۵ نتیجه برای فرزانه
تورج خوشبخت، فرزانه بهادری، احمد خلیقی، محمد معز اردلان ،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
اثر باکتریهای آزوسپیریلیوم لیپوفروم (Azospirillum lipoferum ) و سودوموناس پوتیدا (Pseudomonas putida ) بر گیاه آلوئه ورا (Aloe vera ) در کشت گلدانی و در شرایط گلخانه ای ارزیابی شد. مطالعه حاضر بر پایه طرح آزمایشی بلوک کامل تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل:(۱-گیاهان شاهد۲-تلقیح با باکتری آزوسپیریلیوم لیپوفرم۳-تلقیح با باکتری سودوموناس پوتیدا۴-تلقیح با مخلوطی از دو باکتری)بودند. تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که باکتریهای محرک رشد گیاهی که دراین تحقیق آزمایش شدند اثرات معنی داری بر افزایش فاکتورهای رشدی نظیر وزن تر و خشک ریشه و برگها، تعداد و طول برگ و ریشه، سطح برگ و میزان جذب فسفر و پتاسیم در آلوئه ورا داشته اند. بیشترین اختلاف معنی دار در تلقیح باکتری سودوموناس پوتیدا مشاهده شد. این تیمار بطور معنی دار و در حدود ۴۲,۲ درصد نسبت به گیاهان شاهد سبب افزایش عملکرد گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشانگر پتانسیل موجود در کاربرد باکتریهای محرک رشد در تولید گیاه آلوئه ورا است.
کبری توفیقی، رمضانعلی خاوری نژاد، فرزانه نجفی، خدیجه رضوی، فرهاد رجالی،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
با توجه به اهمیت معضل کشاورزی در زمینهای مجاور حوضههای آبریز طبیعی شور و اثر آن بر رشد و تولید گیاهان، این مطالعه بهمنظور بررسی اثر برهمکنش قارچ میکوریز آربوسکولار و تنظیم کننده رشد گیاهی براسینولید برکاهش احتمالی اثر مخرب شوری در گندم رقم پیشتاز انجام شد. این تحقیق بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار به اجرا درآمد. بدینترتیب که گیاهان میکوریزه با قارچ گلوموس موسهآ (پس از اطمینان از میکوریزه شدن ریشه ها) و غیر میکوریزه ۱۴ روزه توسط ۲۴- اپی براسینولید با غلظت صفر و پنج میکرومولار سهبار یک روز در میان اسپری برگی شدند. سپس بهمدت ۱۰ روز با آب شور با منشأ دریاچه ارومیه و با هدایت الکتریکی صفر و ۱۵ دسی زیمنس بر مترهر سه روز یکبار آبیاری شدند. در نهایت، گیاهان ۲۶ روزه برداشت و به منظور انجام برخی سنجشهای فیزیولوژیکی به آزمایشگاه منتقل شدند. یافتههای بهدستآمده نشاندهنده بهبود سطح برگ گیاه و کاهش نشت غشاء در تیمارهای جداگانه قارچی و براسینولیدی بود. درحالیکه اثر برهمکنش این دو تیمار تنها در سطح برگ در سطح ۰۵/۰>P معنی دار بود. همچنین این اثر همافزایی معنیدار برهمکنش دو تیمار با بالاتر رفتن فعالیت آنتیاکسیدانی شامل آنتیاکسیدانهای سوپراکسید دیسموتاز و مقدار آنتوسیانین برگی و نیز درصد مهار رادیکالهای آزاد (DPPH) مشاهده شد.
