قالب طرح بلوک­ های کامل تصادفی در چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بروجرد (لرستان) طی دو سال زراعی اجرا گردید. کرت‌های اصلی شامل چهار زمان آبیاری بعد از ۳۶ (I۱)، ۵۴ (I۲)، ۷۲ (I۳) و ۹۰ (I۴) میلی­متر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A و کرت‌های فرعی شامل مقادیر و نحوه مصرف کود نیتروژن شامل N۱: بدون مصرف کود نیتروژن (اوره) یا شاهد، N۲: مصرف ۵۰ کیلوگرم کود اوره در هنگام کاشت و N۳: مصرف ۵۰ کیلوگرم کود اوره در هنگام کاشت + ۵۰ کیلوگرم کود اوره به صورت سرک در شروع مرحله گل‌دهی بودند. نتایج نشان داد بیشترین میزان تعداد غلاف در بوته (۳/۱۸ غلاف)، تعداد دانه در غلاف (۱۳/۶ دانه)، عملکرد دانه (۸/۲۵۳۸ کیلوگرم در هکتار)، زیست توده (۸/۵۳۳۰ کیلوگرم در هکتار) و کارایی مصرف آب (۳۷۶/۰ کیلوگرم بر مترمکعب) از تیمار I۲N۲ حاصل شد. در تیمار I۴ کاربرد کود نیتروژن اثر چندانی بر صفات نداشت. بهطور کلی، می­ توان دور آبیاری را از زمان شروع کاشت تا قبل از گل‌دهی هر ۷ تا ۸ روز و بعد از آن ۶-۵ روز تنظیم نمود. همچنین، مصرف ۵۰ کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن هنگام کاشت، جهت تحریک رشد اولیه ریشه تا زمانی‌که به اندازه کافی با باکتری­ های جنس ریزوبیوم آلوده شوند توصیه می‌شود.

محمد حسین جلالی فرد، امین لطفی جلال آبادی، خلیل عالمی سعید،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

به‌منظور بررسی امکان جایگزینی کودهای شیمیایی با کودهای آلی و استفاده از خاک‌پوش در تولید بذر و علوفه شبدر برسیم)Trifolium alexandrinum L. (، آزمایشی در سال زراعی ۹۹-۱۳۹۸ در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک­ های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول آزمایش (خاک‌پوش) شامل: بدون خاک‌پوش (شاهد ()، خرده‌چوب نی ()، کاه و کلش گندم () و پلاستیک مشکی () و فاکتور دوم (انواع سیستم کوددهی) شامل: عرف منطقه () (۱۰۰ کیلوگرم کود اوره + ۱۵۰ کیلوگرم سوپر فسفات تریپل)، ۷۵ درصد عرف + بارور ۱ + بارور ۲ ()، ۵۰ درصد عرف + بارور ۱ + بارور ۲ ()، ۲۵ درصد عرف + بارور۱ + بارور ۲ () و بارور ۱+ بارور ۲ () بود. بررسی نتایج نشان داد بیش‌ترین میزان ارتفاع بوته (۰۹/۷۴ سانتی­متر)، وزن تر علوفه (۱۴/۱۸۷۴۷ کیلوگرم در هکتار) در تیمار (m۳f۲) و کم‌ترین مقدار این شاخص­ ها در تیمار (m۲f۵) به‌دست آمد. بیش‌ترین مقدار پروتئین خام (۲۴ درصد) در تیمار (m۲f۱) و کم‌ترین پروتئین خام (۰۵/۹ درصد) در تیمار (m۴f۵) به‌دست آمد. بیش‌ترین وزن بذر (۴۰/۸۰۲ کیلوگرم بر هکتار) در تیمار (m۲f۵) به‌دست آمد. در مجموع می­ توان تیمار­های تلفیقی کود شیمیایی و زیستی به‌همراه کاربرد خاک‌پوش نی و کاه و کلش گندم که جایگزین مناسبی برای کود شیمیایی و گامی به‌سوی تحقق اهداف کشاورزی پایدار می­باشد را برای تولید بیشترین علوفه و بذر مرغوب از شبدر برسیم معرفی کرد.به‌منظور بررسی امکان جایگزینی کودهای شیمیایی با کودهای آلی و استفاده از خاک‌پوش در تولید بذر و علوفه شبدر برسیم)Trifolium alexandrinum L.(، آزمایشی در سال زراعی ۹۹-۱۳۹۸ در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک­ های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول آزمایش (خاک‌پوش) شامل: بدون خاک‌پوش (شاهد ()، خرده‌چوب نی ()، کاه و کلش گندم () و پلاستیک مشکی () و فاکتور دوم (انواع سیستم کوددهی) شامل: عرف منطقه () (۱۰۰ کیلوگرم کود اوره + ۱۵۰ کیلوگرم سوپر فسفات تریپل)، ۷۵ درصد عرف + بارور ۱ + بارور ۲ ()، ۵۰ درصد عرف + بارور ۱ + بارور ۲ ()، ۲۵ درصد عرف + بارور۱ + بارور ۲ () و بارور ۱+ بارور ۲ () بود. بررسی نتایج نشان داد بیش‌ترین میزان ارتفاع بوته (۰۹/۷۴ سانتی­متر)، وزن تر علوفه (۱۴/۱۸۷۴۷ کیلوگرم در هکتار) در تیمار (m۳f۲) و کم‌ترین مقدار این شاخص ­ها در تیمار (m۲f۵) به‌دست آمد. بیش‌ترین مقدار پروتئین خام (۲۴ درصد) در تیمار (m۲f۱) و کم‌ترین پروتئین خام (۰۵/۹ درصد) در تیمار (m۴f۵) به‌دست آمد. بیش‌ترین وزن بذر (۴۰/۸۰۲ کیلوگرم بر هکتار) در تیمار (m۲f۵) به‌دست آمد. در مجموع می ­توان تیمار­های تلفیقی کود شیمیایی و زیستی به‌همراه کاربرد خاک‌پوش نی و کاه و کلش گندم که جایگزین مناسبی برای کود شیمیایی و گامی به‌سوی تحقق اهداف کشاورزی پایدار می­ باشد را برای تولید بیشترین علوفه و بذر مرغوب از شبدر برسیم معرفی کرد.
 