- قربان دیده باز مغانلو، - احمد توبه، - حمید رضا محمد دوست چمن آباد، - سجاد محرم نژاد، - سلیم فرزانه،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر فاصله ردیف، آرایش و تراکم کاشت بر کنترل علف های هرز و خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی ذرت، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان در سال ۱۴۰۱ اجرا شد. فاکتور اول شامل فاصله ردیف در دوسطح (۷۵ و ۶۵ سانتیمتر)، فاکتور دوم آرایش کاشت در دوسطح (تک ردیفه و دو ردیفه زیگزاگی) و فاکتور سوم تراکم کاشت در دو سطح (۷۵۰۰۰ و ۸۵۰۰۰ بوته در هکتار) بود. نتایج نشان داد بیشترین عملکرد دانه و سطح برگ به تراکم ۷۵۰۰۰ بوته در هکتار و فاصله ردیف ۷۵ سانتیمتر تعلق داشت. بیشترین تراکم و زیست توده کل علفهای هرز در تراکم ۷۵۰۰۰ بوته در هکتار و فاصله ردیف ۷۵ سانتیمتر مشاهده شد، اما کمترین تراکم و زیست توده کل علفهای هرز از تراکم ۸۵۰۰۰ بوته در هکتار و فاصله ردیف ۶۵ سانتیمتر بدست آمد. بیشترین قطر بلال، قطر چوب بلال و شاخص کلروفیل برگ در تراکم ۷۵۰۰۰ بوته درهکتار با فاصله ردیف ۷۵ سانتیمتر و آرایش کاشت تک ردیفه بهدست آمد. ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که بین عملکردانه با زیست توده کل علفهای هرز، قطر بلال، قطر چوب بلال، عمق دانه و شاخص کلروفیل برگ همبستگی مثبت و معنیدار است. بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که با ترویج کشـت دو ردیفه ذرت و به کارگیری تراکمهای بالاتر، میتوان ضمن کنترل علفهای هرز از طریق توان رقابتی گیاه زراعی، به عملکرد قابل قبولی دست یافت.
محمد احمدی، حمیدرضا محمددوست چمن آباد، احمد توبه، رسول فخاری، سلیم فرزانه،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
بـا توجـه بـه رونـد افـزایش جمعیت، نیاز به تولید بیشتر سیبزمینی از طریـق بهبـود مـدیریت زراعی امری اجتنابناپذیر است. یکی از چالشهای مهم در کشاورزی مدیریت علفهای هرز است، که اگر کنترل نشوند، میتوانند، به تخریب محصولات کشاورزی و کاهش بهرهوری زمینهای کشاورزی منجر شوند. استفاده از سموم شیمیایی در کشاورزی علاوه بر اینکه میتواند به سلامتی انسان و حیوانات آسیب بزند، بلکه به آلودگی محیطزیست و مقاومت علفهای هرز نسبت به سموم منجر شود. به همین دلیل، جستوجوی روشهای مدیریت غیر شیمیایی علفهای هرز از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه بسیاری معتقدند، که کلید موفقیت کنترل علفهای هرز به ویژه در سیستمهای کشاورزی پایدار استفاده از ارقام با توانایی رقابت بالا است. این آزمایش در سال های زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ و ۱۴۰۲-۱۴۰۱ روی گیاه سیبزمینی بهصورت اسپلیتپلات در ۳ تکرار اجرا شد. فاکتور اول کشت سه رقم مختلف سیبزمینی (آگریا، جلی و لیدیرزتا) و فاکتور دوم شامل ۵ نوع مدیریت (وجین کامل، گیاه پوششی چاودار، گیاه پوششی شبدر، علفکش پاراکوات و شاهد) بود. در کل تیمار چاودار، پاراکوات و شبدر نسبت به شاهد وزن خشک علفهای هرز را به ترتیب ۶۳/۵۳، ۴۰/۲ و ۳۶/۴۸ درصد کاهش دادند. عملکرد غده سیبزمینی در تیمارهای وجین، چاودار، شبدر و پاراکوات نسبت به شاهد به ترتیب به میزان ۷۵/۶۳، ۲۱/۵۳ و ۴۷ و ۷۲/۱ درصد افزایش یافت. با توجه به نتایج، گیاهان پوششی در کاهش تراکم علفهای هرز به طور موثری ظاهر شدند. سرعت افزایش ارتفاع و درصد پوشش نیز در هر سه رقم متفاوت بود. در صفت ارتفاع آکریا > جلی > لیدیرزتا و در صفت درصد پوشش لیدیرزتا> آکریا > جلی ظاهر شدند. بنابراین، اثر ارقام سیبزمینی و گیاهان پوششی در مدیریت علفهای هرز غیر قابل انکار است، و تا حد زیادی باعث سرکوب علفهای هرز شده و هزینههای تولید را کاهش میدهد. با چنینن رویکردی میتوان تا حد زیادی به سمت سلامت جامعه و کشاورزی پایدار گام برداشت.