ستار رحمتی، خسرو عزیزی، حمیدرضا عیسوند، امیدعلی اکبرپور،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
با توجه به اینکه عملکرد تک­کشتی در گیاهان به­واسطه مصرف بی­رویه کودهای شیمیایی افزایش یافته و این­روند در نهایت موجب آلودگی های زیست­محیطی می­شود، بر همین­اساس به منظور جایگزینی کودهای شیمیایی توسط کودهای زیستی در کشت مخلوط، آزمایشی در سال زراعی ۹۹-۱۳۹۸ به­منظور ارزیابی کشت مخلوط گندم و کلزا تحت تاثیر کودهای زیستی و شیمیایی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان انجام شد. آزمایش به­صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اول در چهار سطح کودی ۲۰۰ کیلوگرم نیتروژن + ۱۵۰ کیلوگرم فسفر، کود زیستی نیتروکسین + فسفر بارور ۲، ۱۰۰ کیلوگرم  نیتروژن + ۷۵ کیلوگرم فسفر + کود زیستی نیتروکسین + فسفر بارور ۲ و تیمار شاهد بود. عامل دوم در پنج الگوی مختلف کشت شامل تک­کشتی گندم، تک­کشتی کلزا، ۲۵% گندم+ ۷۵% کلزا،۵۰% گندم + ۵۰% کلزا و ۲۵% کلزا + ۷۵% گندم طراحی گردید. برهم­کنش تیمارها نشان داد که الگوهای مختلف کاشت و کود بر عملکرد دانه و صفات فیزیولوژیکی معنی­دار بودند. بیشترین مقدار کلروفیل، فتوسنتز خالص، تعرق و هدایت روزنه­ای کلزا و گندم در الگوی کشت خالص + تلفیق کودهای شیمیائی و زیستی به­دست آمد. از طرفی بیشترین مقاومت روزنه­ای کلزا از کمترین جزء مخلوط (۲۵ درصد) در حضور کود شیمیایی مشاهده گردید. شایان ذکر است که بیشترین مقاومت روزنه­ای گندم از ۲۵ درصد گندم در حضور تلفیق کود زیستی و شیمیائی به­دست آمد. با توجه به این­که بیشترین عملکرد و دیگر صفات از کشت خالص مشاهده گردید، اما نتایج مجموع در تیمارهای ۷۵: ۲۵ و ۵۰: ۵۰ در کلزا و گندم نسبت به کشت خالص برتری لازم را نشان دادند. با توجه به آزمایش حاضر استفاده از کودهای تلفیقی (کود شیمیایی+ زیستی) موجب بهبود صفات فوق گردید، بنابراین توصیه می­شود به جای تک کشتی گندم و کلزا از کشت مخلوط این دو محصول به نسبت ۷۵درصد گندم و ۲۵ درصد کلزا و به جای استفاده از کودهای شیمیایی خالص، از کودهای زیستی در تلفیق با کودهای شیمیایی استفاده شود..
 
سید مرتضی موسوی ازاندهی، محمدحسین انصاری، پیمان شریفی، شهرام صداقت حور،
دوره ۱۵، شماره ۵۷ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

در دهه‌های اخیر استفاده از کودهای شیمیایی برای تأمین عناصر مورد نیاز محصول در کوتاه مدت به یک امر حیاتی تبدیل شده است که مصرف طولانی مدت و بیش از حد آن تهدیدی برای سلامت انسان و محیط، شده است. با استفاده از ترکیبات آلی حاصل از تبدیل بقایای آلی به کمپوست و ورمی‌کمپوست، ضمن افزایش پایداری، سلامت و بهره‌وری خاک، منجر به ارتقاء کیفیت و عملکرد گیاه می‌شود. به­همین منظور آزمایشی در قالب طرح آماری بلوک­های کامل تصادفی به­روش فاکتوریل با سه تکرار و دو سطح تلقیح و عدم تلقیح باکتری ریزوبیوم (Rhizobium leguminosarum bv. Viciae) و پنج سطح تیمار کودی: کود گاوی ۳۰ تن در هکتار (CM)، ورمی‌کمپوست ۱۰ تن در هکتار (VM)، ورمی‌کمپوست آزولا ۱۰ تن در هکتار (VA)، تیمار کود شیمیایی بر اساس آزمون خاک (NPK)، و تیمار شاهد (C)، طی دو سال زراعی ۹۸-۱۳۹۷ و ۹۹ -۱۳۹۸ در اقلیم معتدل و مرطوب منطقه سوادکوه اجراء گردید. نتایج نشان داد که برهم­کنش باکتری در تیمارهای کودی بر کلروفیل کل در سطح احتمال پنج درصد و بر تعداد غلاف، تعداد دانه، عملکرد غلاف، عملکرد دانه تر، عملکرد دانه خشک، وزن خشک کل و غلظت فسفر دانه در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود. مقایسه میانگین نشان تیمار تلقیح + ورمی‌کمپوست آزولا، تعداد غلاف (۷/۳۹ در سال اول و ۳/۴۶ در سال دوم)، تعداد دانه (۹/۱۸۱ در سال اول و ۲/۲۰۵ در سال دوم)، عملکرد غلاف (در سال اول و دوم به‌ترتیب ۴/۱۳۷۷ و ۱۵۰۳ گرم در متر مربع) و عملکرد دانه (در سال اول و دوم به‌ترتیب ۴۲۹ و ۱۵۰۳ گرم در متر مربع) نسبت به سایر تیمارها برتری معنی‌دار داشت و از نظر جذب نیتروژن و فسفر حتی نسبت به تیمار NPK نیز برتری معنی‌دار نشان داد. نتایج به‌دست آمده پیشنهاد می‌کند که با تلقیح بذر باقلا با R. leguminosarum به‌همراه کاربرد ورمی‌کمپوست آزولا، عملکرد دانه و غلاف و غلظت نیتروژن دانه را می‌توان افزایش داد.