مهندس خدیجه آقائی فرد، دکتر احمد توبه، دکتر سلیم فرزانه، دکتر حسین کربلایی خیاوی، دکتر پرویز شریفی زیوه،
دوره ۱۶، شماره ۶۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر گیاهان پوششی در تراکم و تاریخهای مختلف کاشت بر کنترل علفهای هرز و عملکرد سویا انجام گردید. آزمایش بهصورت طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سالهای زراعی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ و ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان) اجرا شد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل تاریخ کاشت گیاهان پوششی در دو سطح (همزمان و سه هفته بعد از کاشت سویا)، تراکم کاشت آنها در دو سطح (توصیه شده و سه برابر توصیه شده) و نوع گیاه پوششی در ۱۲ سطح (شامل جو پاییزه، یولاف زراعی، چاودار پاییزه، گندم پاییزه، شبدر برسیم، شبدر ایرانی، شبدر لاکی، شبدر شیرین زرد، شبدر قرمز، یونجه یکساله، خلر و ماشک گلخوشهای) بود. همچنین، دو تیمار شاهد نیز، بهصورت کشت خالص سویا (بدون کشت گیاه پوششی) همراه با سمپاشی و بدون سمپاشی علیه علفهای هرز در کنار هر تکرار در نظر گرفته شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اثر ساده و برهمکنش تیمارهای آزمایش در اکثر صفات معنیدار بود. کمترین تراکم علفهای هرز، مربوط به تیمار کشت ماشک گلخوشهای در بین ردیفهای سویا در سال دوم و در تاریخ دوم (بهمیزان ۷۸/۵ بوته در مترمربع) بود که با تیمار شبدر برسیم در یک گروه آماری مشترک بود. کمترین میزان زیست توده علفهای هرز نیز در تیمار کشت شبدر برسیم در بین ردیفهای سویا در تاریخ کاشت دوم و تراکم کاشت سه برابر توصیه شده بهمیزان ۳ گرم در مترمربع بهدست آمد. کلیه گیاهان پوششی مورد مطالعه در تاریخ کاشت اول و تراکم سه برابر توصیه شده بیشترین زیست توده را دارا بودند. شبدر برسیم با تولید بالاترین زیست توده (۰۲/۱۳۷ گرم در مترمربع) در رتبه اول قرار داشت. بیشترین درصد روغن دانه سویا در سال دوم و در تاریخ اول و تراکم دوم (بهمیزان ۷۹/۲۳ درصد) بهدست آمد. در بین گیاهان پوششی، کشت ماشک گلخوشهای در بین ردیفهای سویا، بهدلیل رشد سریع و سازگاری بیشتر با منطقه، حداقل رقابت با گیاه اصلی و همچنین کنترل بهتر علفهای هرز موجب افزایش بیشتر ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت سویا شد. در نهایت، حداکثر عملکرد دانه سویا در تاریخ کاشت دوم و تراکم سه برابر توصیه شده در گیاه پوششی ماشک گلخوشهای بهمیزان ۳۶۱۶ کیلوگرم در هکتار حاصل گردید. لذا، توصیه میشود در جهت رسیدن به اهداف کشاورزی پایدار در این مناطق از این گیاه پوششی استفاده گردد.