محمد مهدی مطیعی،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

 کاربرد باکتری­های محرک رشد (PGPR) یکی از راهکارهای کاهش تنش خشکی بوده که در کشاورزی به کار می­رود. به منظور ارزیابی اثر کودهای زیستی و کاربرد گوگرد بر کاهش اثرات کم آبیاری، آزمایشی به‌صورت کرت­های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با ۳ تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال زراعی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ اجرا شد. رژیم آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح (۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد نیاز آبی بر اساس فائو) و تلقیح با کود زیستی در شامل چهار سطح (تلقیح با Thiobacillus ، Pseudomonas  و Thiobacillus  + Pseudomonas  و عدم تلقیح به‌عنوان شاهد) در کرت­های فرعی و سطوح کود گوگرد در دو سطح (۰ و ۵۰ کیلوگرم در هکتار) به‌عنوان عامل فرعی فرعی بودند. صفات مورد بررسی شامل ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن ۱۰۰۰ دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و درصد روغن بودند. اثر کم آبیاری، کودهای زیستی و گوگرد برای صفات تعداد خورجین اصلی، تعداد دانه در خورجین، عملکرد دانه، عملکرد بیولوزیک و شاخص برداشت معنی­دار و برای صفات ارتفاع بوته، وزن ۱۰۰۰ دانه و درصد روغن غیرمعنی­دار حاصل گردید بیشترین تعداد خورجین اصلی در بوته (۷۱)، تعداد دانه در خورجین (۶۷/۱۸)، وزن ۱۰۰۰ دانه (۳۶۴/۱ گرم)، عملکرد دانه (۱۹۲۹ کیلوگرم در هکتار)، عملکرد بیولوژیک (۴۸۴۶ کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (۱۱/۴۲) در سطح آبیاری ۱۰۰ درصد نیاز آبی و کاربرد ۵۰ کیلوگرم در هکتار گوگرد و کاربرد تلفیقی باکتری‌های تیوباسیلوس+سودوموناس که این افزایش به ترتیب شامل ۶/۲۱، ۳/۳۹، ۵۵، ۸/۲۸ و ۴۲ درصد حاصل شد. بنابراین میتوان نتیجه گیری کرد اثر تغذیه­ای کاربرد تلفیقی گوگرد و تیوباسیلوس و سودوموناس از طریق اثرات مثبت بر جذب عناصر غذایی و تحریک هورمون های رشد موجب بهبود ویژگیهای مورفولوژیک و زراعی گیاه کاملینا گردیده است.
حسینعلی جعفری، اسفندیار فاتح، امیر آینه بند، علی منصفی،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر نوع کود و مدیریت علفهای هرز بر عملکرد کمی و کیفی نیشکر،  آزمایشی در سال ۱۳۹۹ در کشت و صنعت حکیم فارابی وابسته به یکی از کشت وصنعت های هفت گانه شرکت توسعه نیشکر وصنایع جانبی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در۳ تکرار  انجام شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل: فاکتور اول نوع کوددهی (شاهد، محلول پاشی عناصر NPK و کاربرد کمپوست (باگاس  نیشکر)) و فاکتور دوم مدیریت علف‌هرز ( شاهد، کنترل کامل علف هرز، سمپاشی با سنکور  و سمپاشی با آلیون ) تدوین و اجرا گردید. در این پژوهش صفت‌های کمی چون ارتفاع ساقه، تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن خشک ساقه، و  عملکرد نیشکر و صفات کیفی چون درصد خلوص، ساکارز محلول و عملکرد ساکارز اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تیمار کنترل کامل علف هرز و کاربرد کمپوست (باگاس نیشکر) باعث افزایش معنی دار عملکرد نیشکر (۸ تن و ۴۰۹ کیلوگرم در هکتار) و عملکرد ساکارز (۰۹/۱۰ درصد) شد. همچنین عملکرد نیشکر در شرایط عدم کنترل علف هرز درنه سرخه  نسبت به کنترل کامل این علف هرز حدودا ۳۰ درصد کاهش یافت. بنابراین می‌توان گفت که استفاده از تیمار کنترل کامل برای کنترل علف های هرز و استفاده از کمپوست در اهواز می‌تواند مؤثر باشد. مدیریت علف‌هرز کنترل کامل و کاربرد علفکش آلیون باعث کاهش وزن خشک و تر و تراکم علف هرز درنه سرخه در نیشکر شد. کاربرد علف کش­های سنکور و آلیون، باعث کاهش ده درصدی عملکرد نیشکر نسبت به شاهد شد. عملکرد ساکارز با کاربرد کمپوست و محلول پاشی عناصر افزایش پیدا کرد. همچنین بیشترین میزان درصد خلوص و ساکارز محلول نیز با کاربرد کمپوست بدست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده می‌توان گفت که استفاده از کودهای آلی (کمپوست باگاس) در زراعت نیشکر یکی از راه کارهایی است که می توان برای تغذیه و بهبود رشد گیاه و به عـلاوه حفـظ بهداشـت محیط زیست به کار برده شود. همچنین مقاومت علفهای هرز به علفکشها، آلودگی آبهای زیرزمینی و محیط زیست از اصلی ترین دلایلی هستند که تجدید نظر در روش های مهار علفهای هرز را اجتناب ناپذیر میسازند. همچنین نتایج نشان داد که روش کنترل کامل علف‌های هرز از گسترش علفهرز درنه سرخه جلوگیری می‌کند و میزان استفاده از علف‌کش‌ها در مزرعه نیشکر را کاهش می دهد.

 
علی فتحی نیا، شهرام لک، روزبه فرهودی، مانی مجدم، علیرضا شکوه فر،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
استفاده از کودهای آلی و کودهای زیستی به­ عنوان جایگزین کودهای شیمیایی و شناخت مناسب ­ترین زمان کاشت راه­کاری موثر برای بهبود رشد گیاه و رسیدن به حداکثر عملکرد در تولید محصولات کشاورزی است. به ­منظور بررسی اثرات تاریخ کاشت و منابع مختلف تأمین نیتروژن برعملکرد و اجزای عملکرد دو توده سیاه­دانه آزمایشی در دو سال زراعی ۹۷-۱۳۹۶ و ۹۸-۱۳۹۷ به­ صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار درمزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر اجراء شد. منابع نیتروژن شامل: اوره، کودگاوی، ازتوباکتر، اوره+کود گاوی، اوره+ ازتوباکتر، ازتوباکتر+کود گاوی، اوره+ ازتوباکتر+ کودگاوی و تاریخ کاشت۱ آذر و ۲۵ بهمن به­صورت فاکتوریل به­عنوان عامل اول در کرت های اصلی و۲ توده بذر سیاه دانه اراک و سمیرم به ­عنوان عامل دوم در کرت ­های فرعی قرارداده شدند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که برهم­کنش تاریخ کاشت، منابع نیتروژن و توده­ های سیاه دانه بر صفات: ارتفاع بوته، تعداد شاخه جانبی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت در سطح پنج درصد معنی­دار بود. از نظر کمی توده سیاه دانه اراک با بیش ترین ارتفاع بوته ( ۴/۷۶سانتی­متر)، تعداد شاخه جانبی ( ۴/۶ عدد)، تعداد کپسول در بوته ( ۸/۱۰ عدد)، وزن هزار دانه (۸/۱ گرم)، عملکرد بیولوژیکی( ۲۲۱۸ کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (۳/۲۸ درصد) در تاریخ کاشت اول (۱ آبان) نسبت به توده سیاه دانه سمیرم و تاریخ کاشت دوم (۲۵ بهمن) برتری داشت. بیش­ترین عملکرد دانه معادل (۴۹۸/۸ کیلوگرم در هکتار) درتیمار تاریخ کاشت ۱ آذر و کاربرد اوره برای توده سیاه دانه اراک حاصل شد که تفاوت معنی­ داری با تیمار تغذیه تلفیقی ( اوره+ ازتوباکتر+ کودگاوی) با متوسط ( ۸/۴۶۰ کیلوگرم در هکتار) با توده سمیرم در تاریخ کشت ۲۵ بهمن نداشت، با توجه به نتایج حاصله، تغذیه تلفیقی می‌تواند جایگزین مناسبی برای کود شیمیایی اوره در زراعت گیاه سیاه­دانه باشد تا گامی موثر در راستای کشاورزی پایدار و حفظ محیط­ زیست برداشته شود.

سیامک اسم زاد، محمود پوریوسف میاندوآب،
دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده:                              
به­منظور بررسی تاثیر محلول­پاشی با کود بیولوژیک مارمارین و زمان­های مختلف قطع آبیاری آخر دوره رشد بر عملکرد و برخی خصوصیات چغندرقند، آزمایشی در یکی از مزارع شهرستان نقده واقع در استان آذربایجان­غربی به­صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل مقادیر کود مایع مارمارین در سه سطح (صفر، ۷۵ و ۱۰۰ درصد) و فاکتور دوم قطع آبیاری آخر دوره رشد در سه مرحله (یک هفته، دو هفته و سه هفته مانده به برداشت) بود. نتایج نشان داد اثر کود مارمارین بر عملکرد ریشه، درصد قند ناخالص، عملکرد قند ناخالص، نیتروژن مضره ریشه، آلکالیته، درصد قند خالص و عملکرد قند خالص معنی­دار بود. اثر تیمارهای زمان قطع آبیاری بر عملکرد ریشه، آلکالیته، درصد قند خالص، نیتروژن مضره، درصد قند ناخالص، ضریب استحصال و عملکرد قند خالص معنی­دار بود. اثر متقابل بین سطوح کود مارمارین و زمان قطع آبیاری بر سدیم ریشه، نیتروژن مضره، آلکالیته و پتاسیم ریشه دارای اختلاف معنی­داری بود. مقایسه میانگین­ها نشان داد سطح ۱۰۰ درصد مارمارین و قطع آبیاری در دو هفته مانده به برداشت بالاترین عملکرد ریشه، درصد قند خالص، عملکرد قند ناخالص و خالص را به خود اختصاص داد. در این بررسی  سطح ۱۰۰ و ۷۵ درصد کود مارمارین بالاترین عملکرد قند خالص  به­ترتیب ۳۲/۱۵ و ۴۱/۱۴ تن در هکتار را در مقایسه با سطح شاهد (۸/۱۲ تن در هکتار) نشان دادند.

 
سارا محمدی کله سرلو، رئوف سیدشریفی،
دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده

بهمنظور بررسی اثر کود آلی و تعدیلکننده­ها­ی تنش (ورمیکمپوست، میکوریزا، پوترسین و نانواکسید­ روی) بر انتقال ماده خشک و مولفه­های پرشدن دانه جو (Hordeum vulgare L.) تحت تنش شوری، آزمایشی به­صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۱۴۰۱ اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل شوری در سه سطح (عدم اعمال شوری به­عنوان شاهد، ۴۰ و ۸۰ میلی­مولار با نمک کلرید سدیم)، کاربرد کودهای زیستی_آلی در چهار سطح (عدم کاربرد بهعنوان شاهد، کاربرد ورمی­کمپوست، میکوریزا، کاربرد توام ورمیکمپوست و میکوریزا)، محلول­پاشی پوترسین و نانواکسیدروی در چهار سطح (محلول­پاشی با آب به­عنوان شاهد، محلولپاشی ۴/۰ گرم در لیتر نانواکسیدروی، ۸/۰ میلی­مولار پوترسین، محلولپاشی توام روی و پوترسین) بودند. نتایج نشان داد که در بالاترین سطح شوری، کاربرد توام تعدیل کننده­ها­ی تنش (ورمی­کمپوست، میکوریزا، پوترسین و نانواکسیدروی)، انتقال مجدد ماده خشک از اندام هوایی و ساقه (به­ترتیب ۹/۲۱ و ۸/۲۴ درصد) و سهم این فرآیندها در عملکرد دانه را (بهترتیب ۱/۶۴ و ۴/۶۸ درصد) نسبت به شرایط عدم کاربرد کود­ها­ی زیستی،  پوترسین و نانواکسیدروی، کاهش داد. همچنین کاربرد توام تعدیل ­کننده­ها­ی تنش در بالاترین سطح شوری، شاخص سطح برگ (۳/۷۹ درصد)، محتوای کلروفیل کل (۷/۲۵ درصد)، فتوسنتز جاری (۴/۹۴ درصد)، سهم فتوسنتز جاری در عملکرد دانه (۹/۴۴ درصد)، حداکثر وزن دانه و سرعت پرشدن دانه (به­ترتیب ۸/۴۶ و ۷/۱۵ درصد) و عملکرد دانه (۲/۳۴ درصد) را نسبت به عدم کاربرد تعدیلکننده­ها­ی تنش و کود آلی در همین سطح از شوری افزایش داد. از این­رو با در نظر گرفتن نتایج این آزمایش، می­توان پیشنهاد نمود که کاربرد تعدیل کننده­های تنش و کود آلی می­تواند عملکرد دانه جو تحت تنش شوری را به­واسطه بهبود فتوسنتز جاری و مولفه­ها­ی پرشدن دانه، افزایش دهد.
دکتر احمد توبه، مهندس خدیجه آقائی فرد، مهندس یاور درگاهی، دکتر کرامت اخوان، دکتر اصغر مهربان،
دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهش حاضر به­منظور بررسی اثر نانوکود ارگانیک و اسید فولویک بر عملکرد، ترکیب اسیدهای آمینه و درصد پروتئین دانه گندم در شرایط کم­آبی به­صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در مزرعه مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان) اجرا شد. تیمارها شامل آبیاری به­عنوان فاکتور اصلی در سه سطح (بدون آبیاری (دیم)، آبیاری تکمیلی در مرحله خوشه­دهی و آبیاری کامل) و فاکتورهای فرعی شامل پیش تیمار بذور با نانوکود ارگانیک (بدون کاربرد و کاربرد پیش تیمار بذور با غلظت یک در هزار) و محلول­پاشی اسید فولویک با غلظت­های (۰، ۵ و ۱۰ گرم در لیتر) در زمان­های پنجه­دهی، گلدهی و پرشدن دانه و دو رقم گندم {رقم آبی (تکتاز) و رقم دیم (آفتاب)} بود. تجزیه واریانس داده­ها نشان داد که اثر اصلی تیمارهای آزمایش در همه صفات معنی­دار بود. برهم­کنش سه­گانه آبیاری × رقم × پیش تیمار نانوکود ارگانیک بر میزان اسیدهای آمینه ضروری مورد مطالعه (والین، ایزولوسین، لوسین، ترئونین، متیونین، لیزین و فنیل آلانین) معنی­دار بود. بیش­ترین میزان اسیدهای آمینه ضروری در ترکیب تیماری بدون آبیاری × پیش تیمار بذور با نانوکود ارگانیک × رقم آفتاب به­میزان ۵۵/۶۱۹۲ میلی­گرم در ۱۰۰ گرم و کم­ترین آن در ترکیب تیماری آبیاری کامل × بدون کاربرد پیش تیمار بذور با نانوکود ارگانیک × رقم تکتاز به­میزان ۸۵/۳۶۳۸ میلی­گرم در ۱۰۰ گرم به­دست آمد. تیمار بدون آبیاری بیش­ترین (۶۴/۱۶ درصد) و تیمار آبیاری کامل کم­ترین (۵۶/۱۳ درصد) درصد پروتئین دانه را داشت. برهم­کنش آبیاری × پیش تیمار نانوکود ارگانیک × محلول­پاشی اسید فولویک در هر دو رقم سبب افزایش معنی­دار عملکرد دانه نسبت به تیمار شاهد شد. به­طوری­که بیش­ترین میزان عملکرد دانه در ترکیب تیماری آبیاری کامل × پیش تیمار بذور با نانوکود ارگانیک × محلول­پاشی اسید فولویک با غلظت ۱۰ گرم در لیتر × رقم تکتاز  به میزان ۲۵/۶۰۸۲ کیلوگرم در هکتار به­دست آمد. لذا، توصیه می­شود جهت افزایش میزان اسیدهای آمینه، درصد پروتئین دانه و عملکرد محصول گندم در شرایط مختلف آبیاری، در این مناطق و اقلیم­های مشابه از پیش تیمار نانوکود ارگانیک و محلول­پاشی ۱۰ گرم در لیتر اسید فولویک استفاده گردد.
 

صفحه 2 از 2    
۲
بعدی
آخرین
 

مجله علمی پژوهشی فیزیولوژی گیاهان زراعی crop physiology journal
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4714